آنچه در زیر می‌خوانید خاطرات سفیر انگلیس در ایران است که مسایل تجارت بین دوکشور را توضیح می‌دهد.

اگر چه قرارداد رویتر عملی نشد، ولی باعث دادن امتیازات دیگری به او و چند کمپانی بیگانه دیگر گردید و رویتر با این قرارداد بود که موفق به تحمیل استعمار اقتصادی خود بر ایران در طول سالیان متمادی شد، در تسریع اعطای امتیاز به بارون‌رویتر اولیای دولت که احتمالا رشوه گرفته یا وعده دریافت آن را شنیده بودند، با ارسال نامه‌ای به ناصرالدین‌شاه از او خواستند تا هرچه زودتر کار اعطای امتیاز را به رویتر یکسره نماید.امتیازنامه رویتر که دنیایی را به تعجب انداخت و مردم دنیا از خود می‌پرسیدند چگونه ممکن است اولیای یک دولت حاضر شوند چنین امتیازی که هستی مملکت را به باد می‌دهد به یک بیگانه بدهند، از نظر ناصرالدین‌شاه و عمال او یک خدمت معادل جمیع خدماتی که سلاطین ایران در چند هزار سال به ملت کرده بودند، عنوان شده بود.

متن نامه‌ای که اولیای دولت به ناصرالدین‌شاه نوشته‌اند به شرح زیر است:

قربان خاک پای جواهر آسای اقدست گردم (کذا)

ما جان‌نثاران به قدری که در قوه عقل و اطلاعات شخص خود در باب راه‌آهن مذاکره و گفت‌و‌گو نمودیم، هرگاه بخواهیم معظمات نتایج آن و کثرت غبن و ضررهای تاخیر این عمل را شرح بدهیم در خاکپای همایون کمال جسارت و منتهای بی‌ادبی خواهد بود.در این عصر کدام ذی‌شعور است که فواید راه‌آهن را مثل آفتاب معترف و بر اعجاز آن مقر نباشد؛ بنابراین از لزوم و منافع این عمل هیچ عرض نخواهیم کرد.

مطلبی که در پیش‌روی خود مجسم می‌بینیم این است که به جهت ساختن راه‌آهن در ایران اقلا پنجاه‌کرور پول نقد لازم داریم. بدیهی است که دولت علیه اصلا قادر نخواهد بود که چنین مخارجی را متحمل بشود و این نیز روشن است که هیچ کمپانی این پنجاه کرور را مجانا به ما نخواهد داد و اگر یک کمپانی این مبلغ را از برای ما خرج بکند به این امید و به این اطمینان خواهد بود که در آخر علاوه بر مخارج خود منافع کل تحصیل نماید. الان یک کمپانی پیدا شده که می‌خواهد پنجاه کرور را از برای ما خرج بکند. آیا در مقابل این پنجاه کرور چه باید بدهیم و چه می‌توانیم بدهیم. پس از لازمه تاملات آنچه را داده‌ایم شاید به نظر گزاف بیاید، اما اگر به خاطر بیاوریم که ما این چیزها را در مقابل پنجاه کرور می‌دهیم، خواهیم دید که هیچ حق غبنی نداریم و این را هم باید ملاحظه فرمود که ما هیچ نداده‌ایم که از مداخل حالیه دولت یک دینار کم بکند. آنچه داده‌ایم منحصرا عبارت است از بعضی مواد عاطله که تا امروز هیچ منفعتی از برای دولت نداشته‌اید و اگر در دست ما بمانند بعد از این هم فاید نخواهند بخشید. در صورتی که عوض پنجاه کرور پول، چیزی که باید بدهیم و می‌توانیم بدهیم همین فقراتی که در امتیازنامه معین شده است. ما نه از اینها کمتر می‌توانیم بدهیم، نه بی‌عیب‌تر از اینها چیزی می‌توانیم پیدا کنیم. ملاحظه دیگری که محل کمال احتیاط بود، فقره ضمانت است. به جهت درک این مطلب باید عرضه بکنیم که این پنجاه کرور را هیچ کس و هیچ کمپانی حاضر نکرده است که به ما بدهد. باید اصحاب امتیاز بروند از خلق فرنگستان پنجاه کرور پول قرض کنند. تا فرنگستان از یک دولت حمایت نبینند به اصحاب این امتیاز یک پول نمی‌دهند. اصحاب این امتیاز به واسطه حسابی که کرده‌اند یقین دارند که با وجود منافع معادن و جنگل‌ها و آب‌ها و مداخل راه‌آهن، دیگر به هیچ وجه احتیاج به ضمانت دولت نخواهد بود.

اما این حساب را فقط موسسان این کمپانی می‌توانند بفهمند. آن اشخاص متفرقه عامه که باید این پنجاه کرور را بدهند از دقایق چنان حساب به کلی بری هستند و تا ضمانت آشکار نبینند یک پول نمی‌دهند.در مقابل این حالت تدبیری که کرده‌ایم این است که به خلق فرنگستان می‌گوییم دولت ضامن است و از طرف دیگر کمپانی در قرارنامه دیگری تعهد می‌کند که هیچ ضمانتی برعهده دولت ایران وارد نخواهد آمد. به واسطه این تدبیر، هم خلق فرنگستان به اطمینان پول می‌دهند و هم دولت ایران اطمینان کامل دارد که تحت هیچ ضمانت و جسارتی نخواهد بود.تفصیل این تدبیر در امتیازنامه و در آن ورقه جداگانه که جزو قرارنامه مخصوص خواهد بود؛ خوب آشکار و روشن شده است. بندگان اقدس همایون شاهنشاه روحنافداه به اندک ملاحظه درک خواهد فرمود که در این باب، تدبیر دقیق و راه بی‌عیبی اخذ کرده‌ایم. این فقره ضمانت که حقیقتا سد مهیبی بود که این‌طور از بخت بلند شاهنشاهی در کمال درستی و سادگی رفع شده است. حال دیگر به نظر این جان‌نثاران هیچ عیب و معذوری نمی‌آید و یقین دارند که هرگز از برای دولت علیه مناسب‌تر از این شرایط به دست نخواهد آمد.اکنون انجام این مطلب بزرگ که بلاشک اسباب احیای جمیع این صفات خواهد بود منوط به یک اشاره شاهنشاهی است. هرگاه اسم مبارک همایون خود را بر این امتیازنامه مرقوم فرمائید به همین گردش یک قلم، بیش از جمیع خدماتی که سلاطین ایران در این چند هزار سال به ملت خود کرده‌اند به این خاک و ملت مرحمت و احساس فرمایند...

رویتر امتیاز خود را بدون آنکه از پشتیبانی یا حمایت دولت انگلستان برخوردار باشد، خیلی شانسی و تصادفی اخذ نمود. در آن زمان وزیر مختار ایران در لندن ملکم‌خان، یک ارمنی برخوردار از شم اقتصادی بود که از مدت‌ها قبل بدون کسب هر نوع موفقیتی دنبال یک مشتری خریدار امتیازنامه در لندن می‌گشت. وی در جست‌وجوی خود با رویتر مواجه گردید و او را نسبت به کسب امتیاز هفتاد ساله راه‌آهن ایران بین خلیج‌فارس و دریای خزر تشویق و تحریک نمود. رویتر که هیچ گونه آشنایی با ایران نداشت از طرف خود نماینده‌ای را روانه تهران کرد تا ضمن کسب اطلاعات لازم در صورت لزوم باب مذاکرات را با مقامات ایرانی مفتوح گرداند؛ این مذاکرات در ماه ژوئیه سال ۱۸۷۲ به کسب امتیازنامه‌ای منتهی گردید که علاوه بر امتیاز راه‌آهن برای مدت هفتاد سال، حق تاسیس و بهره‌برداری انحصاری از تراموا، استخراج معادن، ایجاد شبکه آبیاری و حمل‌ونقل از را‌ه‌های آبی و بهره‌برداری از منابع جنگلی کشور را به او می‌داد. علاوه بر اینها، وی برای مدت بیست سال کلیه حقوق گمرکی ایران را در انحصار خود گرفته و در اخذ هر نوع امتیازی جهت انجام خدمات عمومی، راهسازی، پست، کارخانجات نساجی و بانکداری اولویت داشت. در مقابل ۲۰درصد از درآمد راه‌آهن و پانزده درصد از درآمد سایر فعالیت‌های رویتر به شاه تعلق می‌گرفت. رویتر برای نشان دادن عزم خود در اجرای تعهداتش، تقبل نمود که در صورت آنکه کار احداث راه‌آهن را تا پانزده ماه بعد از امضای قرارداد شروع ننماید، مبلغی معادل چهل هزار لیره به عنوان زیان دیر کرد به ایران پرداخت نماید.