خاطرات -نگاه یک آمریکایی به انقلاب سفید شاه - ۵
شاه کمکها را به ارتش ندهد
با آن که شاه میخواست کشاورزی را اصلاح کند، برای در اختیار گذاشتن سرمایه، مهارتها و نیروی مورد نیاز آمادگی نداشت. اصلاحات که دهقانان تشنه زمین با آن شور و اشتیاق از آن استقبال کرده بودند، پس از رفتن ارسنجانی تحلیل رفت. وضع بسیاری از فقیرترین دهقانان پس از اصلاحات ارضی به مراتب بدتر شد. ارسنجانی بیتقصیر نبود؛ او بدون تامین اعتبار یا مشورت، زمینها را با شتاب واگذار کرده بود. یک کارشناس استعفای او را به معنای پذیرش شکست تفسیر کرده است، با این استدلال که وزیر کشاورزی میدانست مشکلاتی پیشرو خواهد بود و تصمیم گرفت به منظور حفظ وجهه خود صحنه را ترک کند.
واشنگتن این نخستین نشانههای گرفتاری را نادیده گرفت. به دنبال تلگرام بهمن ماه رییسجمهور، دولت در حمایت از شاه صف کشید. ویلیام گود، معاون رییسسازمان توسعه بینالمللی، توضیح داد که تعهد شاه به اصلاحات نیروهای بانفوذ، به ویژه زمینداران را از او رویگردان کرده است و پیشنهاد کرد که ایالات متحده باید، برای جبران سرمایهگذاری از دست رفته ایرانیان ثروتمند، با پرداخت وام از توسعه در آن جا حمایت کند. ویلیام بروبک، دبیر اجرایی شورای امینت ملی، دستاوردهای شاه را خلاصه کرد. او گفت شاه «یک برنامه اصلاحی را با شدت و قاطعیت از پیش میبرد که اوضاع سیاسی و چشماندازهای ایران را با شدت و قاطعیت تغییر میدهد.» هدف این تجربه بینظیر او «تبدیل تودههای دهقانی به ستون اصلی جامعه جدید و از ریشه متفاوت ایران است.» وزیر امور خارجه راسک نیز به همین ترتیب متقاعد شده بود که در مسیر درستی حرکت میکند. او در پاسخ به تقاضای کندی در مورد بازبینی، اظهار داشت که «پشتیبانی از شاه و برنامه اصلاحی او درست است ... شاه همچنان محور پاسداری از علایق اساسی امنیتی ما در ایران است.»
کنت هانسن که از تغییر سیاست در ۱۹۶۱ /۱۳۴۰ حمایت کرده بود، به عقبگرد اشاره کرد. او به کارکنان شورای امنیت ملی یادآور شد که گروه کاری در گذشته اصرار داشت از یک دولت اصلاحطلب که در آن شاه به عنوان پادشاه مشروطه عمل کند حمایت نماید، با این حال دولت امینی دوام نیاورد و اینک راسک پیشنهاد میکند که ایالات متحده به نقش خود به عنوان دوست و مشاور برای رژیمی برگردد که به «مصلحتاندیشی کوتاهمدت» مبادرت میورزد. شاه در روستاها امید ایجاد کرده بود، اما اصلاحات داشت از توان میافتاد و مشکلات اجرایی داشت نمایان میشد. اگر اصلاحات با شکست مواجه میشد شاه ممکن بود مجبور شود برای حفظ قدرت خود به ارتش متکی شود. هانسن دیدگاههای «عمدتا انفعالی و تقدیرگرایانه» سفیر هلمز و وزارت امور خارجه را رد میکرد و آمریکا را به دخالت قاطعانهتر فرا میخواند.
مک جورج باندی موافق بود. او به اعضای گروه کاری که مشغول تدارک یک جلسه تعیینکننده در مورد ایران بودند، نامه نوشت و از آنها پرسید که آیا ایالات متحده نباید نقش فعالتری را در اصلاحات ایران برعهده گیرد. او به نقش پیشنهاد راسک پرداخت که میگفت ایالات متحده باید بگذارد امور با آهنگ ایران پیش برود، اما اعلام کرد که او فکر میکند «شاید زمان آن فرا رسیده باشد که ایالات متحده فشار شدیدتری وارد کند.»
اما اکثریت گروه حاضر مخالفت کرد. در ۲۱مه/۳۱اردیبهشت، آنها به این نتیجه رسیدند که «شاه با برنامه یکجانبه بهمن ۱۳۴۱ خود به فشار ایالات متحده برای اصلاحات پاسخ مثبت داده است.» آنها توصیه کردند که شاه ارتش خود را محدود کند به طوری که پولی را که برای اصلاحات اقتصادی اختصاص یافته نبلعد، اما آنها توصیه کردند که هیچ اقدامی صورت نگیرد. انقلاب سفید با «مرز جدید» همراه شده بود.
رخدادها در ایران به زودی به نقطه عطف رسید. مخالفان شاه افزایش یافتند. رهبران مذهبی در سخن گفتن علیه دولت با زمینداران و جبهه ملی همراه شدند. البته همه رهبران مذهبی مخالف رژیم نبودند، اما آنها که به مخالفت برخاستند رعبانگیز بودند. علما غالبا به هنگام موعظه تودههای مردم را جذب میکردند.
تحول خاصی روحانیت را به مخالفت برنیانگیخته بود، بلکه اقدمات دولت و شاه از گرایشهای غیرقابل قبولی خبر میداد. برخی از روحانیون با تقسیم اراضی متعلق به موسسههای مذهبی مخالف بودند. بسیاری دیگر با واگذاری حق رای و کسب شغل به زنان مخالفت میکردند. در این میان آیتاله روحالله خمینی مورد توجه عموم مردم واقع شد. او «مهارت استادانهای در سیاستهای عمومی از خود نشان داد» و روی نگرانیهایی که خشم مردم را برمیانگیخت انگشت گذاشت: روشهای خودکامانه شاه، نفوذ بیگانه (به ویژه آمریکا و اسرائیل) در ایران، فساد گسترده و محدود کردن مطبوعات.
خشونت زیادی پدید آمد. در دوم فروردین ۱۳۴۲ در شهر مقدس قم نیروهای دولتی به مدرسه فیضیه حمله کردند و یک روحانی را کشتند و چندین نفر از طلاب را زخمی کردند. اکثر علمای فعال به همکارانشان اصرار ورزیدند که از عزاداری ماه محرم برای دامن زدن به تظاهرات ضددولتی استفاده کنند. در آستانه عاشورا (۱۳ خرداد) واعظان به سختی از شاه انتقاد کردند و برخی او را با یزید مقایسه کردند. از نظر شیعه هیچ حادثهای پرمعناتر از شهادت امام حسین و هیچکس پستفطرتتر و بیشرفتر از یزید نیست. آیتالله خمینی خطاب به جمعیت عظیمی در قم خطابه پراحساسی ایراد کرد و به شاه هشدار داد پیش از آنکه خیلی دیرشود روش خود را تغییر دهد.
ارسال نظر