از غنائم جنگی هندوستان، یک نوع دیگر آن بردگان و اسرایی بودند که نقش بسیار موثری در رونق بخشی به تجارت و اقتصاد دوره غزنویان داشتند. آنها در حد وسیعی وارد بازارهای شهرهای غزنوی شده و خود به خود باعث فعال‌تر شدن دادوستد و به طور کلی اقتصاد بازارها می‌شدند. این موضوع‌ از آن‌چنان اهمیتی برخوردار بوده است که تقریبا در اغلب منابع وقتی از غنائم جنگی سخن‌ به میان می‌آید آمار اسرا و بردگان نیز به طور جداگانه ارائه می‌شد. در اینجا به دو نمونه از گزارش های منابع که حقیقتا بسیار چشمگیر و تکان دهنده است توجه کنید: گزارش نخست از عتبی است که بردگان جنگ ناردین را بیش از تعداد سپاهیان‌ غزنوی دانسته است، او در این زمینه می‌گوید: «سواد عدد سپاه در میان عدد سیاهان هند ناچیز شد و برده از قیمت بیفتاد، چنانکه هر جمّال و حمّال و کنّاش و نخّاس خواجه شد و خداوند بنده بسیار و برده بی‌شمار گشت.»

گزارش دوم از گردیزی است که به غنائم سفر جنگی قنوج در سال ۹۰۴ هـ. ق اشاره‌ دارد. او تعداد برده‌های آن جنگ را پنجاه و سه هزار نفر ذکر می‌کند که رقم بسیار بالایی‌ به حساب می‌آید. عتبی نیز به هنگام گزارش غنائم آن جنگ در مورد برده‌ها چنین می‌گوید: «چون سلطان از دیار هند مظفر و منصور با اموال و نفایس نامحصور بازگشت، چندان برده‌ بیاورد که نزدیک بود که مسارب (مشارب) و مشارع غزنه برایشان تنگ آید و مآکل و مطاعم آن نواحی برایشان وفا نکند و از اقصی اقطار اصناف تجار روی به غزنه آوردند و چندان برده به اطراف خراسان و ماورا النهر و عراق بردند که عدد ایشان بر عدد حرایر و احرار زیادت شد و مردم سپید چهره در میان ایشان گم گشت.» او همچنین می‌گوید: «... کثرت‌ برده به جایی رسید که از دو درم تا غایت ده درم قیمت هریک زیادت نشد.»

برخی دیگر در خصوص بردگان آن جنگ گفته‌اند: پس از مراجعت سلطان محمود به‌ غزنین در این شهر به اندازه‌ای برده فراوان شد که جهت مسکن ایشان اماکن مخصوصی‌ بنا نهادند و تجار از اطراف و اکناف جهت خرید ایشان به پایتخت غزنویان روی آوردند و آمدن این تجار باعث رونق بازارها و تجارت شد.

نکته مهم این است که بردگان و غلامان هند تنها رونق بخش امر تجارت نبودند بلکه‌ در ارتش غزنویان نیز نقش بسیار موثری داشتند. سلاطین غزنوی پس از هر جنگ‌ بردگان را که جزو یک پنجم سهام آنها بود در جرگه ارتش وارد می‌کردند. بردگان هندی‌ فرماندهی از خود داشتند که سپاه‌سالار هندویان خوانده می‌شد و تحت قیادت حاجب بزرگ بود. آنها در غزنه پادگان جداگانه‌ای داشتند. تشکیل ارتش‌ غزنویان از اقوام و نژادهای مختلف باعث تحسین و ستایش برخی از منابع از آنها شده‌ و چنین سیاستی را حاکی از بینش بسیار عالی سلاطین آن سلسله دانسته‌اند. کیکاوس‌ سلطان محمود را به خاطر انتخاب غلامان پادشاهی از میان ترکان و هندیان می‌ستاید، به‌ این دلیل که «دایم هندوان را به ترکان ترسانیدی و ترکان را به هندوان، تا هر دو جنس‌ از بیم یکدیگر مطیع او بودندی.» در صورتی که «اگر پادشاه را لشکر از یک جنس باشد، همیشه اسیر لشکر خویش بوده و دایم زبون باشد، از بهر آنکه یک جنس متفق باشند و ایشان را به یکدیگر نتوان مالید.» خواجه نظام الملک نیز در فصلی از کتاب خود تحت‌ عنوان «اندر لشکر داشتن از هر جنس» تنوع ملیت‌ها در ارتش غزنوی را می‌ستاید و می‌گوید عادت سلطان محمود چنان بوده است که لشگر از ملیت‌های مختلف می‌داشته و این لشگریان هریک جداگانه تحت حفاظت نگهبانان خود اردو می‌زدند و اگر روز نبرد بود هردسته از برای نام و ننگ می‌کوشیدند و جنگ هرچه سخت‌تر می‌کردند. وجود سپاهان هندی سبب موازنه قدرت در برابر ترکان می‌شد. وقتی که در سال ۱۲۴ هـ. ق یعنی پنجاه روز پس‌ از وفات محمود، به واسطه عدم وفاداری بسیاری از لشگریان، رفتن به سوی مسعود، این هندیان‌ بودند که تحت ریاست فرمانده‌شان سوند هرای نه تنها به محمد وفادار ماندند بلکه‌ بسیاری از آنها وقتی به تعقیب خیانتکاران پرداختند در طی جنگی کشته شدند که از جمله کشته‌شدگان سوند هرای بود یا در مورد دیگر، دو سپاهسالار ترک اریارق و آسغتگین در سال ۲۲۴ هـ. ق قربانی کینه سلطان علیه محمودیان شدند و از مقام سپاهسالاری به زیر کشیده شدند. آسغتگین کوششی بی‌ثمر کرد تا به خوارزم بگریزد، اما دستگیر شد و به‌ غزنه آورده شد. سلطان پانصد تن از سواران و پیادگان هندی را به مراقبت او گماشت. بدیهی است که سلطان بدین خاطر هندیان را به نگهبانی آسغتگین مامور کرد که ترکان‌ هموطن سالار افتاده بودند و چه بسا که با او همدری می‌کردند، بنابراین گماردن ترکان‌ به محافظت او شرط احتیاط نبود و نیز در همان سال مسعود عموی خویش یوسف بن‌ سبکتگین را در بازگشت یوسف از سفر جنگی وی به قصدار توقیف کرد و او را در معیت‌ نگهبانان مرکب از سه مقدم، سه نقیب و پانصد سوار و سیصد پیاده گزیده که همگی از هندیان بودند به قلعه‌ای فرستاد و در آنجا محبوس کرد. به طور کلی همیشه در سفرهای‌ مختلف سلطان مسعود دو هزار نفر از غلامان هندی در رکاب او حضور داشتند. سربازان‌ هندی از قابلیت جنگی خوبی برخوردار بودند و غزنویان پیوسته شاهزادگان راجپوت را به‌ چشم حریفان سرسخت می‌نگریستند. شکست و هزیمت سپاهیان هندی که در سال‌ ۵۲۴ هـ. ق از جانب دولت غزنه برای جنگ با آل بویه به کرمان گسیل شده بودند ظاهرا واقعه‌ای استثنایی بود. وانگهی مذهب آنان برای استخدام در ارتش غزنوی که سلاطین‌ آن سخت‌گیری مذهبی متظاهرانه‌ای داشتند مانعی ایجاد نمی‌کرد. مولف تاریخ سیستان از کشتار و ستمی که لشگریان هندی کافر محمود در سال ۳۹۳ هـ. ق بر مردم مسلمان و مسیحی زرنج کرده بودند، به تلخی می‌نالد.