خاطرات-آثار جنگ جهانی دوم و توسعه پنجشرکت بزرگ غلات-۵
قانون عمومی۴۸۰ برای کمک آمریکا
آنان در کره جنوبی مصرف بعضی از انواع بیسکویت را که از گندم نرم مناطق شمال غربی اقیانوس آرام ساخته میشدند، رواج دادند. در ژاپن، تبلیغات وسیعی بهعمل آمد تا شاگردان مدارس دستهای خود را بیشتر بشویند و هدف این بود که تولیدات صنایع سازنده صابون و مواد پاککننده آمریکا، مشتری بیشتر پیدا کند. وزیر کشاورزی آمریکا، در چارچوب کمکهای غذایی، مرغ یخزده به آلمان فرستاد و پس از اندک مدتی مصرف جوجهکباب در رستورانهای این کشور افزایش یافت.
یک راهحل: قانون عمومی ۴۸۰
«قانون عمومی ۴۸۰»۱۸ در سال ۱۹۵۴، توسط کنگره آمریکا به تصویب رسید و بهترین وسیله و ابزار را برای رهایی از بلای «مازاد کشاورزی» در اختیار دولت گذارد. این قانون، اعطای کمک غذایی را به یک نهاد سیاست کشاورزی و سیاست خارجی مبدل ساخت و از آن پس، به عنوان یکی از باثباتترین قوانین آمریکا به کار رفت.
قانون عمومی ۴۸۰، یکی از نهادهای کشاورزی و دیپلماسی ایالاتمتحده است و دشوار میتوان تصور کرد که چگونه کسانی در کنگره با طرح آن به مخالفت برخاستند. اما ارسال مواد غذایی آمریکایی به عنوان کمک به کشورهای آسیبدیده از جنگ، یک امر و اجرای برنامه همیشگی برای نجات دنیا از گرسنگی و قحطی، امر دیگری بود. بسیاری از محافظهکاران و دموکراتهای مناطق جنوب آمریکا، با هر نوع کمک دولت به کشورهای خارجی مخالف بودند. نمایندگان مناطق تولیدکننده ذرت و پنبه در کنگره، نیز احساس نگرانی مینمودند، زیرا فکر میکردند اگر مواد غذایی آمریکایی را بتوان به سهولت در بازارهای خارجی یافت، کشاورزان سایر کشورها نیز ممکن است به تولید فرآوردههایی چون ذرت و پنبه برای صادرات بپردازند.
ولی برنامه کمک دائمی مواد غذایی، مزیتی داشت که بر همه استدلالات مخالفی که در برابر آن ابراز میشد، میچربید و آن این بود که با اجرای این برنامه، دولت مازاد تولید کشاورزان را میخرید و این نکته رضایت خاطر «گروه کشاورزی» را جلب میکرد. مثلا سناتور هوبرت همفری معتقد بود که این برنامه، ترکیبی است از آرمان انساندوستی و ایدئولوژیکی. او همچنین میپنداشت که «در این دنیای گرفتار کشمکشهای ایدئولوژیکی، این برنامه را میتوان به عنوان نیروی جدید و موثری از لحاظ انساندوستی بهشمار آورد. این برنامه، اقدامی ساده، مبتنیبر اصول مسیحیت و شفقت، جهت ایجاد تفاهم بیشتر میان ملل است.» اما در وزارت امور خارجه، طرفداران جنگ سرد نیز با این قانون موافق بودند. وزیر امور خارجه جان فوستر دالس، هنگامی که در سال ۱۹۵۳ خشکسالی پاکستان را تهدید میکرد، آشکارا با فرستادن کمکهای غذایی به این کشور موافقت کرد، زیرا به قول خودش «روح سلحشوری این ملت، وی را تحتتاثیر قرار داده بود» او به علاوه، اعتقاد داشت که احساسات ضدکمونیستی مردمان آن بسیار قوی است. همچنین دالس به کنگره یادآور شد که پاکستان راه دستیابی به تنگه خیبر، یعنی راهی است که اتحاد جماهیر شوروی را به آسیای جنوبی وصل میکند و پاکستان این راه را تحتکنترل خود دارد. به نظر او، با توجه به همه این علل، ارسال کمکغذایی به این کشور، از لحاظ سیاست بینالمللی دارای اهمیت فراوانی بود.
سرانجام، کنگره آمریکا در سال ۱۹۵۴، قانون عمومی ۴۸۰ را تصویب کرد، ولی در محتوای آن تغییراتی داده شد تا نظر همه موافقان ارسال کمکهای غذایی به کشورهای خارجی جلب گردد. ارسال این کمکها سه هدف داشت: توسعه سیاست خارجی آمریکا، مبارزه با قحطی در جهان و بهخصوص صادرات مازاد کشاورزی این کشور.
از اولین سالهای اجرای این قانون، از هر پنج پیمانه برنج، یک پیمانه و از هر چهار پیمانه گندم، یک پیمانه، به کشورهای خارجی ارسال میشد.
تسهیلات مالی مندرج در این قانون، انجام این کار را امکانپذیر میساخت.
در سال ۱۹۵۹ که از لحاظ بازرگانی غلات یکی از بدترین سالها بهشمار میرفت، منابع مالی لازم برای چهارپنجم صادرات گندم و نه دهم صادرات روغن سویا، از راه به کار بستن تسهیلات همین قانون فراهم گردید.
هدف اصلی قانون عمومی ۴۸۰- که به عنوان برنامه کمک به کشورهای خارجی توصیف شده بود - چیزی جز کمک به کشاورزان آمریکایی و بازرگانان غلات نبود. دستگاه اداری آمریکا، به دولتهای بیگانه امکان میداد تا مواد کشاورزی آمریکایی را با پولی که از آمریکاییان به وام میگرفتند، بخرند. دولتهای خارجی با صادرکنندگان خصوصی برای خرید این کالاها قرارداد میبستند. خزانهداری آمریکا پول این معاملات را از طریق بانکها، در مقابل اسناد حمل کالا، در اختیار این صادرکنندگان میگذارد. دولتهای خارجی، سر موعد وام خود را پرداخت میکردند. البته مهلت بازپرداخت وام، طبق قانون، نسبتا طولانی بود۱۹. چنانکه گفته شد، هدف اصلی این سیستم آن بود که مواد کشاورزی آمریکا به کشورهای خارجی صادر شود، مازاد غلات بهفروش رسد و پولی که از فروش آنها به دست میآید به آمریکا بازگردد.
با اجرای قانون عمومی ۴۸۰، دولت آمریکا به مهمترین منبع تامین امکانات مالی لازم برای بازرگانی غلات مبدل شد، ولی این وضع چندان موافق میل شرکتهای بزرگ غلات نبود. لذا شرکت کارگیل مبارزه علیه آن را آغاز کرد و پشتیبانی خویش را از هرگونه سیاستی که به کاستن نقش دولت و وابسته شدن بازرگانی غلات به اقداماتی نظیر اجرای قانون عمومی ۴۸۰ منجر شود، اعلام داشت.
ارسال نظر