مشروح دادگاه غلامرضا نیک پی شهردار پایتخت در زمان شاه – ۴
مترو، شیراک و بنجل فروشی
دادگاه نیک پی که عین آن از روزنامه اطلاعات روزهای آخر فروردین ماه ۱۳۵۸ نقل میشود، سرشار از اطلاعات جذاب درباره مسائل کلان اقتصاد پایتخت ایران و همچنین مسائل کلانتر اقتصاد ایران است. موضوع ساخت متروی تهران که از اوایل دهه ۱۳۵۰ جدیتر شده بود یکی از بحثهای داغ این بخش از محاکمه نیکپی است که رییس دادگاه آن را کاری استعماری میداند.
عکس :نیکپی شهردار پایتخت کلید طلایی شهر را به انورسادات میهمان شاه میدهد
دادگاه نیک پی که عین آن از روزنامه اطلاعات روزهای آخر فروردین ماه ۱۳۵۸ نقل میشود، سرشار از اطلاعات جذاب درباره مسائل کلان اقتصاد پایتخت ایران و همچنین مسائل کلانتر اقتصاد ایران است. موضوع ساخت متروی تهران که از اوایل دهه ۱۳۵۰ جدیتر شده بود یکی از بحثهای داغ این بخش از محاکمه نیکپی است که رییس دادگاه آن را کاری استعماری میداند.
رییس دادگاه معتقد است که نیکپی به رغم اینکه در شورای شهر تهران حضور نداشت، اما از دور آنجا را کنترل میکرد. نیکپی در دفاع از خود به ساخت ۱۸ بزرگراه در تهران اشاره میکند...
نیکپی: به سهولت میشود لیست بودجه سری را بخواهید تا حقیقت معلوم شود. اگر خانم بنده چند صد هزار تومان پول گرفته یا خانم اعتمادزاده پول گرفته یا اگر بنده در این لیست سری دیناری خرج کردهام خلاف بوده است. شما الان مرقوم بفرمایید همین الان لیست سری شهرداری را بیرون بیاورند تا معلوم شود. تمام صورت هزینه معلوم است و به انجمن شهر هم داده شد. بنده عرض میکنم اگر یک قران از بودجه سری شهرداری خلاف خرج شده باشد، بنده محکومم.
دادگاه: این فرمایشات شما را ما استناد میکنیم به نوشتههای روزنامههایی که در زمان رژیم فاسد دربست در اختیار شما بوده و اینها همانهایی هستند که خودشان امروز اعتراف کردهاند که باید افرادی چون امیر طاهری و دکتر سمسارها که زندانی شدهاند، از جامعه مطبوعات خارج بشوند، بنابراین شما این حرفها را اگر بخواهید تکذیب کنید ضوابطی که در ...
نیکپی: به جای این که روزنامهها را عنوان کنید، چرا صورت مصرف بودجه سری را نمیفرمایید بیاورند، اینکه آسانتر است.
دادگاه: صورت از کی بخواهم؟
نیکپی: از شهرداری، الان مرقوم بفرمایید شهرداری تمام صورتهای بودجه سری را تقدیم حضورتان کنند.
دادگاه: یعنی آقای درویش با این صراحت در این روزنامه که گفتند همه از شما میترسیم این جمله را با این صراحت در انجمن شهر عنوان میکند و بعد مسکوت میگذارد؟
نیکپی: من نمیدانم چرا لیست مخارج محرمانه را از شهرداری نمیخواهید. لیست مصارف اعتبارات محرمانه شهرداری را بخواهید تا معلوم شود کی پول گرفته، اینکه آسان است. لیست را جلوی خودتان بگذارید و ملاحظه کنید چه مبلغ و به چه شخصی و در چه تاریخی پرداخت شده است و با امضای چه کسی پرداخت شده.
چه عیبی دارد که یک مورد را مثلا همین خانم اعتمادزاده و خانم پوستی را کنترل بفرمایید و ببینید کی پول گرفته است.
ترافیک و استعمار
دادگاه: مورد مهم این است که شما در ترافیک تهران سیاست کلی کارتان در جهت تامین منافع استعمار بوده است.
نیکپی: من در تمام دوران با استعمار مخالف بودم.
دادگاه: چون با استعمار مخالف بودید شهردار تهران شدید و بعد از آن با وجودی که تمام مردم تهران از شما و کارتان ناراضی بودند و زجر میکشیدند و شکنجه دیدند، تعجب کردند که شما برخلاف تعهدات اداری عمل کردهاید و به ملت خیانت کردید. با این وصف شما را سناتور انتصابی کردند. این نشان میدهد که سرسپردگی شما به دربار و به شاه استعمار مسلم است.
نیکپی: بنده رساله تحصیلی دکترایم از اول تا آخر مخالف استعمار نوشته شده.
دادگاه: مخالف که مناط نیست، آقا عمل کن.
نیکپی: عملی که من درباره ترافیک کردم، اگر گذاشته بودند که پیاده شود که دیگر از استعمار ترافیک علیه من استفاده نمیشد.
دادگاه: این بهترین وسیله بود که به قول یکی از این روزنامهها هی وعده بدهید. هی پول بگیرید هی به باد بدهید و مردم را در فشار و در مضیقه بگذارید، معدوم کنید.
خفقان بگیرند، صدایشان در نیاید و تعداد زیادی از ساعات کارشان که باید برای تامین روزشان صرف شود، این ساعات کار هدر برود. این سیاست شما بود که نیروی ملی را به باد بدهید.
نیکپی: من که مسوول تمام سالهای ترافیک نبودهام.
دادگاه: شما که بیشتر اوقات شهردار بودید مسوولید. شما میگویید ما شهرداری تهران را میخواستیم درست کنیم اما نگذاشتند. اگر هزار سال شما را شهردار میکردند آیا درست میشد؟
نیکپی: بنده برای ترافیک تهران دوسال دیگر وقت میخواستم تا اولین خط مترو دایر شود و این بزرگراهها به یکدیگر وصل شود و بقیه پلهایی که در نظر بود زده شود. من نمیدانم دیگر چه کاری از من ساخته بود. کارشناسان بینالمللی اصلاح ترافیک را در بهبود اتوبوسرانی میدانند، در زدن پل میدانند، در ایجاد پارکینگ میدانند و در احداث بزرگراه میدانند.
دادگاه: ولی شما کاری نکردید.
نیکپی: چرا کردیم ۱۸ تا بزرگراه ساختیم برای چی؟
دادگاه: آن بزرگراهها کاری انجام نداد.
نیکپی: بزرگراه شاهنشاهی اگر بین خیابان پهلوی و کورش کبیر نبود که به جای شاید ۲۵ دقیقه که از شهر به شمیران میروند بایستی ۵/۴ ساعت این مسافت را طی میکردند. شما یک روز بزرگراه شاهنشاهی را بگویید ببندند آن وقت ببینید در خیابان پهلوی و کورش کبیر چه میگذرد.
دادگاه: آقا این حرف چیه. این بزرگراهی که شما ساختید این برنامه شما همیشه از انفجار ترافیک عقب بود.
نیکپی: به این جهت بود که من ۴۰ سال دیر تحویل گرفته بودم.
دادگاه: مثلا شما میخواهید بگویید در ۱۳۰۰ ترافیک را باید تحویل میگرفتید؟
نیکپی: در سال ۱۳۲۰ که متفقین به ایران حمله کردند با هجوم جمعیت از روستا به شهرها و تهران و اتومبیلهایی که خریدند در آن زمان دولت وقت میبایستی فکری به حال ترافیک میکرد.
دادگاه: در آن زمان که ترافیک مشکلی نداشت.
نیکپی: از همانجا شروع شد.
دادگاه: شما که از ابتدا قبول مسوولیت کردید..
نیکپی: من نکردم، شهرداری مسوولیت ترافیک به عهدهاش نیست.
دادگاه: شهرداری مسوول شهر تهران است. این چه حرفی است که شما همیشه برای فرار از مسوولیت میزنید.
نیکپی: ببینید تهران آبش دست یکی بود. برقش دست یکی دیگر. ترافیک آن دست شهربانی بوده است.
دادگاه: خب آنها مگر مطابق میل شما عمل نکردند؟ دو سالونیم، سه سال هم که به شما وقت دادند.
نیکپی: سه سال که نشد، بنده یک سال و نیم بود. شش ماه اول تجهیزات درست کردم. یک سال دیگر هم برای ترافیک کار کردم و فکر میکنم خیلی زیاد خدمت کردهام.
دادگاه: اجازه بفرمایید گفته شد که چون همه از شهردار تهران میترسند؟ به خواهر زنش برخلاف مقررات و با اعمال نفوذ به او گرید (رتبه) ۱۴ را دادند، ۱۵ را دادند...
نیکپی: اینجا گفتند؟
دادگاه: نه در انجمن شهر گفته شد و آقای صدقیانی و آقای درویش که گفت من به بازرسی شاهنشاهی مراجعه میکنم و شکایت میکنم.
نیکپی: ولی نکرد.
دادگاه: تیمسار نادرخانی که دوست و همکار شما بود، همیشه مدافع شما بود و در تمام زمینهها از کار شما حمایت میکرد و تیمسار نادرخانی هم به کارمندان خودش که عضو انجمن شهر بودند همیشه میگفت که شما اعتراض نکنید، حمله نکنید و با مطبوعات کاری نداشته باشید و اگر میخواهید حرفهایتان را محرمانه بزنید. آنها مدتها گوش میکردند و چون خودشان هم روابطی با شما داشتند مطالباتی از شما میکردند. وامهایی میخواستند و شما هم بودجههای سری را نگاه کردید و دیدید که از این محلها چقدر باید به آنها پرداخت کرد و این آوانسها را بهشان دادید که اینها مسائل فوقالعاده زیادی را در پی دارد که اگر بخواهیم مرور کنیم و به فساد شما برسیم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد.
برای اینکه این قدر که ما در مطبوعات حرف زدیم، مطلب نوشتیم مطلب گفتیم مردم را گیج کردیم و شما زیر این گیجی و سردرگمی مردم اعمال سیاست خائنانه خودتان را که به نفع استعمار بود، عمل میکردید، بعد هم خیلی محترمانه کنارتان گذاشتند و محترمانه سناتورتان کردند.
نیکپی: علت سناتوری را خدمتتان عرض کنم، فقط علت این بود که پدر من در اصفهان آب کوهرنگ را آورده، پل زایندهرود را ...
دادگاه: به شما چه مربوطه؟ پدرتان آورده به شما چه مربوطه که پدرتان مرده بوده آن وقت شما را بیاورند سناتور کنند.
نیکپی: ایشان محبوبیت زیادی داشت.
دادگاه: شما در مجلس سنا چه کار کردید؟ چه حرفی زدید؟
نیکپی: بنده در کمیسیونهایی که شرکت میکردم ...
دادگاه: شما عضو کمیسیون ترافیک مجلس سنا بودید.
نیکپی: عضو کمیسیون دادگستری بودم.
دادگاه: و عضو کمیسیون ترافیک با آقای سناتور اعلم.
نیکپی: ایشان به زور مرا برد آنجا.
دادگاه: شما اگر خواستید پست بگیرید و توی یکی از این کمیسیونها نبودید، پس میخواستید چکار بکنید؟ فقط میخواستید اسمتان مشهور شود؟ شما در مجلس سنا هیچ کاری انجام ندادید. ما که چیزی ندیدیم.
نیکپی: در کمیسیون دادگستری سنا بنده بسیاری از لوایح را اصلاح کردم.
دادگاه: ما که چیزی ندیدیم که آقای نیکپی حرفی زده باشند.
نیکپی: برای اینکه در سنا اصلا حرفها منعکس نمیشد، بنده عرضی دارم اینکه خواهرزن بنده در دانشگاه پنسیلوانیا به عنوان دانشیار تدریس میکرد.
دادگاه: نخیر، گفتند که ایشان مدرک تحصیلی ندارند اخراج شدند.
نیکپی: ایشان فوقلیسانس در رشته ...
دادگاه: تمام اینها در روزنامهها منعکس شده و به عنوان مدرک موجود است. اینها اعلام شده و خواهرزن شما باید تکذیب میکرد. انجمن شهر دربست در اختیار خواهرزن شما بود و انجمن شهر از شما میترسید. دو مرتبه رایگیری کردند و یک مرتبه رای نگرفتند، دفعه دوم رایگیری کردند...
نیکپی: من اصلا آنجا نبودم.
دادگاه: خب سایهتان بود.
نیکپی: من نبودم خواهرزنم هم آنجا نبود.
دادگاه: سایهتان بود. آنجا گفتند سایه نیکپی هنوز در انجمن شهر هست پس از رفتن از شهرداری شما نه تنها در مورد شهر تهران باز هم اعمال قدرت میکردید، بلکه تمام شهرداران سایر شهرها را هم زیر نفوذ گرفته بودید. میگفتید شماها پوست این مردم را بکنید، شما در انجمن شهرداران ایران در شیراز این جمله را گفتهاید: «تا میتوانید از مردم عوارض بگیرید.» این را نگفتید؟
نیکپی: بنده که به خاطرم نمیآید.
دادگاه: دروغ میگویید. شما این را گفتید. شما همه را مرعوب میکردید. اینجا هم گفتند که در انجمن آقای نیکپی نیست، ولی سایهاش وجود دارد.
نیکپی: آقای شهرستانی که خودشان تشریف داشتند، سایه بود؟
دادگاه: شهرستانی هم روز اولی که آمد گفت کارهای آقای نیکپی را دنبال میکنم و دنبال هم کرد.
نیکپی: برای این که کارهای من صحیح بود.
دادگاه: صحیح نبود. خیانت بود. برای اینکه ایشان هم مثل شما خائن بود. حالا یک مطلب دیگر، شما یک جا گفتید که مقاطعهکاران در مناقصه به شهرداری بنجل میفروشند.
نیکپی: من گفتم؟
دادگاه: بله، اینجا نوشته شده به این عبارت: در ۳۰/۱۱/۵۵ گفتهاید که در مناقصه به شهرداری بنجل میفروشند. یعنی با مناقصه مخالفید.
نیکپی: مناقصه به وضعی که در ایران عمل میشود، کار درستی نیست.
دادگاه: چرا؟ شما باید ضوابط را رعایت میکردید. مناقصات دولتی یک ضوابطی دارد. یک مقررات دارد هم مقررات در شهرداری تهران تابع یک قوانین و آییننامه است هم مقررات دولتی، اگر شما بخواهید از بودجه و اعتبارات دولت پول بگیرید، خرج کنید تابع مقررات مناقصه دولتی هستید که باید به همین نحو عمل کنید.
نیکپی: تا یک حدودی عمل میکردم.
دادگاه: تا حدودی که بتوانید با فروشندگان گاوبندی کنید. به هر حال در شهرداری یک ضوابطی بود و من میخواهم بدانم شما در مورد قرارداد مترو شرکت داشتید یا نه؟
نیکپی: اجازه بفرمایید عرض کنم خدمتتان. آقای اصفیا و ...
دادگاه: آنها را ولش کنید.
نیکپی: من نشسته بودم با آقای ...
دادگاه: نه آقا مسوولش شما بودید.
نیکپی: مدیرعامل داشت قانون خاصی در کار بود.
دادگاه: نه، نه زیرنظر شما بود، زیر نظر شهرداری بود و همین طور قانون ترافیک پایتخت زیرنظر شما بود. سازمان ترافیک پایتخت زیر نظر شما شما بود. سازمان متروی تهران باز زیرنظر شما بود.
نیکپی: آقای ابوالحسن بهنیا را که آن موقع رییس بانک رهنی تهران بود آوردند به اتفاق آقای بیات به معرفی آقای صفیاصفیا، ایشان یک قانون نوشتند به من هم گفتند به شرطی حاضرم قبول بکنم که این قانون اجرا شود. بعد ایشان گفتند من قلبم تیر میکشید و به علت اینکه یک مقدار اختیارات ...
دادگاه: اجازه بدهید، متن لایحه مترو را میخوانم.
* «ماده واحده - به شهرداری پایتخت اجازه داده میشود به منظور احداث راهآهن زیرزمینی و تاسیسات مربوط و بهرهبرداری آن، شرکتی به نام شرکت راهآهن زیرزمینی تهران و حومه تاسیس نماید.» پس بنابراین شما بیخود تکذیب نکنید. آقا تمام اینها زیرنظر شما بود، به شهرداری تهران قانون اجازه داد که سازمان مترو را تاسیس کند. حالا آنچه که مهم هست این است که یک خبری به این شرح در روزنامهها چاپ شد. متخصصان فرانسه در طرح پیشنهادی خود برای ایجاد مترو در پایتخت اظهارنظر کردند که این شبکه باید از زیرزمین و به صورت تونل عبور کند و هزینه آن نیز با برآوردی که انجام گرفته است، بالغبر ۱.۷۲۵میلیون تومان خواهد شد. این درست است؟
نیکپی: بله، بله.
دادگاه: خوب این خبری است که در سال ۵۱ منعکس شد که مخارج هر کیلومتر مترو در تهران ۱۵میلیون تومان است. این مخارج بعد از مدتها دستبهدست کردنها علتش باز سیاست استعماری بود که این مترو را وسیلهای قرار بدهند و ما را در فشار قرار بدهند. باز هم نیروی انسانی ما را هدر بدهند تا به سود استعمار تمام شود. این از نظر استعمار و این ادامه داشت بارها این قرارداد بیست ماههای که با مهندسین مشاور بسته شده بود، هی تجدید شد، حالا کاری به این نداریم، بعد ژاک شیراک آمد یک طرح دو میلیارد تومانی داد.
نیکپی: بنده یادم نیست، ژاک شیراک؟
دادگاه: روزنامه نوشته، این مطالب در زمان شهرداری شما است که آمد این کار را کرد و در تمام این قراردادها شرکت داشته است. شیراک آمد طرح دو میلیارد تومانی مترو را به ایران داد که در نخستین مراحل، تهران صاحب ۶۰کیلومتر خط مترو خواهد شد، دو خط اول مترو عباس آباد رابه بازار و میدان شهیاد متصل میکند و شما در جلساتی که این طرح را ارائه داد، شرکت داشتید و این در ۴ دی ماه ۵۳ بود، من میخواهم این طور نتیجه بگیرم که مجموعه همین طرح که حالا ۶۰ یا یکی دو کیلومتر بالا و پایین یا ۶۳ کیلومتر، ۱۷۲۵میلیون تومان بود بعد شد دو میلیارد در سال ۵۳ و وقتی که آمد قرارداد مترو را امضا کند قرارداد مترو امضا شد و این قرارداد که باید انجام شود، حدود ۹۰میلیون تومان افزایش هزینه پیدا کرد. این قرارداد با حضور شما بعد از سالها امضا شد و این عکس شما است که زیر آن نوشته شده: در دفتر کار شهردار تهران قرارداد مطالعه شد و به دنبال آن ساختمان متروی تهران در چهار خط با مهندسین مشاور به امضا رسیده است و در عکس نشسته از راست به چپ مهندسین مشاور و رییس انجمن شهر و اعضای ایستاده و اعضای هیاتمدیره...
نیکپی: من که منکر بستن قرارداد مترو نیستم.
دادگاه: من میخواهم نتیجه بگیریم که مساله ترافیک در زمان شما بوده.
نیکپی: نبوده قربان.
دادگاه: این که ماده واحده را برایتان خواندم، چرا میگویید نه؟
ارسال نظر