تاریخ قاجار- تجارت ایران و انگلیس-۴
کمپانیهای انگلیسی در بوشهر و تبریز
به زودی کسب و کار او از رونق بسزایی برخوردار گردید. کمپانی او «هیلد آفاستیونس» نام داشت و در رقابت با کارفرمایان سابق خود به زودی در سراسر ایران شعباتی دائر نمود. هیلدبراند و پسرش چارلز استیونس در تبریز به میزان زیادی مورد علاقه ایرانیان و انگلیسیان قرار گرفتند، به طوری که چیزی نگذشت که به سبب همین برخورداری از محبوبیت به منصب نایب کنسول افتخاری برگزیده شدند که در غیبت سرکنسول حافظ منافع اتباع انگلیس و افراد تحتالحمایه این کشور بودند. آنها زمانی امتیاز کشتیرانی در دریاچه ارومیه را نیز برای کمپانی خود کسب نمودند. امتیازی که هرگز به مرحله عمل نرسید.
دو کمپانی دیگر انگلیسی به اسامی گری، پل و شریک G.Pulg Co و لینچ براس Lynch Bros که عمدتا در نواحی جنوب و جنوب غربی ایران فعالیت میکردند، در این دوران سهم عمدهای را در توسعه تجارت خارجی ایران ایفا نمودند. کمپانی رالی از سال ۱۸۶۶ که در بوشهر تاسیس شده بود با کمپانیگری، دیوزوشریک مشارکت داشت. این کمپانی در بندربوشهر و سایر بنادر ایران نماینده کمپانی کشتیهای بخاری انگلیس و هند که در بین راه بمبئی و بنادر خلیجفارس تردد میکردند، بود. علاوه بر این به کار صادرات قالی، چرم، پشم، گندم، تریاک و دیگر فرآوردههای ایران پرداخته و واردات محصولات مستعمراتی نظیر چای کلکته و قند، رنگ و قماش از هندوستان و اروپا را انجام میداد. کمپانیگری، پل و شریک در سال ۱۸۷۱ برای اولینبار پیشنهاد عملی دائر نمودن خطوط منظم کشتیرانی در رود کارون را ارائه نمود.
اکنون رقیبی هم پیدا شده بود که همانا شرکت لینچبراس به تاسیس سال ۱۸۴۱ در بغداد بود. زمانیکه رود کارون بر روی کشتیهای خارجی آغوش گشود قبل از آن که نخستین کشتی بخاری رودخانهای وارد آن شود. شرکت لینچ براس که از کمک هزینه حکومت هند و دولت انگلستان بهرهمند بود قبلا کشتیهای خود را در رودخانههای دجله و فرات به کار انداخته بود. بدینصورت یک خط منظم کشتیرانی دو هفتهای میان محمره، اهواز و شوشتر به کار پرداخت. ده سال بعد از آن، کوشش برای گسترش بازرگانی داخلی با ایران به ساختن راه چهارصد کیلومتری میان اهواز و اصفهان انجامید. سفارت در تهران و کنسولگری در اصفهان به شدت و با حرارت شرکت را در انجام مذاکراتش با خوانین بختیاری به منظور گذراندن راه در دست ساختمان از مناطق تحت نفوذ آنها یاری میدادند، اگرچه راهی که در دست ساختمان بود به سبب آن که یک راه مالرو محسوب میشد، شاید چندان در خور توجه نمینمود، اما مشکلی که در جریان ساختمان راه به واسطه حمل تیرآهنهای سنگین جهت بنای پلهای وسط کوهها پیش آمد مساله حائز اهمیتی بود، چرا که در آن روزگار تیرآهن میبایستی توسط مال و انسان حمل میشد.
کمپانی لینچ در شهرهای دزفول، اهواز و شوشتر که دارای فرآوردههای قابل صادرات بودند، دفاتری برپا نمود و به خریداری کنجد و پشم برای صدور به خارج پرداخت. این شرکت همچنین چاپارخانه و کاروانهایی را برای انجام سفرهای دو هفتهای دائر نمود. نمایندگان کمپانی مزبور در این شهرهای بیرقیب از وجود دیگر کمپانیهای اروپایی، زندگی انزواطلبانهای را میگذرانیدند و در عین حال از بدبینی اهالی و دشمنی مشایخ و تجار بومی رنج میبردند.
کمپانیهای گری، پل و شریک و لینچ هر دو سهم پیشرو و عمدهای را در گسترش اقتصادی در یک نقطه دور افتاده و تقریبا فراموش شده آن روزگار یعنی ایران ایفا نمودند. در صورتیکه پروژههای جاهطلبانه انگلیسیها برای ایجاد شبکه آبیاری و تاسیس راهآهن جامه عمل میپوشیدند پیشرفتها باز هم ادامه مییافتند.روزگاری تصور میشد راه کارون به رویاهای رجال برجسته انگلیسی که سالها به شدت از آن دفاع میکردند جامه عمل خواهد پوشاند. آنها افتتاح راهآهن باطوم - باکو را به مثابه ضربه مهلکی بر کارآیی جاده طرابوزان تلقی نموده و ناظر پیشی گرفتن روسیه در بهرهبرداری از راه دریای سیاه به ایران بودند. اکنون آنها از این امر در وحشت بودند که اگر به زودی راه بهتری جانشین راه پرمخاطره بوشهر به داخل ایران نشود بازارهای جنوب ایران نیز مانند مناطق شمال تحت سلطه روسها در آید. به نظر میرسید راه کارون به اصفهان که حدودا نصف راه بوشهر به اصفهان بود این منظور را تامین نماید اصفهان عمدهترین مرکز تجارت در جنوب ایران و سرحد شمالی، یعنی منطقه تحت سلطه بازرگانی انگلستان در ایران به حساب میآید، اما بهرغم آنکه افزایش اندکی در بازرگانی، به ویژه صادرات ایران مشاهده میشد، حسابها درست از آب در نیامده و انتظارات برآورده نشدند - صرفنظر از کارشکنیهای مسوولان حکومتهای محلی و بازرگانان بومی، امکانات بندری محمره نیز بد و ارتباطات بین اهواز و داخله ایران نیز به سختی صورتپذیر بود، همچنین کشتیرانی در رودخانه کارون به سبب بالا آمدن تودههای ماسه و کمعمق شدن آب در بعضی نقاط غالبا مختل شده و در سایر راهها نیز معمولا به علت بارش برف و یخبندان پنج ماه از سال گردنهها مسدود میشدند و کرایه قاطر هم بیشتر از حد قابل قبول گران بود.
شاه به سبب افزایش فشارهای مداوم انگلستان به ناچار در سال ۱۸۸۸به باز شدن مسیر رودخانه کارون بر روی کشتیهای خارجی رضایت داد. نه سال قبل از این تاریخ وی تقاضای انگلستان را برای دریافت امتیاز انحصاری کشتیرانی در کارون رد کرده بود. وی در آن تاریخ ضمن رد این تقاضای انگلیس، به وزیر مختار تذکر داده بود که: «ایران نه یک مملکت تحتالحمایه، بلکه یک کشور مستقل است. پشت پرده این مخالفت ظاهری شاه و اعتراضات وی نسبت به فشارهای خارجی، در حقیقت وحشت و ترس ناشی از عکسالعمل روسها در مقابل موافقت شاه با درخواستهای انگلستان دیده میشد. شاه هنوز از تاثیرات حادثه مربوط به سال ۱۸۷۳، یعنی ماجرای لغو اجباری امتیازی که در کمال رضایت به بارونژولیوسرویتر داده بود راحت نشده بود - امتیازی که کروزن در تشریح آن گفت: کاملترین و نامنتظرهترین طریق تسلیم تمام منابع صنعتی یک دولت به بیگانه که شاید فقط بتوان در رویا آن را دید و تاریخ تاکنون مشابه آن را به یاد نداشته است. بارون رویتر یک یهودی آلمانی اصل بود که از سال ۱۸۷۵ به تابعیت دولت انگلستان درآمده و در آینده پس از پایهگذاری سازمان خبرگزاری خود به شهرت جهانگیری رسید.
ارسال نظر