طی سال‌های پس از مشروطه شدن ایران، بانک کوشش بسیار کرد که شرط سابق موجود در امتیازنامه در مورد اموال غیرمنقول حذف و حق تملک اراضی و املاک غیرمنقول به بانک داده شود. بانک که مانند کنسولگری‌های روسیه تزاری عامل توسعه نفوذ مرگ‌بار روسیه در سراسر کشور بود، مایل بود در نقاطی چون بوشهر، بندرعباس و نصرت آباد (سیستان) که شریانگاه اقتصادی و سیاسی انگلیس بود شعب جدیدی بگشاید و بخشی از فعالیت‌های تخریبی روسیه را (که در سال ۱۹۱۵میلادی به مساله انضمام قطعی شمال ایران به روسیه منتهی شد) به انجام برساند. در آستانه جنگ اول، بانک به فعالیت‌های گوناگونی چون اخذ امتیاز راه‌های شوسه، راه‌آهن و استخراج معادن روی آورد.

در ۲۹ صفر سال ۱۳۳۱ هـ.ق (۶فوریه ۱۹۱۳ میلادی؛ ۱۷ بهمن ۱۲۹۱ هـ.ش.) بانک استقراضی روس و مهندس پادگورسگی (podgurskii) قراردادی با دولت ایران امضا کردند که به موجب آن بانک راه‌آهن جلفا به تبریز و خط فرعی آن تا ارومیه را احداث می‌کرد. مدت قرارداد ۷۵ سال بود و بانک از پرداخت مالیات معاف بود. نیمی از درآمد ویژه شرکتی که بانک تشکیل می‌داد بابت استفاده از راه‌آهن و ۵درصد سود ویژه بابت استخراج معادل ذغال و نفت به دولت ایران پرداخت می‌شد. بانک حق بهره‌برداری از معادل ذغال‌سنگ و نفت در منطقه‌ای به شعاع ۹۶ کیلومتر از خط آهن را داشت. کلیه اعضای هیات‌مدیره از اتباع روس و تمام سهام راه‌آهن ازآن روس‌ها بود.بانک همزمان در امور بهره‌برداری از جنگل‌ها و کمک دادن به سایر موسسات روس شرکت می‌جست.پس از انقلاب روسیه در اکتبر ۱۹۱۷، کار بانک استقراضی نیز جزء سایر موسسات روسی در ایران به تعطیل و ورشکستگی انجامید و پس از بسته شدن قرارداد دوستی‌ ایران و شوروی در ۱۹۲۱ این موسسه نیز که مالک نقدینه و اعتباری نبود و تنها چند ساختمان در تهران و شهرستان‌ها داشت و به دولت ایران واگذار گردید.بانک در آستانه جنگ اول جهانی

(۱۲۹۳ه.ش.،۱۳۳۲ه.ق، ۱۹۱۴ میلادی) در شهرهای تهران، رشت، تبریز، مشهد و استرآباد شعبه و در شهرهای بارفروش، کاشان، نیشابور، قزوین، بندرگز، اصفهان، قوچان، سبزوار، ارومیه، همدان، بیرجند و انزلی عامل داشت. شعبه بانک در روسیه در شهر نیژنی نووگورود و باجه‌های آن در مسکو، باکو، عشق‌آباد و مرو بود. باجه‌هایی هم در جلفا، آستارا و کارگزارانی در کرمانشاه، مازندران، خراسان، سیستان، تربت و شیراز داشت.

پولیا کوف و کارخانه کبریت‌سازی

یکی از فعالیت‌های لازارسولومونوویچ پولیا کوف سرمایه‌گذاری برای تاسیس یک کارخانه کبریت‌سازی در ایران بود، در ۲۱ ربیع‌الاول سال ۱۳۰۶ ه.ق (۲۶نوامبر ۱۸۸۸میلادی، ۵آذر ۱۲۶۷ه.ش)

دولت ایران قرارداد تفویض انحصار ساختن و وارد کردن و فروش کبریت را به مدت پنجاه سال به موسیودنی بلژیکی واگذار کرد. از موسیودنی این اطلاعات را داریم که از صاحبان صنایع با نفوذ خارجی در ایران بود و شرکت بلژیکی راه‌آهن و تراموای تهران به دست او می‌چرخید. گفته شده است در قضیه بلوای مردم علیه راه‌آهن حضرت عبدالعظیم و خراب شدن و به غارت رفتن تاسیسات و مبلمان ایستگاه‌ها و واگن‌ها که براثر زیر قطار رفتن یکی از اهالی تهران روی داد، او به دولت اعتراض کرد و امام جمعه تهران با او به مذاکره نشست و خسارت مورد مطالبه او را کان‌لم یکن یا تعدیل کرد.امتیاز نامچه کارخانه کبریت‌سازی به صاحب امتیاز اجازه می‌داد تمام ادوات و وسایل خود را، بدون پرداخت حق گمرکی وارد کند. صاحب امتیاز اجازه داشت از جنگل‌های دولتی، هر چقدر چوب که برای ساختمان کارخانه و نیز چوب کبریت لازم باشد، مجانا برداشت کند و در مقابل دنی متعهد بود که سالی هزار تومان به عنوان حق‌الامتیاز تقدیم کرده و ده‌هزار قوطی کبریت مجانی برای مصارف سالانه شخص شاه تسلیم کند.امتیازنامه از دست دنی به دست پولیاکوف انتقال یافت و در سال ۱۳۰۸ ه.ق. (مطابق با ۱۸۹۱ میلادی) پولیاکوف آماده بود که در تهران اقدام به تاسیس کارخانه کبریت‌سازی کند. میرزا علی‌خان امین‌الدوله، از رجال مورد اعتماد ناصرالدین شاه، خرازین در نزدیکی زرگنده ملک خود را برای محل کارخانه در اختیار پولیاکوف گذاشت و او را تشویق به سرمایه‌گذاری کرد. پولیاکوف ۴۰۰.۰۰۰ روبل یا ۲۰هزار لیره استرلینگ برای تاسیس کارخانه سرمایه‌گذاری کرد، اما خرازین فاقد مقدار چوب لازم برای پاسخگویی به نیاز کارخانه بود. از سوی دیگر کبریت اتریش و سوئد، ارزان‌تر، وارد ایران می‌شد.اولین محصول کارخانه با استقبال شدید شاه و درباریان روبه‌رو شد. شاه شخصا «روزی به دیدن کارخانه کبریت‌سازی رفت. آن روز بسته‌های متعدد از انواع کبریت‌های بزرگ و کوچک و الوان که در قوطی‌های زیبا بود تقدیم شاه کردند و به هر یک از همراهان نیز به فراخور حال چند بسته داده شد».ناظم‌الاسلام کرمانی چند سال بعد چنین نوشت: «ایجاد کارخانه قند در کهریزک و کبریت در خرازین اگرچه اساسا خیال صحیحی بود، اما به واسطه راه نبودن اسباب کار و عدم اقتضای موقع مکان بهره و نتیجه‌ای جز ضرر عاید نشد.»رقابت واردات ارزان‌تر و مرغوب‌تر خارجی کماکان مانع نضج گرفتن صنایع داخلی بود و حتی آن صنایعی هم که به وسیله سرمایه‌گذاران خارجی نظیر پولیاکوف و با مساعدت‌های ایرانیان و تسهیلات دولت و دولتمندان احداث می‌شد در رویارویی با یورش واردات بیگانه تاب پایداری نمی‌آورد.افضل‌الملک، رجال درباری و وقایع‌نگار عصر مظفر‌الدین شاه، چند سال بعد از تاسیس و تعطیل کارخانه کبریت‌سازی چنین بیان کرده است: «... یک کارخانه کبریت سازی... از کمپانی خارجی، در چند سال قبل به ایران آمد و کارخانه احداث کرد، ولی نتوانست طوری کبریت‌سازی کند که دیگر از ممالک اروپ کبریت به این مملکت نیاورند و فروش کبریت به ایران راجع به کارخانجات این کمپانی باشد. چوب کبریت‌ها، از ممالک خارجه می‌آورند، در کمال نظافت و لطافت خراطی آن صاف و ممتاز و جعبه‌های کبریت ظریف‌تر از جعبه‌های این کارخانه جدید بود. با آنکه از خارجه به ایران حمل می‌شود و مبالغی خطیر در منازل عدیده، باید تاجر کرایه مکاری بدهد، با این حالت، به قیمت ارزان به فروش می‌رسد، ولی مدیر اروپایی که در ایران احداث کارخانه کبریت‌سازی کرده، اولا چوب‌های کبریت و جعبه‌ها را ناصاف و نامرغوب ساخت، ثانیا قیمت هر جعبه کبریت او که چند عددی بیش نداشت، معادل و مطابق قیمت جعبه کبریت‌های اروپ بود، مردم هم که قیمت را یکسان دیدند و کبریت خارجه را لطیف‌تر دیدند، از این اداره به طوری که باید کبریت خریداری نکردند، با خرج زیاد، دخل کساد، البته رشته کار گسیخته خواهد شد، آن اداره هم ضایع و عاطل گردید.»

برگرفته از کتاب «تاریخ تجارت و سرمایه‌گذاری صنعتی

در ایران» نوشته خسرو معتضد