رادیو و فناوری عجیب شنیدن!

سیدعلیرضا‌هاشمی- زمانی که در مجله «تحفه‌الادبا» به مدیریت بنان‌زاده و ادیب‌الممالک در سال ۱۳۰۱ مقاله‌ای با عنوان «عصر تلفن بی‌سیم» به چاپ رسید، بی‌تردید برای خوانندگان آن روز، این مقاله بسیار عجیب بوده است؛ اما دو سال بعد، زمانی که در شماره هفتم مجله «ایرانشهر»، چاپ برلین یک محصل دارالفنون به نام فرهاد، در مقاله‌ای تحت عنوان «تلفن بی‌سیم» رادیو را به خوبی معرفی کرد؛ رادیو در ذهن خوانندگان آن مقاله به رویایی تبدیل شد. این رویا در سال ۱۳۰۵ برای مردمی که در تهران و در خانه‌های یک طبقه کاهگلی زندگی می‌کردند و هنوز آثار برج و باروهای گذشته را در گوشه و کنار شهر داشتند، با نصب یک فرستنده موج کوتاه با قدرت ۲۰ کیلووات و ارتفاع ۱۲۰ متر (که هنوز پایه‌های آن موجود است) در زمین‌های قصر قاجار، صورت واقعی‌تری پیدا کرد تا آنکه در آذر ماه سال ۱۳۱۸، شرکت آلمانی هوختیف اولین دستگاه‌های ارسال امواج رادیویی را تحویل داد تا روی فرستنده موج کوتاه و متوسط وزارت پست و تلگراف و تلفن نصب شود و به این ترتیب در سال ۱۳۱۹ اولین فرستنده رادیویی مورد بهره‌برداری و امواج رادیویی در شهر تهران پخش شد.

از آن پس ابتدا طبقه اعیان و دولتمردان - و با گذشت زمان عامه مردم - به این وسیله ارتباطی دسترسی پیدا کردند و استفاده از آن طی چند سال عمومیت یافت؛ به این ترتیب دستگاه رادیو به عنوان جزئی از زندگی افراد و خانواده‌ها به اتاق نشیمن راه پیدا کرد و هویت یافت.

این مقاله با استفاده از برخی منابع مکتوب، تعدادی نوار صوتی آرشیوی و مصاحبه‌هایی که با سالخوردگان صورت گرفته است؛ تصویری از شکل گیری رسانه صوتی رادیو و اولین نفراتی که در آن مشغول فعالیت شدند و همچنین عکس‌العمل آن زمان مردم نسبت به ورود رادیو به زندگی روزمره ارائه می‌دهد. بی‌تردید ورود هر پدیده جدید با ساختار، نقش‌ها و کارکردهایی همراه است و عکس‌العمل خاصی را نیز در مردم به وجود می‌آورد. مروری بر چگونگی پیدایش این رسانه در بیش از نیم قرن پیش و اولین دست‌اندرکاران و کارمندان آن، در کنار عکس‌العمل مردم در خصوص این پدیده نوظهور قابل‌توجه است.

موسیقی، خبر و نمایشنامه سه رکن

برنامه‌های رادیو

موسیقی، خبر و نمایشنامه سه رکن برنامه‌های رادیو بود که مردم در آن زمان دوست داشتند و ساعت‌های زیادی از اوقات‌شان را به شنیدنش می‌گذراندند. در آن روزگار موسیقی رادیو به صورت یک کار همت عالی در آمده بود. در این مورد «مشیر همایون شهردار» یکی از قدیمی‌ترین خدمتگزاران موسیقی رادیو می‌گوید: «وضع رادیو را البته تمام آقایون موزیسینها خبر دارند که در اوایل با چه زحمت و مرارتی انجام می‌شد. در آن زمان سرمایه‌ای که برای اجرت معین کرده بودند ۷۰۰ تومان بود. ۳۵۰ تومان به من می‌دادند و همین مقدار به آقای مین باشیان. من موسیقی ایرانی را اداره می‌کردم و ایشان موسیقی فرنگی را. اول کار دو تا اتاق داشتیم در خیابان لاله زار که مرجع و مرکز اداره رادیو بود و آنچه گوش می‌دادیم و آنچه که گفت‌وگو می‌شد، بسیار ضعیف بود.»

وصف خبرهای رادیو جالب‌تر و شنیدنی تر است؛ چون مثل امروز نبود که سر هر ساعت تازه‌ترین تحولات جهانی چند دقیقه پس از وقوع از طریق رادیو به گوش مردم برسد. در این مورد یکی از قدیمی‌ترین کارکنان خبرگزاری پارس می‌گوید: «خبرگزاری پارس در سال ۱۳۱۳ تاسیس شد، ولی تا سال‌ها بعد وضعش شبیه همان بود که در اول بود. دستگاه‌های مجهز امروزی، در آن زمان منحصر به یک دستگاه کاملا ابتدایی خبرگزاری بود. بدتر از آن این بود که ناچار بودیم اخبار روزنامه‌ها را قیچی کنیم و عینا بدهیم به گوینده تا بخواند.»در باره نمایشنامه‌ها هم گفتنی بسیار است؛ چون هنوز دستگاه‌های ضبط صوت به این قدرت و تجهیزات مورد استفاده قرار نگرفته بود؛ در نتیجه نمایشنامه‌ها به‌طور زنده و ضبط نشده پخش می‌شد. وصف این موضوع از زبان صادق بهرامی شنیدنی است: «یادم می‌آید که آن موقع من با یک عده از رفقا در تئاتر تهران کار می‌کردیم و از ما دعوت می‌شد تا برویم در رادیو و یک نمایشنامه‌هایی اجرا کنیم تا پخش شود. ما می‌رفتیم؛ ولی مشکل کار این بود که در آن موقع چون کنترلی در کار نبود و نمایشنامه‌ها چون زنده پخش می‌شد، اگر اتفاقا و تصادفا یک اشتباهاتی هم می‌شد همین طور پخش می‌شد. البته ما هنرپیشه تئاتر بودیم و تمرین زیادی در تئاتر داشتیم و چندین بار روی صحنه و جلوی مردم اجرا می‌کردیم؛ ولی اجرا در رادیو فرق می‌کرد و این مشکل همیشگی بود و من خودم بعضی اوقات احساس می‌کردم که یک جمله‌ای غلط گفته شده یا شنوندگانی که شنیده بودند به ما می‌گفتند که آن قسمت کار عیب داشت.»

در حاشیه این سه مساله، وضع کلی دستگاه‌های آن روز از نظر وضع فنی و نظم و ترتیبش هم شنیدنی است: در این خصوص یکی از قدیمی‌ترین گویندگان رادیو می‌گوید: «من تقریبا از همان اوایل تاسیس رادیو به رادیو آمدم و در آن موقع تنها گوینده زن رادیو بودم. اشکالات فراوانی در پیش داشتیم. از جمله اشکالات، یکی وسیله نقلیه بود که یادم می‌آید روزی که متفقین اینجا بودند ماشینی نبود که ما را به تهران بیاورد و یکی از ماشین‌های هندی ما را به رادیو آورد. گاهی می‌شد که ما را با آمبولانس می‌آوردند که هر موقع سر خیابان می‌ایستاد همسایه‌ها می‌گفتند که چه خبر است و ما می‌گفتیم که هیچی ماشین رادیو آمده تا گوینده‌ها را ببرد. یک ماشین دیگر هم بود که ۴۰۱ بود و آنقدر فرسوده و کهنه بود که درش را با سیم پیچیده بودند؛ آنقدر که من دو سه بار نزدیک بود از ماشین پرت شوم پایین. همچنین وسایلی نبود که نوارها را کنترل و ادیت کنند و مجبور بودند که زنده پخش کنند. مثلا خبر که قرار بود راس ساعت ۲ پخش شود، تکست آن چند دقیقه قبل به دست ما می‌رسید و ما همین طور نخوانده وارد استودیو می‌شدیم و زنده اجرا می‌کردیم.»