داستان بازرگان- خاطرات اقتصادی مهندس مهدی بازرگان -۷
دستهبندیهای اخلالگر
در یک مورد، یکی از اعضای هیات مختلط که استاد دانشگاه هم بود؛ از اینکه مهندس حسیبی بیش از او مورد احترام و ابراز احساسات واقع شده بود؛ در موقع ناهار با خشم زیاد او را مورد بیمهری و عتاب شدید قرار داد! بعدازظهر همان روز که جلسه هیات در منزل من تشکیل شده بود، درگیری دیگری و با لحن ناهنجارتری، میان آقای مکی و مهندس حسیبی بر سر انتخاب یا اعتماد به بعضی از مسوولین و مشاورین شرکت روی داد، در حالی که رانندگان و کارکنان از پشت پنجره، با بهت و حیرت شاهد آن صحنه تاسفآور بودند!
در میان کارکنان شرکت ملی نفت ایران نیز ناسازگاریهایی، ناشی از نارضایتیها و خصومتهای گذشته، زنده شده بود. مهندسین و متخصصین شرکت نیز با نظر مساعدی به افراد داوطلب معدودی که برای پر کردن محلهای خالی به کار دعوت کرده بودیم، نگاه میکردند.
به هر حال، حضور و خدمت من در خوزستان حدود ۹ماه بیشتر نبود. عدم هماهنگی و دستهبندیهایی که در داخل هیات خلع ید، به تبعیت از اختلافات و رقابتهای سیاسی و اداری مرکز، پدیدار شده بود؛ همچنین انعکاس و تاثیرات غیرمستقیمی که اختلاف و کارشکنیهای مخالفان دولت و سیاستهای مرکز در اوضاع ما داشت، ناگزیر کنارهگیری را به زیان رساندن به شرکت ترجیح دادم و به تهران آمدم.
آثار و نتایج موفقیت ایران
تا آنجا که مربوط به خلع ید است، موفقیت صد در صد بود؛ پیروزمندانه و آبرومندانه. پیروزمندانه از آن جهت که انگلیسیها تا آخرین نفر رفتند و ایرانیان با عده کمتری جای آنها را گرفتند، بدون اینکه آن ماشین عظیم و سنگین از کار بیفتد و خرابی ببیند، به هزاران کارگر و کارمندان شرکت و نیز مردم خوزستان از لحاظ زندگی، کمترین لطمهای وارد شود یا تولیدات شرکت برای مصارف داخلی و نیازهای مملکت به مواد نفتی دچار کمبود و نگرانی شود.
آبرومندانه بود از این جهت که خروج انگلیسیها و تحقق مالکیت ما به منابع عظیم کشور، با نیت و تدبیر سیاسی دولت مصدق، از آغاز تا انتها، در راستای قانون و انسانیت و رعایت حق و حقیقت سیر کرد، بیآنکه خون از دماغ کسی بریزد یا از طرف دولت و مسوولین به قدرتهای خارجی و مخالفان داخلی مشت و ناسزا حواله شود یا بر خلاف حقوق و تعهدات داخلی و بینالمللی، عملی انجام گیرد.
انگلیسیها و مستر «دریک» آزادانه و به پای خود از آبادان و مناطق نفتخیز رفتند. روابط ما با نمایندگان درجه یک شرکت، یعنی آقایان «راس» و «کاکس» عادی و محترمانه و به اصطلاح دیپلماسی و دوستانه بود؛ حتی هنگام خداحافظی، با اجازه و تائید نخستوزیر به هر کدام یک تخته قالیچه ایرانی نفیس، یادگاری دادیم.
به نظر من، اهمیت و ارزش پیروزی ایران، از جنبه حقوقی، سیاسی و اخلاقی، در خلع ید از استعمار یا استیلای خارجی، کمتر از جنبه فنی و اداری و اقتصادی آن نبود. انگلیسیها رفتند، در حالی که ایران نه تنها در دنیا منزوی و منفور نشد، بلکه حیثیت و اعتبار و محبوبیت پیدا کرد. دیوان بینالمللی لاهه و قاضی انگلیسی آن، به حقانیت ایران رای داد. شورای امنیت سازمان ملل شکایت انگلیس را وارد ندانست. اگر با کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲، انگلیسیها با همدستی آمریکاییها برگشتند و قرارداد کنسرسیوم را با شرکت فرانسویها و هلندیها به ایران تحمیل کردند، این را نباید به حساب خلع ید و عدم پیروزی ایران گذاشت. هر چند ملت ما، در یک نبرد شکست خورد، اما آثار و نتایج مبارزه ضداستعماری مردم ایران باقی ماند و بهرغم زدوبندها، نتوانستند اصل «ملی شدن» صنعت نفت را نفی کنند.
جنبش ملی ایران، فراتر از یک حرکت سیاسی، به صورت یک تحول فرهنگی درآمد، جنبشهای دیگری را در جهت ملی کردن نفت و صنایع در دیگر کشورهای استعمارزده سبب شد، همچنانکه سه سال بعد، جمال عبدالناصر، کانال سوئز را ملی کرد.
خلع ید از امپراتوری بریتانیا که روزگاری آفتاب در مستعمرات آن غروب نمیکرد، کمر انگلستان را شکست و آن کشور را تبدیل به قدرت درجه دوم و سوم کرد. از لحاظ اقتصادی و مالی، ملی شدن نفت، درآمد ایران را از ۱۶ تا ۲۰درصد سابق، به رقمی بیش از ۵۰درصد افزایش داد.
مهمتر از همه، عمل مصدق و پیروزی ملت ایران، افسانه چندصد ساله رایج در کشور را که خارجیها، عامل همه کارها و حاکم مطلق بر ما هستند و هر زیانی که به ما وارد میشود، خواست و نقشه آنها است؛ بنابراین هر حرکت و اقدامی از سوی ما، بیفایده است، باطل کرد و خلاف آن را ثابت نمود.
* بدون تردید، خلع ید از شرکت سابق و به کار انداختن پالایشگاه آبادان، بهخصوص راهاندازی «پلنت ۷۰» بزرگترین دستگاه تصفیه جدید پالایشگاه، موفقیت بزرگی بود و از خدمات بزرگ و تاریخی شما و همکارانتان محسوب میشود. لطفا بفرمایید چه عواملی در انجام این موفقیت مداخله داشتند؟
باید ابتدا توضیح مختصری درباره عظمت کاری که در پیش بود عرض کنم و بعد به سوالتان پاسخ دهم.
دستگاه و تشکیلات و تجهیزات آبادان و خرمشهر و مناطق نفتخیز و شبکه توزیع داخلی، بسیار عظیم بود، بهطوری که به تنهایی با تمام موسسات اداری و حتی مملکت برابری میکرد. بیآنکه بخواهم درباره موضوع به بحث و تفصیل بپردازم برای تصور عظمت کار باید بگویم که این سازمان ۶۰۰۰۰ کارمند و کارگر داشت، مصرف مواد نفتی کشور را، باید استخراج، تصفیه و در اقصینقاط، توزیع میکرد.
ارسال نظر