تاریخ نفت جهان -تاریخچه شرکت نفتیP۲-BP
بیپی یک شرکت آلمانی بود
او در حالی که در یک چادر پزشکی در مسجد سلیمان مشغول طبابت بود، در زمانهای استراحت رویای ساختن دو بیمارستان مجهز یکی در مسجد سلیمان و دیگری در آبادان را در سر میپروراند.
تهیه و ترجمه: محمد شهبازینژاد؛ کوروش پرویز
او در حالی که در یک چادر پزشکی در مسجد سلیمان مشغول طبابت بود، در زمانهای استراحت رویای ساختن دو بیمارستان مجهز یکی در مسجد سلیمان و دیگری در آبادان را در سر میپروراند. رویای یانگ خیلی زود به حقیقت پیوست و این دو بیمارستان تبدیل به بزرگترین مراکز پزشکی جنوب غرب ایران شدند و به راستی در مقابله با بیماریهای واگیر دار و رفع مشکلات کیفیت بد آب کمک زیادی کردند.
برای دکتر یانگ، بودن در پرشیا بعدها تبدیل به قشنگ ترین افسانه زندگیش شد.
نجات یافتن از ورشکستگی دوباره سال ۱۹۱۴ بود که پروژه آنگلو-پرشین برای دومین بار در تاریخ کوتاه خود تا مرز ورشکستگی رفت.
شرکت حجم زیادی از نفت را تولید کرده بود، ولی هیچ کس آن را نمیخرید. هنوز قیمت خودرو خیلی بالا بود و نمیشد روی آن به عنوان بازار عمده فروش بنزین حساب کرد. از طرفی شرکتهای عمده اروپایی و دنیای نوین صنعتی، سوخت کارخانههایشان را از فروشندگان مشخصی میخریدند و جایی برای فعالیت شرکتهای تولیدکننده جدید باقی نگذاشته بودند. به طور مثال شرکت نفت «استاندارد ایندیانا» که بعدها به آموکو تغییر نام داد، در آن زمان شرکتی با ۲۵ سال فعالیت تجاری بود.
از همه اینها گذشته، صنعت پالایش در آن زمان به آن اندازه از پیشرفت نرسیده بود که بتواند بوی تند سولفور را از نفت پرشیا بزداید. بنابراین نمیشد این محصول را به عنوان نفت سفید به بازار مصرف خانگی که آن زمان مشتری پروپاقرص نفت بود، فرستاد.
«این تجارت آنگلو-پرشین هر روز بدتر از دیروزش میشود» اینها را مدیر عامل شرکت نفت برمه که یکی از والدین شرکت به حساب میآمد، با چهرهای اخمو و غرولند میگفت.
ناگهان وینستون چرچیل وارد صحنه شد. او به عنوان همهکاره صنعت کشتیرانی، نقش جدیدی را در سیاست بریتانیا بر عهده گرفته بود.
بریتانیاییها به کشتیرانی خود مینازیدند و ساخت کشتیهای نفت سوز، آخرین اختراع آنان در این صنعت بود. اما وقتی هیات مدیره شرکت نفت آنگلو-پرشین از گروه کشتیرانی سلطنتی خواست که برای سالهای آینده سوخت کشتیهایش را از این شرکت خریداری کند، سرداران پیر «وایتهال» برای امضا کردن قرارداد با این رقیب سوختی نوکیسه دستشان میلرزید.
چرچیل در عقایدش کاملا استوار بود. او معتقد بود که بریتانیا به یک تولیدکننده اختصاصی نفت نیاز دارد و همین عقیده را در پارلمان مطرح کرد و با پافشاری به همکارانش گفت: «روی گستره وسیع مناطق نفتخیز در دنیا فکر کنید! فقط همین شرکت آنگلو-پرشین که تمام امتیازش متعلق به بریتانیا است، میتواند سود آینده ما را تضمین کند».
منطق مستحکم چرچیل با قدرت هر چه تمامتر تصویب شد و دولت پادشاهی متحد بریتانیا سهامدار عمده شرکت آنگلو-پرشین گردید.
بدین ترتیب چرچیل به بحران مالی این شرکت خاتمه داد. و این مساله را نباید دست کم بگیریم که فعالیتهای یک شرکت و سودهای تجاریاش تا این حد با یک نهاد سیاسی گره خورده است. دو هفته بعد یک قاتل آرچداک فرانس فردیناند، شاهزاده اتریش را در سارایوو کشت. شش هفته بعد از آن آلمان به فرانسه حمله کرد. به نظر میرسید که جنگ جهانی شروع شده باشد. جنگ هم بدون نفت که قابل تصور نیست (و این جلوه زیبایی شناسانه جنگ است برای کسانی که از آن سود میبرند).
دو قرارداد فروش و یک دهه پر جنجال این حقیقت عجیب را هم از من بشنوید: شرکت بریتیش پترولیوم (BP) بر خلاف نامش در اصل توسط یک گروه صنعتی آلمانی تاسیس شد. این گروه آلمانی برای فروش محصولات خود در بریتانیا برند BP را انتخاب کرده بودند.
در خلال جنگ جهانی اول، دولت بریتانیا اموال این شرکت را مصادره کرد و مدعیالعموم در سال ۱۹۱۷ این اموال را به شرکت آنگلو- پرشین فروخت.
بدین ترتیب شرکت آنگلو-پرشین در یک چشم به هم زدن صاحب یک شبکه قوی توزیع محصولات خود در گستره پادشاهی بریتانیا شد. شبکهای که شامل ۵۲۰ انبار، ۵۳۵ واگن قطار تانکر دار، ۱۱۰۲ وسیله نقلیه جاده ای، ۴ کشتی باربری دریایی و بالاخره ۶۵۰ راس اسب بود.
در همین سال وقتی که جنگ جهانی اول شلوغیهای آخرش را پشت سر میگذاشت، ناگهان گروه کشتیرانی سلطنتی که خریدار عمده محصولات آنگلو-پرشین بود اعلام کرد که محصولات این شرکت در آب و هوای سرد برای موتور کشتیها مشکل ایجاد میکند.
این مساله برق از سر مدیران آنگلو-پرشین پراند و آنان بلافاصله یک عمارت بزرگ متعلق به قرن ۱۸ را که در ناحیه لردنشین سان باری نزدیک لندن قرار داشت، خریداری کردند و در زیرزمین وسیع آن لابراتوار مجهزی ساختند تا با روشهای علمی کیفیت نفت را بهبود بخشند.
در دهه بعد، گاز و الکتریسیته جای خود را در سیستم گرمایش خانهها باز کردند و نفت سفید کنار گذاشته شد. خودروهای سنگین گازوییلی با کیفیت بهتر و کرایه کمتر برای حمل و نقل جای واگنهای قطار باربری را گرفتند و بدین ترتیب یک اتفاق بزرگ در جهان افتاد: عصر اتومبیل شروع شد.
ارسال نظر