با ارتشی‌ها نمی‌شود شوخی کرد

نگارنده نتوانسته درباره جلسات بعداز‌ظهر روز ۱۳ تیر ماه با وزیر فرهنگ، اطلاعات موثقی کسب نماید، اما مسلم است که دکتر آموزگار با وجود همه همتی که جهت متقاعد کردن وزیر فرهنگ به قبول کردن تقلیل بودجه وزارت‌خانه متبوعش مصروف ساخت، نتوانست او را قانع نماید.

درخشش پایش را توی یک کفش کرده بود که بودجه وزارت فرهنگ باید بالا برود، در صورتی که هفت هشت سال بود وزارت فرهنگ بودجه خود را تفریغ نکرده بود. در آن موقع دکتر امینی باید یا مرا برکنار می‌کرد یا او را.

او تا آخر حاضر نشد برای کمک به دولت بودجه فرهنگ را تعدیل کند.

تصور نمی‌‌کنم که پدرم خود را بر سر چنین دوراهی‌ای می‌دید. مساله، مساله درخشش نبود. گرفتاری بزرگ در جاهای دیگر بود. پدرم متوجه بود که حتی اگر درخشش به بودجه تعیین شده از سوی وزارت دارایی تن دهد، پادشاه حاضر به مصالحه درباره سقفی که برای تسلیحات نظامی کشور تعیین کرده بود، نمی‌شود. دکتر امینی در مذاکره‌ای که با شخص اول مملکت انجام می‌دهد از ایشان می‌شنود که «آموزگار را بفرستید، من خودم قانعش می‌کنم.» نتیجتا دکتر آموزگار یک روز صبح از ساعت ۹ تا ۱۲ ظهر شرفیاب می‌شود و درباره ضرورت حیاتی تقلیل بودجه نظامی برای رییس مملکت استدلال می‌آورد.

پاسخ شاه این بود: «با ارتشی‌ها نمی‌شود شوخی کرد. اینها اسلحه دارند و ممکن است هم برای شما و هم برای من خطرناک باشند.» مذاکرات چند ساعته دکتر آموزگار با شاه منجر به تجدید نظر ایشان در مورد بودجه‌ ارتش نشد و دکترامینی به این نتیجه رسید که تلاش بیش‌تر بیهوده است. در پایان یکی دیگر از جلسات بی‌نتیجه هیات دولت در روز ۲۴تیر ماه ۱۳۴۱، وقتی همه وزرا کاخ نخست وزیری را ترک کرده و دکتر آموزگار و دکتر امینی تنها مانده بودند، آموزگار به امینی می‌گوید که دیگر قادر نیست در مقام‌ وزارت بماند و قصد استعفا دارد.

پاسخ دکتر امینی به دکتر آموزگار موید تصمیم از پیش گرفته شده اوست: «اگر شما بروید من هم می‌روم.» در حین این گفت‌وگو دکتر آموزگار به توطئه‌ای که توسط عده‌ای از مخالفان تدارک دیده می‌شد، اشاره می‌کند: «هر چند مدرکی ندارم، اما به گفته یکی از دوستانم، دشمنان دولت دکتر امینی به تحریک محافل و منابع خاصی در نظر دارند روز ۱۴ مرداد تظاهراتی علم کنند و تابوتی را به نام «تابوت مشروطیت» روی دست گیرند و دولت را به دلیل عدم گشایش مجلس ظرف دو ماه پس از انحلال سال گذشته، به قیام علیه مشروطیت متهم سازند. در این گیرودار امکان آن که کسی در میان تظاهرکنندگان به سهو یا عمده کشته شود هم به دنبالش.» ظاهرا پدرم نیز از این توطئه بی‌خبر نبود. او در خاطراتش نوشته است: از اوایل خرداد ماه اطلاعات محرمانه به وسیله دوستان به گوشم می‌رسید که مخالفان مشغول دید و بازدید شده‌اند و یک برنامه دو ماهه را شروع کرده‌اند تا در روز ۱۴ مرداد که روز مشروطیت است به عنوان مشروطه‌خواهی عده‌ای را به حرکت درآورند و آنچه را که تیمور بختیار نتوانسته بود در روز اول بهمن انجام دهد، به انجام رسانند. در تیر ماه دیگر داستان از حد اطلاعات محرمانه گذشته بود و در حوزه نسبتا وسیعی از خواص و کارگردانان دولت، دهن به دهن می‌گشت و ابراز نگرانی می‌شد. سپهبد بختیار رفته بود، ولی انواع و اقسام رشیدیان‌ها و فرودها و میراشرافی‌ها آزادی طلب و مشروطه‌خواه شده بودند و مقدمات کار و برنامه خود را با جدیت و سرمایه‌گذاری کافی دنبال می‌کردند.

آن شب، پیش از این که دکتر امینی از دکتر آموزگار جدا شود و به طرف هتل دربند برود، به ایشان می‌گوید: «بد نیست که همین امشب هولمز (سفیر آمریکا) را در جریان استعفا بگذارید.»

دکتر امینی در ضیافت شامی که از طرف فدراسیون کشتی به افتخار قهرمانان کشتی ایران در هتل دربند برپا شده بود، سخنرانی کرد: .... الان که به این جا آمدم سرم از جرو بحث بودجه درد گرفته و چهار ساعت تمام روی بودجه بحث کردیم و تا کنون صد ساعت روی تنظیم بودجه صرف کرده‌ایم تا یک بودجه متعادل ایجاد کنیم، ولی وقتی به این جا رسیدم، دیدم آقای ایزدپناه تقاضا دارد با این بودجه ضعیف، هفتصدهزار‌تومان صرف اعزام قهرمانان به جاکارتا بنماییم، در صورتی که وزارت کار با یک بودجه یک‌میلیون تومانی ممکن است به خاطر یک‌هزار تومان فلج شود.

البته شرکت ورزشکاران در مسابقات آسیایی جاکارتا باعث افتخار ما می‌باشد، ولی ما از نظر بودجه در کمال مضیقه هستیم. امسال قهرمانان به آمریکا رفتند و مسافرت بعد را به سال دیگر و ان‌شاءالله به موقع گشایش وضع مالی دولت موکول نمایید.

یکی از حضار در پاسخ به اظهارت نخست‌وزیر اظهار می‌دارد:آقای نخست وزیر شما با این صحبت‌هایی که در مخالفت با اعزام قهرمانان به مسابقات آسیایی کردید، قهرمانان ترش کردند. من باید ترش کنم که یک شام داده‌اید و هفتصدهزار تومان از من پول می‌خواهید!

سرانجام پس از آن که رییس سازمان تربیت بدنی پیشنهاد کرد که به جای هفتصدهزار تومان، پانصدهزار تومان از بودجه کشور برای اعزام قهرمانان به جاکارتا تخصیص داده شود، دکتر امینی تسلیم شد. به عقیده نگارنده مخالفت اولیه پدرم با بودجه درخواستی فدراسیون کشتی ایران به این علت بود که وخامت اوضاع و اهمیت حل مساله بودجه را به عریان‌ترین شکل ممکن نشان دهد و در همان حال اتمام حجت کند و علنا اعلام نماید که در صورت استمرار بن بست موجود، استعفا می‌دهد.