کارگزاران پهلوی -بازخوانی پرونده منصور روحانی-۵
دوست رشیدیان سرمایهدار بود
به گفته روحانی، فعالیت او در حزب ایران، آشکار و پنهان، تا سال ۱۳۳۴ ش یعنی زمانی که حزب توسط دولت منحل شد، ادامه داشت.
هدایتالله بهبودی
به گفته روحانی، فعالیت او در حزب ایران، آشکار و پنهان، تا سال ۱۳۳۴ ش یعنی زمانی که حزب توسط دولت منحل شد، ادامه داشت. یکی از منابع ساواک خبر میدهد که پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ زمانی که «همکاران و یاران مصدق هر کدام از ترس مجازات متواری و مخفی بودند، مهندس جهانگیر حق شناس وزیر راه حکومت مصدق مدت دو ماه و نیم در منزل مهندس منصور روحانی وزیر فعلی آب و برق مخفی بود و مهندس روحانی به شدت مراقبت میکرد که حق شناس به دست مامورین انتظامی نیفتد.»
در یکی از سندهای ساواک آمده است: «بعد از تفکیک و تقسیم حزب ایران به دو دسته، روحانی جزو دسته تندرو درآمد و با مهندس ظهیری و مهندس دیلمقانی و عدهای دیگر فعالیت خود را ادامه میدادند. بعد به آمریکا رفت و درصدد ترک تابعیت بود و مدتی هم به عنوان مهاجر در آنجا توقف داشت، به ایران آمد و به هر دری میزد که ترقی کند. در این اواخر جزو دار و دسته حسنعلی منصور درآمد و به دست او وزیر شد.» تاریخ رفت و آمد او به آمریکا و علت آن به درستی روشن نیست. (این احتمال که ساواک در اظهار نظر خود دچار اشتباه شده باشد، وجود دارد). همچنین درباره او آمده است:
« تا سرحد امکان به کارگران تودهای دستگاه آب تهران کمک مینموده است. همچنین شهربانی کل کشور اعلام داشته است منصور روحانی بدون ذکر مشخصات دیگر، جزو اشخاصی بوده که برای آنها کارتهای نوروزی سال ۲۸ به نام نهضت مقاومت ملی ایران در خارج فرستاده شده است.»
سوابق سیاسی روحانی آنقدر رنگ نداشت که حکومت را از اعطای نشان درجه چهارم تاج به او در سال ۱۳۳۴ ش منع کند. در نیمه دوم دهه ۳۰ او سازگاری خود را با نظام حکومتی شاه بدان حد رسانده بود که در سال ۱۳۳۷ ش حکم مدیریت عامل سازمان آب تهران را از محمدرضا پهلوی بگیرد. در اوایل دهه چهل، روحانی همه شاخصهای ورود به جرگه رجال درجه یک نظام شاهنشاهی را در خود داشت.
عضویت در حزب ایران نوین، روحانی را وارد چرخههای سیاسی هدایت شده از طرف حکومت کرد. او عضو شورای مرکزی، عضو هیاتموسس و عضو هیات اجرایی حزب ایران نوین بود و تا زمان انحلال و ادغام آن در حزب رستاخیز جزو اعضای درجه یک آن به شمار میرفت. همگامی او با حسنعلی منصور تاثیر بسزایی در کسب وزارت آب و برق داشت.
در سال ۱۳۴۶ ش منصور روحانی عضو «جبهه یاران متحد» بود. اعضای این جبهه ویژگی بارز آنها تحکیم نظام شاهنشاهی بود، ۷۷نفر برآورد شد. جبهه یاران متحد ابراز وجود نکرد. اعضای آن حق عضویت میپرداختند و هر پانزده روز یک بار تشکیل جلسه میدادند. عضویت در این جبهه سخت بود. یک رای مخالف، نامزدها را از ورود به آن باز میداشت.
روحانی عضو کانون مهندسین ایران هم بود. در سال ۱۳۴۹ش او به عضویت هیاتمرکزی کانون درآمد. این پیوستگی تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
با تاسیس حزب رستاخیز ملی ایران و انحلال دو حزب دولتی ایران نوین و مردم و منضم شدن آنها به حزب تازه، روحانی نیز به عضویت آن درآمد. او عضو مجمع نمایندگان موسس حزب رستاخیز بود و در جناح «لیبرال سازنده» قرار گرفت.
نام منصور روحانی در محافل فراماسونری هم برده شده است. زمانی که جلد سوم کتاب «فراموشخانه یا تاریخ فراماسونری ایران» به کوشش اسماعیل رائین در سال ۱۳۴۷ ش به چاپ رسید، منصور روحانی نیز در میان فراماسونها نام برده شده بود. عضویت روحانی در لژهای مزدا و مشعل و سعدی با نام مستعار علاءالدین بوتراب آمده است.
روحانی ارتباطات سیاسی خود را با جناحهای انگلیسی و آمریکایی در ایران حفظ میکرد. او از دوستان اسدالله رشیدیان بود. پایههای این دوستی در سال ۱۳۴۵ ش ریخته شد. این رفاقت سیاسی آن هم با یکی از برادران رشیدیان که از عوامل شناخته شده دولت انگلستان بودند و از زمینهسازان داخلی کودتای ۲۸ مرداد به شمار میرفتند، نشان از فرصتطلبی روحانی در تثبیت موقعیت خویش دارد. او در تسهیل سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در ایران نقش داشت و در جلسههای غیررسمی که برای این کار تشکیل میشد شرکت میکرد. باز کردن راه برای «لیلیانتال کلاب» که با نام S.P.K در اهواز مشغول کار شد و سر و کارش با سازمان آب و برق خوزستان بود، از نمونههای آن است. روحانی از اواسط دهه چهل با طرفداران سیاست آمریکا که هدفشان زمینهسازی برای نخستوزیری جمشید آموزگار بود، حشرو نشر داشت.
روحانی چندین بار از پشتیبانیهای مستقیم شاه نسبت به خود یاد کرده است و بقای خود را در سمت وزارت مدیون توجه ویژه او دانسته است. روحانی یک بار در جمع مدیران وزارتخانه کشاورزی و منابع طبیعی گفت: «من از طرف شاهنشاه اجازه ندارم این مطلب را بگویم ولی مطمئن باشید که من به عنوان وزیر کشاورزی تا ده سال دیگر تثبیت شدهام و از شما حمایت خواهم کرد.»
زمانی که گرانی گوشت صدای مردم را درآورد و به همین جهت شایعه برکناری روحانی بر زبانها افتاد، از قول او گفتند:«علت این که او را برکنار نکردهاند این است که اصولا گران کردن گوشت و طرحی که در این باره تهیه شده عینا به شرف عرض شاهنشاه رسانیده شده و اجرای آن را معظمله اجازه فرمودهاند.»روحانی روابط خود را با نعمتالله نصیری، رییس ساواک و اسدالله علم وزیر دربار که از عناصر کلیدی حکومت بودند، با فرستادن برخی از محصولات کشاورزی نمونه مانند انگور، خربزه، عسل، شیر، انجیر خشک، ماست، گوشت و ... حفظ میکرد. این نوع ارتباط را با مقامهای دیگر هم داشت و سنجش ذائقه آنها را ملاک کار خود قرار میداد. روحانی یک بار چند بسته گوشت بره که از بلغارستان وارد کرده بود و در ایران بستهبندی شده بود، برای وزیر دربار فرستاد و خواستار نظر همسر علم شد که اگر به مذاق او خوش آمد، اقدام به وارد کردن آن کند.
ارسال نظر