دفاع معینفر از کارنامه نفت و سازمان برنامه و بودجه-۱
چهکسانی علیه معینفر جزوه چاپ کردند
مجلس اول قانونگذاری در نظام جمهوری اسلامی ایران شاهد حضور انتخابشدگان از همه احزاب و گروههای سیاسی با گرایشهای ملی و اسلامی بود. در جریان بحثهایی که برای تصویب اعتبارنامه منتخبان انجام میشد، مسائل گوناگونی از سوی مخالفان و موافقان طرح و به اطلاع افکار عمومی میرسید. بحثهایی که در جریان تصویب اعتبارنامه اکبر معینفر در مجلس انجام شد به این دلیل که وی در ماههای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی را به عنوان مقام ارشد وزارت نفت و مدتی نیز به عنوان رییس سازمان برنامه و بودجه فعالیت کرده بود، بخشی از تاریخ اقتصاد ایران را تصویر میکند. رسیدگی به اعتبارنامه او در جلسه ۳۸ دور اول مجلس برگزار شد که در روزنامه رسمی شماره ۱۱۳۱۵ درج و عینا از آن نقل میشود.در جریان بحثها، مخالفان تصویب اعتبار نامه او مباحثی را مطرح کردند و هادی غفاری نیز سخنانش را گفت و سپس نوبت اکبر معینفر بود که از خود دفاع کند.
رییس - شما از خود آقای معین فر بگویید.
غفاری - آن موقعی که کلمات گوها خفه شده بودند، این مادر عروس سخن میگفت؛ حالا دیگر مادر عروس مظلوم شده است؛ ولی این مادر عروس زبان نداشتنش را قبل از حالا نشان داده است. ولی با اجازه شما یک جمله مقدمه بیربط بگویم، یکی گفت که آقای غفاری شما سابقه مبارزاتیتان را بگویید؟
گفتم سابقه مبارزاتی بنده این است، من در خانواده یک طلبه به دنیا آمدم. الان هم طلبه هستم و امیدوارم در طلبگی هم بتوانم ثابتقدم بمانم؛ این همه سابقه من و اما این سه مسالهای که گفتم که تنها مربوط به آقای معینفر نیست. یکی مساله عدم تصفیه در پرسنل و شکل کار است در آبادان، در شرکت نفت میدانید که حقوقهای کلان زندگیهای مرفه و اشرافیت به تمام معنا در سیستم طاغوتی در شرکت نفت تبلور داشته است، در شکل زندگی و حتی خانهها بعد از اینکه دولت موقت آمد سر کار و به خصوص بعد از آن که آقای نزیه انقلابی دوآتشه ملی قدرت را واگذار کردند، به آقای معینفر انتظار داشتیم که در این زمینه یک تحولی بشود و تصفیه انجام بشود، مساله دوم کسانی بر سر کار آمدند و دعوت به کار شدند که باز در قدرت لعنتی آقای نزیه اینها رفته بودند کنار و قوز بالاقوز شد و مساله سوم برخوردی است که با انجمنهای اسلامی شده است، برخورد با انجمنهای اسلامی به این وضع من نظر خودم را عرض میکنم، درست نیست در شرایطی که چپ و راست دارند، انجمنهای اسلامی را میکوبند و شما میدانید که به خصوص جریانهای چپ تشنه خون انجمنهای اسلامیاند، میخواهند سر به تنشان نباشد و اشتباهات کوچک انجمن اسلامی را این جریانهای چپ چقدر بزرگ میکنند، در این شرایط ما به جای اینکه بیاییم انجمنهای اسلامی را تقویت بکنیم و اگر اشتباهی دارند، بیاییم آنها را، اشتباهاتشان را تذکر بدهیم و برخوردی بسیار روشن و صمیمی داشته باشیم بیاییم، با اینها دربیفتیم و احیانا کما اینکه در این مورد به خصوص ما نحن فیه اتفاق افتاده است، بعضی از اعضایش را که اگر همه را نشناسم، احتمالا یکیشان را شاید بشناسم؛ مثلا بیاییم با آنها بد برخورد بکنیم، اینها را بگوییم به زندان بیاندازند، بعد هم آزاد بکنند، چه و چه و مکافاتی است، این مجموعه اعتراضاتی است که من دارم، مجموعا تکرار میکنم سه مساله است: یکی برخورد با اشتغال بهکار آدمهای غیرمکتبی که برگشتند و انتخاب شدند در شرکت نفت، بر پایه و اساس تخصص که پدر این انقلاب را درآورد.
مساله دوم عدم تصفیه است در پرسنل و شکل کار و مساله سوم هم برخورد بسیار غلط بالاخص با انجمن اسلامی. تذکری هم برای من اینجا آوردهاند یکی از دوستان که من تذکر بدهم گرچه به من مربوط نیست نوشتند که «بهاییگری مذهب نیست، بلکه جبههای است از جبهههای امپریالیستی برای استعمار.»
نه برادر، بهائیت را اگر به معنی لغوی بگوییم، هر مسلکی برای خودش یک مذهب است اگر مذهب را به معنای لغوی بگیریم در فقهمان هم میخوانیم «کل علی مذهبه» مذهب به معنای راه و روش و رسمی است که کسی برای خودش اتخاذ بکند؛ اما اگر به معنای دینی بخواهیم بگیریم، مسلم است بهائیت مذهب نیست، بهائیت، یک ساختمان و تشکیلاتی جاسوسی و ضد اسلامی است در کشورهای اسلامی در ایران و غیره والسلام.
کمالی نیا- این قدر اسم بهائیت را نبرید، ساحت مقدس مجلس بالاتر از این حرفها است.
رییس - دو نفر دیگر از آقایان بودند که نمیآیند برای صحبت یکی آقای اسدینیا، یکی هم آقای چراغزاده دزفولی (اسدینیا - بنده به عنوان اعتراض میخواهم صحبت کنم، در کمیسیون تحقیق اعمال نظر شده است) همان مساله خودتان را میخواهید بگویید، بسیار خوب تذکر بدهید.
اسدینیا - بنده به عنوان اعتراض به کمیسیون تحقیق که اعمال نظر شده مخالفت خودم را اینجا ابراز نمیکنم؛ چون در کمیسیون تحقیق اعمال نظر شده این را به صراحت دارم میگویم و این باید به گوش ملت ایران برسد که در این جا چه چیزی صورت گرفته در رابطه با کسی که صنعت نفت ما را که یک مساله اقتصادی مهم است، به لجن کشیده و افرادی را سر کار گذاشته که همه آنها اکثرا خائن بودند.
رییس - مجموعا مخالفین آقای معینفر یک ساعت و ده دقیقه صحبت کردند، بفرمایید (عدهای از نمایندگان - تنفس بدهید) نه وقت تنفس نداریم، ایشان حداقل یک ساعت و ده دقیقه وقت دارند که صحبت کنند بعد هم میخواهیم رای بگیریم و به ظهر میرسد دیگر وقت تنفس نداریم، آن آقایانی که قبلا دیر میآیند و با نیم ساعت تاخیر ما جلسه را شروع میکنیم هم مسوول اتلاف وقت هستند و هم مسوول ایذای نمایندگانی که از چهار ساعت کار خسته میشوند.
آقای معینفر بفرمایید.
معینفر - بسمالله الرحمنالرحیم، «ربادخلنی مدخل صدقواخرجنی مخرجصدق واجعل لیمن لدنک سلطانا نصیرا» بنده متاسف هستم که برخلاف روشی که دارم و از خودم معمولا صحبت نمیکنم؛ البته چیزی هم ندارم که صحبت کنم در این موقع به خصوص ناگزیر هستم، گاهی اتفاقا یک چیزی بگویم که تعریف از خود باشد این را حمل بر بیادبی نکنید و از خدا باید معذرت بخواهم سبحانک لکالتسبیحوالتقدیس و التهلیل و التکبیر به هر حال مطالبی که بیان شد و مخالفت سازمان یافتهای که از حدود قبل از دهم فروردینماه علیه بنده شروع شد یکی یکی مواقف تاریخیاش را خدمتتان عرض میکنم، که چه بوده، قطع صدور گاز چه تاریخی است، انتخابات تهران چه تاریخی بود قبلش اخلالگرانی را که از پالایشگاه اخراج کردم، چه تاریخی است و ساواکی درآمدن بنده چه تاریخی و اسناد و مدارک بسیار مهمی که در تیراژ بسیار وسیع، آنطوری که بنده شنیدم در حدود ۲۵۰هزار نسخه در جزواتی با چاپ خوب در جاهای مختلف پخش شده است؛ تو ماشینها، در صنعت نفت، توی خانههای مختلف و غیر اینها مواقف تاریخی دارد که بعدا انشاءا... در آینده فرصت میکنم و خدمتتان عرض میکنم، به هر حال از تاریخ پانزدهم فروردینماه امسال شاید درست یک هفته بعد از اینکه کسی ملاقاتی با من داشت که آن را هم بعد توضیح خواهم داد این کار شروع شد و برخلاف اینکه گفته شد این اسناد و مدارک در مهرماه ۱۳۵۸ بوده است، درست نیست. البته دم خروس هم از ابتدا پیدا بود؛ ابتدا به عنوان اتحادیههای کمونیستهای ایران بود که همان موقع خدمت جناب آقای هاشمی دادم و من تردید میکردم که این چنین حزب و جمعیتی باشد ایشان فرمودند که یک چنین چیزی هست و بعدش یک مقداری وسیعتر و با شکل دیگر از طرف سازمان پیکار برای آزادی طبقه کارگر و مدتی که گذشت یک اسم مجهولی که هنوز هم این اسم مجهول برایمان روشن نیست که چه کسانی بودند به نام کارکنان شرکت ملی نفت ایران پیرو خط امام این دومی جزواتی بود که معینفر را بشناسید. مزدور ساواک، عضو شورای انقلاب نماینده تهران یا مزدور کثیف ساواک و بعد به شدت هم ادامه داشته است و شدیدا در همهجا تبلیغ میشد تا موقعی که به مجلس رسید. جریان مجلس را شاید بعدا بگویم که اینجا اساسا چه مسائلی داشتیم با کمال صراحت عرض میکنم که کوچکترین اسائه ادب یا سوءظن نسبت به کسانیکه در اینجا مخالفت کردهاند از اینکه این اشخاص ارتباطی به آن دستها داشته باشند برای من حاصل نیست. یک وقتی این چنین سوءتفاهمی حاصل نشود؛ یعنی اگر من یک موقع گفتم که از کجا سرچشمه میگیرد مفهومش این نیست که من بخواهم به کسانی که در اینجا هستند، نظر سوء داشته باشم و سوءظنی نسبت به آنها برده باشم، نه این چنین نیست؛ بنابراین این مساله را کسی به خودش نگیرد. مساله این بود که یک نفر بایستی شدیدا کوبیده میشد و این یک نفر الان در خدمتتان هست و هر چه قدر هم کوبیده بشود، آن حرفی صادق است که من زدم موقعی که فحش به یک کسی میدادند به سراغ من آمد و کار اداری با من داشت و به آن کارمند فحش داده بودند و این شخص آمده بود و داشت گریه میکرد. به او گفتم که تو چرا اینقدر ناراحت هستی، گفت آخر به من فحش دادهاند و فحش ناموسی پشت تلفن به من دادهاند. گفتم خوب اجر میبری، چیزی نیست.
یک کس دیگر زحمتی کشیده و به عوض اینکه تو زحمت بکشی او زحمتش را کشیده است و اجرش را به تو میدهند و پاداشش را به تو میدهند این که خوب است چه بهتر، در همین مورد هم همینطور است، بنده فکر میکنم که دوستانمان مطالبی که اینجا گفتند اگر واقعا از روی حسننظر گفته باشند و خواسته باشند خائنی را طرد کرده باشند و باطلی را محو کرده باشند، آنها اجر میبرند، اگرچه به نظر من اشتباهی بکنند و چه بهتر که در مجلس که شانش است بیایند و مطالبشان را بگویند، حتی اگر به من هم فحش بدهند و اگر چه فحش بد است و نبایستی میدادند و آن حرفها با آن شکلی که با آنها میرسم خوب فقط گله خواهم کرد، ولی آخرش آنها را خواهم بخشید مسلما میبخشمشان، ولی به هر حال اگر روی حسن اعتقاد باشد پشتش اجر هست، اگر روی حسن اعتقاد هم نباشد عفو موجود هست؛ بنابراین آن دوستانمان نگران نباشند عرض میشود.
مسائلی که اینجا مطرح شد شامل چند قسمت بود یک قسمت مربوط به نامههایی بود که منتشر شده است و امروز هم باز بنده به شکل دیگری دیدم که پخش کرده بودند که در سال ۱۳۴۲ یا ۱۳۴۳ ساواک به سازمان برنامه نامهای مینویسد و میگوید برای اینکه من میخواهم ساختمانم را بسازم، سه نفر مهندس به ساواک معرفی کنید که طرف مشورت قرار بگیرند یک چنین جملهای و بعد سازمان برنامه نامهای به ساواک مینویسد که معینفر را معرفی کردیم که با شما همکاری بکنند و بعد صورت جلسهای مشاهده میشود که معینفر مطلبی را در مورد ساختمان اعلام کرده و آنجا گفته است، این ماحصل آن مطلبی است که در مورد ساواک موجود است، البته نامههای دیگری هم هست و در آن نامهها نوشته میشود که به ایشان اطلاع بدهید که به اینجا بیایند مثلا ۱۵ روز بعدش و بعد دیگر مساله محو است، یعنی دیگر نمیدانند چه چیزی پشت سرش هست آیا ساختمان کجا بوده و چه بوده است نقشههایش را چه کسی کشیده است. نظارت چگونه شده است اینها هیچ کدام موجود نیست سوال اول اینجا مطرح میشود که چرا به سازمان برنامه اصلا نامه نوشته به سازمان برنامه چه مربوط است؟ اگر بخواهند ساختمان بسازند بایستی به وزارت مسکن و شهرسازی یا آبادانی و مسکن آن موقع مینوشتند و به آنها میدادند و آنها سازندهاش بودهاند؛ کما اینکه در جزوه حدود بیست صفحهای یا چهارده پانزده صفحهای یعنی آن جزوهای که خیلی خوب چاپ شده است یک مدرک دیگری موجود است که مبلغ اعتبار این ساختمان ۱۰میلیون تومان بوده است و در اختیار وزارت آبادانی و مسکن آن موقع یا وزارت مسکن و شهرسازی فعلی گذاشتند؛ اول اینکه چطور شده به سازمان برنامه نوشته شده و چنین خواهشی شده است؛ دوم اینکه سازمان برنامه چطور شده است که از تمام افرادی که داشته و از بین تمام افراد معینفر را معرفی کرده است. بعد حالا معینفر چه کار کرده به آن میرسیم.
ارسال نظر