قضیه برنج و واسطه‌ها

قضیه برنج که ستاد بسیج اقتصادی در نظر گرفته و دولت خواسته که کنترل کاملی در خرید برنج داشته باشد، به اعتقاد ما با این مساله در توزیعی که دولت در آن نظارت دارد، بایستی با ظرافت و دقت برخورد کرد. مخالفین دولتی شدن توزیع کالاهای اساسی با سودجویی‌ها و غارتگری‌هایی که کرده‌اند، می‌خواهند بگویند که دولت ناموفق هست و به خود ما واگذار کنید. در این توزیع، حتی آنها حاضر هستند خسارات‌های مخفی را بپذیرند که نهایتا سودهای زیاد همیشه نصیب آن‌ها باشد. ما بایستی به دولت کمک کنیم. سختی‌ها را تحمل کنیم و همه آن سودجوها و غارتگرها بپذیرند که دولت با پایداری مردم و تحمل مردم توانایی در دست گرفتن کالاهای ضروری را دارد و اگر قرار هست سودی در جیب کسی برود، سود بایستی در جیب برنج‌کاران شمال و برنج‌خواران مردم ما ریخته شود، نه در جیب واسطه‌هایی که از مزارع برنج شمال تا بازارهای داخلی کشور هستند و سودهای چند برابر می‌برند.

طبیعی است که با در دست گرفتن توزیع کالاهای ضروری دیگر مشکلاتی هم پیش آمد، ما مشکل را فقط در نظر نگیریم، با آن وضعیت مطلوبی که می‌خواهیم به آن برسیم، آن پیکره سالم اقتصادی که به آن می‌خواهیم برسیم، البته با در نظر گرفتن تنگناها و خونریزی‌هایی که در جراحی هست ما منطقی‌تر و روشن‌تر نتیجه خواهیم گرفت، نتیجتا اعتقاد ما در شرایط فعلی این است که کار ستاد بسیج اقتصادی و کار دولت درست است که کالاهای ضروری را دولت در دست بگیرد. به خاطر این که هر آن امکان‌ بهره‌برداری سیاسی از یک توزیع آزاد کالاهای ضروری ما وجود دارد، اما در بقیه کالاها را با دولتی شدن بازرگانی خارجی هم کار دولت آسان‌تر می‌شود. بایستی جلوی کالاهای مصرفی و کالاهای روز را که ارزش زیادی در حال حاضر دارند در جامعه ما،‌ جلوی این‌ها را بگیرد و نهایتا برای کالاهای درجه دوم به تعاونی‌هایی که از خود مردم است با توجه به آنها، کالاها را در اختیار مردم قرار دهیم.

توزیع مصالح ساختمانی

در پاسخ سوال بعدی ما در مورد توزیع مصالح ساختمانی و ایجاد بازار آزاد با وجود اینکه دولت نظارت خود را در توزیع این کالاها دارد، ایشان گفت: گران شدن قیمت‌ها در مورد کالاهایی که در ساختمان به کار می‌رود، به علت کمبود عرضه‌ ما است نسبت به تقاضای بسیار زیاد. طبیعی است که عرضه کالاها در ساختمان برای مردم محدود است. مقدار آهن، مقدار سیمان، مقدار تولید آجر در کوره‌های ما، حتی نیروی انسانی.... اما از آن طرف ما با افزایش تقاضای بسیار زیاد روبه‌رو هستیم. در ساختمان‌سازی الان در شیراز من می‌دانم حدود ۲۵۰۰۰ساختمان در حال ساختن است. تقاضای ۲۵۰۰۰ساختمان برای آهن، وسایل لوله، وسایل الکتریکی، درب، پنجره و آجر، این به هیچ عنوان با آن عرضه‌ای که به بازار می‌شود مناسب و تناسب منطقی ندارد.

طبیعی است که قیمت‌ها بالاتر خواهد رفت و مساله دوم این است که وقتی تقاضا بسیار بود و عرضه کم بود، محتکرها و سودجوها خیلی بهتر می‌توانند رشد کنند. آنها شیوه‌های مختلف احتکار و دزدی و غارت را شناسایی می‌کنند و این وضعیتی که مردم همه در انتظار کالا هستند و تقاضای آنها خیلی بالا هست؛ مثلا آهن می‌خواهند، خانه‌هایی که در آستانه زمستان به سقف رسیده‌اند اگر آهن پیدا نکنند همه دیوارهایی که به بالا رسانده‌اند زیر برف و باران از بین می‌رود و آنها ناگزیر می‌شوند که آهن را به هر قیمتی هست بخرند که حاصل کار و سرمایه‌گذاری‌شان تا آن مرحله از ساختمان از بین نرود و کسانی که خیلی خوب می‌شناسند بازار تقاضای مردم را نسبت به این کالاها، با انواع و اقسام شیوه‌ها و حیله‌ها بیشترین بهره‌برداری را می‌کنند، اما مساله مهمی که در مورد کالاهای ساختمانی، شخصا آهن و شکل توزیع بسیج اقتصادی، مثلا مثل قند و شکر مورد نظر است.

واگذاری توزیع به توزیع‌کنندگان درجه اول

این است که بسیج اقتصادی، نوعا کالا را با نظارت خودش به کوچک‌ترین توزیع‌کننده؛ یعنی بقال سر کوچه هم رسانده، اما در توزیع این کالاها بر خلاف ستاد بسیج که این کار را انجام داده، دیگر مسوولین آمده‌اند و کالاها را به توزیع‌کنندگان درجه اول واگذار نموده‌اند.

وقتی توزیع‌کنندگان درجه اول که نوعا از کسانی هستند که قبلا هم در تجارت آهن نقش داشته‌اند و این آهن‌ها را در اختیار می‌گیرند، اینها خود به خود توزیع‌کنندگان درجه دوم و درجه سومی هم در مناطق پیدا می‌کنند که در این مسیر امکان فساد بیشتری هست و آن مسیری که دولت مستقیما تا آن آخرین توزیع‌کننده را جز خودش همه واسطه‌ها را از بین می‌برد و کالا را به دست مردم می‌رساند که این هم خود یکی از عواملی است که این کالاها به قیمت گران‌تری به دست مردم می‌رسد.