فصلی دیگر در تاریخ ملی شدن نفت- ۲
چرچیل آمریکا را در ایران شریک کرد
انگلیسیها سرسختانه (از منافع انحصاری خود در حوزه نفت ایران دفاع میکردند و کارشان با محمد مصدق سخت گره خورده بود. نخست وزیر ایران حاضر نبود شرایط دولت انگلیس و روسای نفتی شرکتهای درگیر در نفت ایران را بپذیرد و این موجب ورود آمریکاییها به صحنه سیاست ایران شد. آمریکاییها که همه سالهای پس از جنگ دوم جهانی را به انتظار ورود به ایران و سهیم شدن در منافع نفت سرکرده بودند از ناتوانی رهبران انگلیس در متقاعد کردن مصدق استفاده کرده و در مذاکراتی نفسگیر سرانجام با تمایل وینستون چرچیل این اتفاق افتاد.
۹ - اگر بریتانیا حاضر به توافق نشود، دولت آمریکا ممکن است با اتخاذ تدابیری ایران را به لحاظ مالی و اقتصادی تا مدتی سرپا نگه دارد، اما وابستگی کشور به کمک آمریکا موجب بروز احساسات خصمانه خواهد شد و خواهند گفت که غربیها ایران را با محروم کردن از درآمد خود در فقر و مسکنت نگاه داشتهاند. غرور ایرانی اجازه نخواهد داد که این کشور برای مدت درازی به اعانه آمریکا متکی باشد.
بحث پیشنهاد در کابینه انگلیس
مطالعه در خصوص پیشنهاد آمریکا در کابینه انگلستان به کمیسیونی محول شد که گس هم به عنوان نماینده ارشد شرکت نفت انگلیس و ایران در آن عضویت داشت. او به مخالفت شدید برخاست و مدعی شد که خرید نفت به قیمت ۱۰/۱دلار به تقسیم پنجاه-پنجاه منافع نمیانجامد، بلکه ۷۰درصد منافع را از آن ایران میسازد. گس پیشنهاد فروش پالایشگاه آبادان را هم غیرقابل قبول خواند و گفت: ایرانیها خریدار پالایشگاه را تحت فشار قرار خواهند داد تا به توسعه سریع خدمات اجتماعی دست بزند و چون این پولها به حساب هزینه گذاشته میشود، پالایشگاه در مقابل فشار مقاومت نخواهد کرد و هزینه مذکور سرانجام به شرکت خریدار تحمیل خواهد شد و حال آنکه خریدار هیچ کنترلی روی هزینهها ندارد.
گس به توافق مربوط به غرامت نیز معترض بود و میگفت: در واقع شرکت نفت انگلیس و ایران ناگزیر گشت، برای همیشه از ایران دست بشوید، زیرا آمریکا بر آن شده بود که مفتریات وقیحانه مصدق و دار و دسته او را بر ضد این شرکت قبول کند. مصدق قراردادی را که با انگلستان داشت نقض کرد و به هر دروغی متوسل شد تا اقدام خود را در برابر جهانیان موجه قلمداد کند. اگر مصدق بتواند در این شرارت موفق شود، عواقب بسیار وخیمی در کشورهای دیگر به بار خواهد آمد. مصدقهای دیگری پیدا خواهند شد و آنها نیز مقاصد خود را با طرد کمپانیهای صاحب امتیاز دنبال خواهند کرد و آنچه اسما فرمول پنجاه-پنجاه نامیده میشود عملا به صورت هفتاد- سی درخواهد آمد و از ساختار صنعت نفت که آمریکاییها چندان اهمیتی برای آن قائل هستند، چیزی بر جای نخواهد ماند.
تصدی عملیات را در پالایشگاه آبادان بر عهده گیرد و در قیمت نفت خام (۱۰/۱دلار) نیز تجدید نظر شود، آنگاه میتوان پیشنهاد را قبول کرد. او فاش میگفت: از نظر شرکت نفت انگلیس و ایران وقت آن است که آمریکا خود را کنار بکشد و بگذارد تا شرکت خود این مساله را دنبال کند.
حرف آخر بریتانیا
سرانجام دولت انگلیس به ایدن دستور داد تا اچسن را از نظر مخالف آن دولت آگاه سازد. عمده دلیل مخالفت همان کنار گذاشته شدن انگلیسیها از تصدی عملیات و موضوع غرامت بود. چرچیل به ایدن پیام داد که محکم بایستد و پافشاری نماید: «فکر میکنم باید سرسختی نشان دهیم، حتی اگر این امر باعث شود که تب تا مدتی بالا بگیرد.»
در مذاکرات نهایی که روز ۷ نوامبر میان اچسن و ایدن صورت گرفت، هریمن و گیفورد (سفیر آمریکا در لندن) و پرکینس و لیندر از سوی آمریکا و فرگوسن و روان و فلت از سوی بریتانیا، حضور داشتند.
فرگوسن سخن را اینگونه آغاز کرد که بدون دریافت غرامت منصفانه حفظ داراییها در ناحیههای مختلف دنیا میسر نخواهد شد. اگر قرارداد به طور روشن در خصوص قبول مبنای پنجاه-پنجاه و تامین عرضه نفت تکلیف امر را معلوم دارد، اغماض در خصوص غرامت اشکالی چندان پیدا نخواهد کرد، ولی پیشنهادی که شده است، این نظر را تامین نمیکند. فرگوسن در خصوص خرید فرآورده بر اساس قیمت تمام شده پالایشگاه نیز اعتراض داشت و گفت: در این چارچوب پالایشگاه همواره زیر فشار خواهد بود که هزینه را بالا برد و مبلغ زیادی صرف وسایل تفریحی و رفاهی کند. آن شرکت هلندی هم که قرار است تصدی پالایشگاه را بر عهده گیرد، نمیتواند قبول مسوولیت کند؛ زیرا جمعآوری و استخدام کارشناسان از غیرملیتهای آمریکایی و انگلیسی اشکال خواهد داشت. وانگهی پالایشگاه روی نفت خامی که شرکت ملی نفت ایران تولید میکند، کنترل ندارد و نمیتواند مطمئن باشد که مشخصات آن با آنچه مورد نیاز پالایشگاه است، تطبیق خواهد کرد. اعضای بیطرفی هم که در هیاتمدیره شرکت ملی نفت ایران خواهند بود، بالاخره مستخدم آن شرکتاند و نمیشود به آنان اعتماد کرد.
پیشنهاد مشارکت آمریکاییها
پس از طرح اینگونه مطالب که بیشتر صورت بهانهتراشی برای رد پیشنهاد را داشت، ایدن رشته سخن را در دست گرفت و گفت: بهتر است کمپانیهای آمریکایی تشویق شوند که در این قضیه مشارکت کنند. ما در هر جای دیگر خاورمیانه کمپانیهای آمریکایی و انگلیسی را در کنار یکدیگر داریم و چه دلیلی هست که در ایران چنین نباشد؟
ایدن یادآور شد که این پیشنهاد مخصوصا مورد علاقه چرچیل است. اچسن گفت: ولی اشکال بر سر اختلاف در ارزیابیهای آمریکا و انگلستان است. مداخله شرکتهای آمریکایی در این باب ممکن است، افکار عمومی انگلستان را برانگیزد. ایرانیان نیز فکر خواهند کرد که ما آنان را گول زدهایم. در هر حال اگر به نظر ایدن مداخله شرکتهای آمریکایی لازم باشد، باید هم انگلستان و هم ایران از ما دعوت کنند.
ایدن مطلبی را پیش کشیده بود که وزیر امور خارجه آمریکا نمیتوانست آن را ناشنیده بگیرد. آمریکا سالها، یعنی از فردای جنگ جهانی اول، درصدد پیدا کردن جای پایی برای خود در ایران بود و سودای دستیابی به نفت آن کشور را در سر میپخت و در این مسیر همواره با سنگاندازیها و مخالفتهای آشکار و پنهان از سوی بریتانیا مواجه بود که سخت به امتیاز انحصاری خود چسبیده بود و با چنگ و دندان از ورود رقیب در این میدان ممانعت میورزید. اینک کار به جایی رسیده بود که انگلستان از سر عجز و نیاز خود را در دامن رقیب میانداخت. انگلستان در برابر دکتر مصدق همه راهها را آزموده بود و به یقین دریافته بود که شاهد مقصود به هیچ حیله و تلبیس تسلیم او نخواهد شد و این صید رمیده جز با توسل با جبر و زور دیگر بار سر در چنبر فرو نخواهد آورد و انگلستان در وضعی نبود که بتواند یکتنه دست به این کار بزند. گذشت آن روزگاری که بریتانیا در سرتاسر این مناطق کدخدایی میکرد، اینک کدخدا آمریکا است و بریتانیا اگر میخواهد ده را بچاپد، باید کدخدا را ببیند و او را با خود شریک گرداند.
اچسن اگرچه به زبان حال میگفت:
در حسرت این دمی که دارم
سیسال بسوخته ست جانم
اما فورا و فیالمجلس اظهار شیفتگی ننمود و گفتوگو را ادامه داد. ایدن تیری انداخته بود و میبایستی منتظر میماند و ثابت میکرد که بریتانیا تمام شقوق را سنجیده و عاقبت دریافته است که جز التجا به در رقیب چارهای ندارد.
دکتر مصدق در خاطرات خود مینویسد: ایدن و اچسن دو وزیر خارجه انگلیس و آمریکا ساکت ننشستند و از کنفرانس آتلانتیک شمالی که سه ماه بعد در لیسبون تشکیل گردید و هر دو در آن عضویت داشتند، استفاده نمودند و روز ۲۰فوریه ۱۹۵۱ مذاکرات خود را در خصوص نفت ایران از سر گرفتند و قدر مسلم این است که دولت انگلیس پیشنهاد کرده بود، دولت آمریکا در کار استخراج نفت ایران شرکت کند و شخص دیگری جانشین من بشود تا بتواند قانون امتیاز نفت را از مجلس بگذراند.
دکتر مصدق در فراهم آوردن خاطرات البته دسترسی به اسناد و کتابها نداشت. تاریخ تشکیل کنفرانس لیسبون فوریه ۱۹۵۲ بود و پیشنهاد مشارکت آمریکا چنانکه آوردیم، چند ماه پیشتر یعنی در ۷ نوامبر ۱۹۵۱ توسط ایدن مطرح شد. ایدن هم در خاطرات خود این مطلب را ذکر میکند و میگوید: آمریکاییها پرسیدند بریتانیا چه راهحل دیگری در نظر دارد و من پیشنهاد خود را دایر بر مشارکت آمریکاییها در بهرهبرداری از نفت ایران مطرح کردم.
واکنش احتیاطآمیز آمریکا
ایدن روشن ساخت که حتی اگر پیشنهاد آمریکا تعدیل شود و قیمت نفت خام از ۱۰/۱دلار هم پایینتر بیاید، باز انگلستان حاضر به قبول آن نخواهد بود. بریتانیا تصمیم گرفته بود مساله را هرچه بیشتر کش بدهد و از مذاکره سرباز بزند. ایدن بر آن بود که تسلیم در برابر ایران آخرین و مهمترین فصل از کتاب افول بریتانیا را رقم خواهد زد.
واکنش وزارت خارجه آمریکا در برابر پیشنهاد مشارکت کمپانیهای آمریکایی محتاطانه بود. واشنگتن در پاسخ اچسن روش او را که به نعل و به میخ میزد، تایید کرد و بر این نکته تاکید نهاد که از دیدگاه ایرانیان این امر نقشهای تازه برای وارد کردن دوباره شرکت نفت انگلیس و ایران در صحنه عملیات خواهد بود. کمپانیهای آمریکایی ذخایر کافی در جاهای مختلف در دسترس دارند و علاقه نخواهند داشت که خود را در قضیه پیچیده ایران درگیر کنند. با این همه در صورتی که بریتانیا و ایران هر دو پیشنهاد مداخله و مشارکت آمریکا در عملیات را بکنند، بررسی این پیشنهاد ممکن خواهد بود. یعنی که آمریکا کلی منت میگذارد و با قبول درخواست مشترک ایران و بریتانیا حاضر به فداکاری میشود. وزارت خارجه آمریکا برای بازارگرمی بیشتر متذکر شد که آمریکا در گذشته جلوی برخی کمپانیها را که میخواستند نفت از ایران بخرند، گرفت؛ زیرا خرید نفت از ایران به منزله مسکنی بود که اثر موقت داشت و در عین حال موجب شوراندن افکار عمومی انگلستان بر ضدآمریکا میشد. خرید نفت از ایران مادام که مساله غرامت حل نشده است، برای آمریکا مشکل خواهد بود، به ویژه آنکه معلوم نیست شرکت نفت انگلیس و ایران بر ادعای خود در خصوص مالکیت نفت پافشاری ننماید و در عین حال ممانعت کمپانیها از مذاکره و معامله با ایران موجب واکنشهایی در افکار عمومی و کنگره خواهد شد که چرا ما به تماشا ایستاده و در مقابل خطر از دست دادن ایران و تجزیه آن کاری نکردهایم.
وزارت امور خارجه ایالاتمتحده آمریکا با این جملات اخیر در واقع میخواست بگوید حالا که کار به اینجا رسیده است، بیش از این تامل جایز نیست و کار را باید یکسره کرد، اما اگر بریتانیا حاضر شده بود سهم آمریکا را بدهد فشار بیشتر بر بریتانیا بیمعنی مینمود. وینستون چرچیل با این پیشنهاد همان حرف گس را تکرار میکرد و به زبان حال میگفت ما تو را در معامله شریک میکنیم، به شرط اینکه فشار نیاوری و بگذاری ما خود مشکل دکتر مصدق را از میان برداریم.
دلیلی برای شتابزدگی نبود
در واقع بریتانیا با پیشنهاد سهمی از نفت ایران به آمریکا حمایت همهجانبه این دولت را در مقابله با مصدق خواستار شده بود. بررسیهای ایدن و سران حزب محافظهکار روشن کرده بود که بازگشت اوضاع سابق و اعاده سلطه انحصاری بریتانیا بر نفت ایران امکان ندارد و اصرار آن عده از مدیران شرکت نفت انگلیس و ایران که میپنداشتند با برداشتن دکتر مصدق از سر راه میتوان آب رفته را به جوی باز آورد، خواب و خیالی بیش نیست. ایران تنها کشوری در حوزه خلیجفارس بود که آمریکاییها از نفت آن نصیبی نداشتند و بسیاری از انگلیسیها دست پنهان آمریکا را در ورای ماجرای ایران میدیدند. مشارکت آمریکا سبب میشد که خیال بریتانیا از آن جهت آسوده شود و حضور دوباره بریتانیا در صحنه نفت ایران امکانپذیر گردد.
به قول عربها، ما لایدرک کله لا یترک کله. اگر همه را یک جا نمیتوان به دست آورد همه را یک جا نباید از دست داد. همدستی آمریکا میتوانست ایران را نومید گرداند و در عین حال هشداری باشد به کشورهای دیگر جهان که احیانا بخواهند روی اختلاف میان آمریکا و بریتانیا حساب باز کنند.
پیشنهادی که از سوی وزارت خارجه آمریکا ارائه شده بود، از نظر ایدن چنگی به دل نمیزد. درخصوص بهای نفت دکتر مصدق رسما از ۷۵/۱دلار پایین نیامده بود، اگرچه برداشت مکگی این بود که وی مالا به ۱۰/۱دلار رضایت خواهد داد. در آن زمان بهای واقعی نفت کویت و عربستان به ترتیب ۰۹/۱ و ۸۸/۰دلار بود. تفاهم بر آن بود که غرامت داراییهای خارج از آبادان کمابیش معادل مطالبات ایران خواهد بود و ایران عملا پولی از این بابت نخواهد پرداخت. پالایشگاه آبادان هم قرار بود به شل واگذار شود و گمان نمیرفت که آن شرکت چیزی بیش از یک بهای اسمی (صوری) بپردازد و حال آن که تاسیسات پالایشگاه از نظر انگلیسیها ۲۵۰میلیون لیره میارزید.
در هر حال روشن بود که پیشنهاد ایدن مسیر تازهای را ارائه میکرد و میبایستی درست مطالعه شود. داشتن سهمی در نفت ایران اگر چه به لحاظ منافع دراز مدت آمریکا مهم بود، اما این موضوع میبایستی با کمپانیهای نفتی آمریکایی در میان نهاده شود و همین امر پای قوانین ضدتراست را به میدان میآورد. به لحاظ افکار عمومی هم میبایستی طوری عمل شود که نگویند مداخلات آمریکا از اول برای همین بود که از این نمد کلاهی برای خود فراهم آورد.
پیشتر، اشاره کرده بودیم که مدیریت تولیدات دفاعی نفت آمریکا از اواخر ماه مه ۱۹۵۱ برای مقابله با بحران حاصل از قطع نفت ایران با نمایندگان نوزده کمپانی نفتی آمریکا به مشورت و چارهجویی پرداخته بود. کمپانیها با افزایش تولید از منابع دیگر به جبران کمبود برخاستند و نتیجه آن بود که در اواخر همان سال هیچ مشکلی به لحاظ تامین مصرف نفت جهان آزاد وجود نداشت. کل تولید نفت ایران که جریان آن به بازار قطع شده بود، به روزانه ۰۰۰/۶۶۰ بشکه بالغ میگردید و در برابر آن روزانه ۰۰۰/۷۵۰ بشکه به تولید نفت در خارج از ایران افزوده شده بود. بدینگونه دلیلی برای شتابزدگی وجود نداشت و آمریکا و بریتانیا میتوانستند سرفرصت برای همکاریهای آینده خود برنامهریزی کنند. با روی کارآمدن دولت محافظه کار در بریتانیا جهات اختلاف نظر آن دولت با آمریکا درباره سیاستهای جهانی بسیار کم شده بود. در واقع طرز فکر ایدن از همه جهت با سلف وی موریسن تفاوت داشت، مگر در این مورد که ایدن هم مانند موریسن حاضر به کنار آمدن با او نبود و حالا نوبت اچسن بود که میبایستی درباره مصدق تجدید نظر کند و کم کم خود را با تصویری از یک آدم خیال پرست، اسیر احساسات و بیگانه با واقعیات آشنا سازد.
مصدق و خبر قطعی رد پیشنهاد
وقتی من به دیدار مصدق رفتم، او با وقار هر چه تمامتر گفت: میدانم آمدهاید به من چه بگویید، ولی هیچ اتهام متقابلی وارد نکرد. میدانست که خودش و ما شکست خوردهایم. من توضیح دادم که ما متاسفیم که نتوانستیم فاصله بین او و انگلیسیها را پر کنیم.
سالها بعد مکگی بدینگونه از دیداری که روز نهم نوامبر با مصدق داشت یاد میکند. جزئیات آن دیدار در گزارش رسمی به قلم کلنل والترز در همان تاریخ برای اچسن که در پاریس بود فرستاده شد. ملاقات در ساعت ششونیم بعدازظهر در هتل شورهام انجام گرفت. آن روز برای مصدق روز پرمشغلهای بود. چهار ملاقات با والترز داشت؛ دو ملاقات پیش از ظهر در ساعتهای ۹ و ۱۱:۳۰ و یک ملاقات بعدازظهر همراه گاستون نماینده بانک صادرات و واردات.
ارسال نظر