فروش گندم به شوروی کار سختی بود

با این همه، شوروی‌ها نخواستند خود را به خرید گندم آمریکا کاملا بی‌علاقه نشان دهند. ماتویف در اواخر ماه اکتبر به واشنگتن رفت و در آنجا با نوردمن و سایر بازرگانان غلات آمریکا ملاقات کرد و با توجه کامل به سخنان آنان درباره سیستم رایج در ایالات‌متحده در مورد فروش نسیه غلات و درباره بنادر و راه‌های حمل آنها و شرکت‌های دست‌اندرکار غلات گوش فرا داد، اما تا وقتی که مقررات مربوط به حمل غلات با کشتی‌های آمریکایی نافذ بود، او نمی‌توانست کاری انجام دهد.

سرانجام، بر اثر تلاش‌های شرکت کنتینانتال، این مانع از پیش پای برداشته شد و کار از بن‌بست بیرون آمد. اجرای طرح فریبور یا نوردمن مستلزم همکاری دولت آمریکا بود. (این امر بعدها باعث شد که کسانی دولت را متهم کنند که به شرکت کنتینانتال امتیازات داده است.) طرح، مبتنی بر این بود که دولت آمریکا به شوروی‌ها برای فروش مقادیری گندم، پیشنهاد خاصی عرضه دارد.

قیمت این گندم، با توجه به هزینه کل خرید آنها و بدون در نظر گرفتن هزینه‌های اضافی ناشی از کرایه حمل با کشتی‌های آمریکایی تعیین می‌شد. از سال ۱۹۴۹ به این سوی،‌ کمک‌های مالی دولت آمریکا به صادرات غلات، مهم‌ترین سلاح وزارت کشاورزی برای صادرات گندم آمریکا به کشورهای خارجی بود.

در سال ۱۹۶۳ نیز، همین کمک‌های مالی امکان می‌دادند تا برای مازاد غلات آمریکا بازارهایی بیابند.

از سال ۱۹۴۹ به بعد، بازارهای بین‌المللی همواره از گندم اشباع بود. در بیشتر اوقات، قیمت‌های بین‌المللی از قیمت‌هایی که با احتساب کمک‌های دولت آمریکا به صادرات گندم تعیین می‌شدند، کمتر بودند. چون شرکت‌ها فقط می‌توانستند با دشواری بسیار، از فروش غلات با قیمت‌های کمتر از هزینه تمام‌شده کالا، درآمدی به چنگ آورند. لذا دولت، برای ادامه صادرات ناگزیر بود، زیان‌های آنها را جبران کند. طبیعی است که میزان جبران زیان‌ها به تفاوت میان قیمت‌های داخلی آمریکا و قیمت‌های جاری بین‌المللی بستگی داشت. هنگامی که وزارت کشاورزی می‌خواست به دمپینگ بپردازد یا مثلا قیمت‌های گندم کانادا را در بازار ژاپن بشکند، کافی بود میزان جبران‌ها را بیفزاید. تنها به این صورت بود که شرکت‌ها می‌توانستند غلات آمریکا را با قیمت‌های جهانی و گاه به کمتر از آنها به کشورهای دیگر بفروشند.

نوردمن به این مقررات کاملا آگاهی داشت و با سیستم خاصی هم که با اجرای آن زیان‌های ناشی از صادرات «گندم سخت» جبران می‌شد، آشنا بود.

«گندم سخت» به طور کلی، برای ساختن بلغور و رشته فرنگی، به الجزایر، مراکش و ایتالیا صادر می‌شد. این بازار اهمیت چندانی نداشت و در این مورد وزارت کشاورزی به قیمت‌های بین‌المللی چندان توجهی نشان نمی‌داد و زیان‌ها را با اجرای سیستمی بسیار پیچیده جبران می‌کرد. دست دولت در این مورد باز بود و نوردمن فکر می‌کرد که در زمینه فروش «گندم سخت» به شوروی‌ها، اگر مبلغ جبران زیان‌ها را به اندازه کافی برساند، هزینه‌های اضافی حمل مجموعه گندم خریداری شده، به آنان تحمیل نخواهد شد. طبق این طرح، هزینه اضافی حمل گندم و تخفیف‌های اعطا‌شده به شوروی‌ها، به گردن مالیات‌دهندگان آمریکایی می‌افتاد و همه این اقدامات به این خاطر بود که مقادیری غله به شوروی‌ها فروخته شود.

این،‌ از جمله مهم‌ترین مواردی بود که امتیازات لیبرالیسم بازرگانی که دست‌اندرکاران بازرگانی غلات تا به آن اندازه درباره آن تبلیغ می‌کردند، به دست فراموشی سپرده شود. کندی و فریمن تصمیم داشتند کاری انجام دهند و به این سبب طرح را تصویب کردند. نوردمن و روی فالک و فرد دیگری از شرکت کنتینانتال فورا برای ملاقات ماتویف به مسکو رفتند. اکنون لازم بود شوروی‌ها را قانع کرد تا هرچه بیشتر گندم بخرند. (باید یادآوری کرد که در این هنگام شوروی‌ها از خوردن رشته فرنگی دلزده شده و به ستوه آمده بودند.) نوردمن و فالک در ایام نوئل به مسکو وارد شدند و به این سبب مذاکرات به درازا کشید.

در شب سال نو مسیحی ماتویف این دو نفر غربی را به مهمانی دعوت کرد. در آغاز شام، چنانکه در نزد روس‌ها رسم است، ماتویف به سلامتی مهمانان خود نوشید. او در ضمن، قیمتی برای خرید ۳۵۰هزار تن (گندم سخت) پیشنهاد کرد و اظهار داشت که دیگر در مورد کار و معامله صحبتی نخواهد کرد؛ سپس به جای خود نشست. شام به پایان رسید و دو آمریکایی با شتاب به سمت فرودگاه رفتند تا هواپیمایی را که به مقصد ایالات‌متحده می‌رفت، از دست ندهند.

در همان موقع فریبور در مناطق شمالی ایالت نیویورک مشغول اسکی‌بازی بود، ولی هر بار که به برف‌‌ها می‌نگریست به فکر شوروی می‌افتاد و از خود می‌پرسید که نوردمن و فالک کار را چگونه به پایان خواهند برد.

اما این دو نفر به‌محض رسیدن به ایالات‌متحده، به دیدن فریمن وزیر کشاورزی و لوتر هاجس رفتند. آنان نیز با لیندون جانسون که تازه به ریاست‌جمهوری رسیده بود و در آن زمان در مزرعه‌اش واقع در تگزاس بود، تماس گرفتند. لازم بود که جانسون موافقت قطعی خود را اعلام کند و همین که موافقت او جلب شد، وزارت کشاورزی یک بار دیگر میزان کمک‌های مالی را که لازم بود برای صدور این مقدار «گندم سخت» داده شود، حساب کرد و سرانجام به شرکت کنتینانتال اعلام نمود که می‌تواند کار فروش را به انجام رساند.