گفتوگو با دکتر پرویز مینا- بخش پایانی
زاد و رشد شرکت ملی نفت ایران
دکتر پرویز مینا در گفتوگو با بنیاد مطالعات ایران، تاریخ صنعت نفت را شرح داد و آنچه در این بخش میخوانید، قسمت آخر گفتوگوی او است. پرویز مینا در آخرین بخش از خاطرات خود به دلایل تاسیس صندوق اوپک، چگونگی زاد و رشد شرکت ملی نفت ایران از یک شرکت پخش و توزیع فرآوردههای نفتی به یک شرکت فعال در اکتشاف، تولید، پالایش و صدور نفت و گاز و حملونقل دریایی میگوید. وی در آخرین صحبتهایش به موضوع توسعه صنعت گاز و اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، این توسعه به مدت ۱۰ سال متوقف شد نیز اشاره کرده است.
در کنفرانس بعدی اوپک نماینده عراق مدعی شدکه وقتی خود شرکتهای نفتی آمده اند به ایران پیشنهاد دادهاند و حاضرند نفت را به ۱۷دلار بخرند، ما چرا قیمت را درسطح ۵دلار نگه داشتهایم و در مقابل پیشنهاد ایران که ۷دلار به عنوان حداقل درآمد دولت منظور و براساس آن بهای اعلان شده یازدهدلار و شصت و پنج سنت تعیین شده بود، گفتند چرا ما با استفاده از این موقعیت قیمت ۱۷دلار را ملاک عمل قرار ندهیم. درآنجا خیلی بحث طولانی شد. ایران و عربستان شدیدا مخالفت و استدلال کردند که این یک بحران موقتی است که ایجاد شده. وقتی که دوباره کشورهای عربی وارد بازار بشوند، طبیعتا قیمت پایین خواهد آمد و اگر ما یک باره قیمت نفت را به سطح ۱۷دلار برسانیم، تمام اقتصاد کشورهای صنعتی را به هم خواهیم زد. بنابراین همان یازدهدلار و ۶۵سنت به عنوان بهای اعلان شده از اول ژانویه ۷۴ به تصویب رسید و پا برجا بود تا وقوع انقلاب و آغاز جنگ ایران و عراق که به علت قطع صادرات ایران و سپس کاهش شدید در صادرات عراق و کمبود شدید نفت در بازار، قیمت رسمی اوپک به ۳۴دلار هر بشکه و قیمت تک محمولهای، یعنیSPOT، دربازار آزاد تاسطح ۴۰دلار رسید. آن موقع بود که به علت کاهش مصرف و افزایش تولید نفت غیر اوپک میزان تولید از کشورهای عضو اوپک درسال ۱۹۸۵ به ۱۵میلیون بشکه در روز کاهش یافت؛ به نحوی که عربستان برای جلوگیری از تنزل بیشتر سهمیه خود در بازار آغاز به فروش نفتخام بر مبنای (Net Back) کرد و قوس نزولی قیمتها از آن زمان آغاز شد. بنابراین انتقال سهمیه بازار اوپک به کشورهای غیراوپک که عربستان همیشه از آن ترس و وحشت داشت، به وقوع پیوست.
زمانی گفته میشد که ایران، بهویژه شاه، پیشنهاد کـــردهاند که بهـــای نفـــت در ارتبـاط با مصرف سرانه انرژی در کشورها نوسان کند؛ یعنی بهای نفتی که مثلا در هندوستان فروخته میشود پایینتر از بهایی باشد که بابت فروش نفت در کشورهایی با مصرف سرانه بالا، مانند آمریکا و کشورهای اروپایی، اخذ میشود آیا ...؟
نه، ایران چنین پیشنهادی نداد. وقتی قیمتها درسالهای ۷۳ و ۷۴ افزایش سریع پیدا کرد، کشورهای مصرفکننده جهان سوم به سراغ اوپک آمدند و به خصوص درطی کنفرانس شمال و جنوب در پاریس که نماینده آن کشورها مانند هندوستان و کشورهای دیگرهم شرکت داشتند، موضوع افزایش قیمت توسط اوپک را مطرح و عنوان نمودند که فراموش نشود که مصرفکننده نفت اوپک فقط کشورهای عمده صنعتی دنیا نیستند و جهان سوم نیز نیاز به مصرف نفت دارد و اقتصاد این کشورها همه دریک وضعی است که تحمل بالا رفتن قیمت انرژی را ندارد. لذا آنها عنوان کردند که یک قیمت مخصوص برای کشورهای مصرفکننده جهان سوم در نظر گرفته شود. درباره آن بحث طولانی شد؛ ولی نظر آنها عملی نگردید، برای اینکه صحبت این بود که کنترل دو قیمت کار مشکلی است، چون درکشورهای جهان سوم علاوه بر شرکتهای دولتی نفت تعدادی از شرکتهای عمده نفتی، مانند شرکت موبیل و شل و بیپی و غیره، صاحب پالایشگاهها و شبکه پخش و توزیع و پمپ بنزین هستند و کنترل اینکه نفتی که اوپک میفروشد دقیقا به کجا میرود و به دست کدام شرکت میافتد کارسادهای نیست. درواقع مشکلات (intricacy) این کار و پیچیدگی(complexity) آن به قدری بود که عملی کردن این نظر که قیمت نفت برای کشورهای مصرفکننده جهان سوم با آن چه برای مصرفکننده غنی است فرق داشته باشد، عملی نبود و این فکر هیچ وقت به جایی نرسید.
البته درکنفرانس اوپک راجع به این مساله بحث و گفتوگو شد و آنجا بود که فکر ایجاد صندوق اوپک (Opec Fund) پیش آمد و پیشنهاد شد اوپک صندوقی درست کند که غیر مستقیم به کشورهای جهان سوم که به علت بالا رفتن قیمت نفت متضرر میشوند، کمکهای مالی بشود و به آن کشورها وام با بهره خیلی کم یا وام بدون بهره داده شود یا سرمایهگذاریهایی از طرف اوپک در بخش انرژی این کشورها به مرحله اجرا گذارده شود تا از این طریق به کشورهای جهان سوم کمک شده باشد. این بود که اصولا فکر ایجاد صندوق اوپک (اوپک فاند) پیش آمد و قرار شد هرکدام از کشورهای عضو اوپک مبلغی دراین صندوق بگذارند که این صندوق به صورت یک بانک عمل کند وکشورهای جهان سوم که احتیاج به کمک مالی دارند، بیایند آنجا طرحهایشان را ارائه بدهند و این صندوق پس از رسیدگی وام لازم به آنها اعطا کند.
این صندوق عملا ایجاد شد؟
بله ایجاد شد و شروع به کار کرد و به خیلی از کشورها هم کمک کرد. هنوز هم این صندوق در اوپک وجود دارد. صندوق به آن دلیل ایجاد شد که کشورهای عضو اوپک گفتند به جای پایین آوردن قیمت بیاییم از این راه به کشورهای جهان سوم که در نتیجه بالارفتن هزینه انرژی متضرر میشوند، کمکهای مالی بکنیم که اساس قیمت نفت متزلزل نشود و کنترل آن از دست نرود. برای اینکه این کار راه را باز میکرد برای خیلی دلالها (trader) که بتوانند استفادههای کلانی از این راه ببرند؛ چون نفت وقتی میافتاد به دست یک عدهای در بازارهای بین المللی و با قیمتهای متفاوت، حتی خود آن کشورهای دریافت کننده کمک میتوانستند خیلی استفادههای نامشروع از این کار بکنند؛ مثلا هندوستان میتوانست بیاید از ایران نفت بخرد به عنوان مصرف خودش، بعد ببرد در بازار به قیمت بالاتر، ولی زیر قیمت بینالمللی بفروشد و از آن استفاده بکند. بعد برای اوپک مشکلات عدیده به وجود میآمد. این بود که به هیچ عنوان صلاح دیده نشد که سیستم دوقیمتی (two - tier pricing) ایجاد بشود.
نکته دیگر مربوط به حفظ و صیانت چاههای نفت است که شما قبلا درباره آن صحبت کردید. سوال من اکنون بیشتر راجع به برداشت شما درآن زمان از ذخایر نفتی ایران است و سپس از آنچه که بعد از انقلاب اتفاق افتاد.
همان طور که توضیح دادم، در شرکت ملی نفت همیشه ما به فکر این مساله بودیم که صیانت و حفظ ذخایر نفتی ایران یکی از مهمترین مسوولیتهای شرکت نفت است؛ چون از همان روز اول که قانون نفت تصویب شد و به مرحله اجرا گذاشته شد آن اصل اول که مالکیت بود، اجرا شد. بنابراین، شرکت ملی نفت خود را مسوول حفاظت ذخایر نفتی که متعلق به دولت ایران بود، میدانست؛ ولی چون در قرارداد کنسرسیوم اداره عملیات در اختیار شرکت ملی نفت نبود، انجام این کار مقدور نبود. یعنی ما مرتبا با کنسرسیوم درجدال بودیم برای این مساله و همین طورکه عرض کردم آنها از نظر اقتصادی به هیچ وجه به صرفهشان نبود که سرمایهگذاریهایی بکنند، زیرا نتیجه این سرمایهگذاریها بعد از خاتمه قرارداد درحقیقت به دست ایران میآمد، ولی با تغییر قرارداد و شروع فعالیت شرکت ملی نفت در تمام رشتههای صنعت نفت در سال ۷۳ این برنامه به مرحله اجرا گذاشته شد. مهمترین مساله این بود که میبایستی اولا تمام گازهای تولیدی همراه با نفتخام را جمعآوری و در یک مراکزی تصفیه و آماده برای تزریق به میدانهای نفتی میکردیم و مقداری از میدانهای گازی نیز توسعه و مورد بهرهبرداری قرار میگرفت که خود هم احتیاج به تکنولوژیهای پیشرفته داشت، هم به سرمایهگذاریهای جدید.
دوم اینکه ایران از نظر ذخایر گازی در دنیا در رتبه دوم است. یعنی بعد از شوروی یا روسیه فعلی، بزرگترین ذخایر گاز دنیا در ایران است. ذخایر گازی کشورما درحدود ۷۳۰تریلیون پای مکعب است که بعد از جماهیرشوروی سابق بزرگترین ذخیره است. بنابراین منابع گازی، خارج از گازهای تولیدی همراه با نفت خام، در اختیار ما بود، منتهی اینها باید توسعه پیدا میکرد. درآن موقع کنسرسیوم به هیچ عنوان حاضر نبود میدانهای گازی را توسعه بدهد و آماده برای بهرهبرداری کند، برای اینکه درآن موقع صادرات گاز به بازارهایی مثل ژاپن و آمریکا از خلیج فارس به علت فاصله زیاد هنوز اقتصادی نبود. صادرات گاز فقط درکشورهایی انجام گرفت که خود و کشورهای همجوار آنها مصرفکننده عمده بودند، مثل کشورهای اروپا. مثلا وقتی که در دریای شمال گاز کشف شد، طبیعی بود که در اروپا مصرف گاز توسعه یافت، بنابراین کنسرسیوم به هیچ عنوان حاضر نبود منابع گازی را توسعه بدهد.
بعد از سال ۱۹۷۳ ما شروع کردیم به توسعه منابع گازی مستقل از منابع نفتی. در حقیقت توسعه منابع گازی به دو منظور بود؛ یکی برای سوخت رسانی داخل مملکت که گاز جایگزین فرآوردههای نفتی بشود که خود بحث مفصلی است. چون در ایران درحقیقت ترکیب نفتخام و تصفیهاش به نحوی بود که از نظر نوع فرآوردههایی که تهیه میشد جوابگوی ترکیب مصارف داخلی که بیشتر از نوع فرآوردههای میان تقطیر یعنی نفت سفید و گازوییل است نبود. برای این که این نوع فرآوردهها به اندازه کافی تهیه بشود، باید مقدار نفت خامی که به تصفیه خانه میرفت به نحوی میبود که حجم مورد نیاز فرآوردههای میان تقطیر را برای مصرف داخلی به دست میداد و لذا در مقابل، مقدار زیادی نفت کوره تولید میشد که در ایران مصرف نداشت و این مشکلاتی ایجاد میکرد، بنابراین برنامه ما این بود که گاز جانشین این فرآوردههای میان تقطیر بشود. یعنی به جای اینکه نفت سفید برای مصرف خانگی و برای پخت و پز یا گازوییل برای گرم کردن اماکن و مراکز صنعتی، به کار برده شود گاز مصرف گردد. پس توسعه منابع گازی دو هدف داشت، یکی سوخترسانی داخل مملکت و درنهایت جهت صادرات و یکی هم فراهم آوردن منابع گازی لازم برای تزریق به میدانهای نفتی.
این طرحها از سال ۱۹۷۴ آغاز گردید و تا سال ۱۹۷۸ میزان تزریق گاز به سطح ۵/۲ بیلیون پای مکعب در روز رسیده بود و برنامهریزی براین اساس بود که مآلا تا سال ۱۹۸۱ روزانه در حدود ۹ بیلیون پای مکعب گاز به میدانهای عمده نفتی حوزه خوزستان تزریق شود.
بعد از انقلاب به علل مشروحه زیر برای مدتی حدود ده سال کلیه عملیات و طرحهای مربوط به تزریق گاز بهکلی متوقف شدند. علیالاصول توسعه منابع گازی و ایجاد و بهکار انداختن تاسیسات جمعآوری، تصفیه، فشردن و تزریق گاز به میدانهای نفتی احتیاج به سرمایهگذاری گزاف و کاربرد تکنولوژی خاصی دارد - از یک طرف به علت مضیقه شدید مالی و انزوای سیاسی و اقتصادی ایران، سرمایهگذاری و دسترسی به تکنولوژی و وسائل لازم برای ایجاد این تاسیسات امکانپذیر نبود - از طرف دیگر با شروع جنگ ایران و عراق و بمبارانهای پی درپی هوایی تاسیسات نفتی ایران اجرای چنین طرحها و عملیاتی برای مسوولان شرکت ملی نفت ایران غیرممکن شده بود. درنتیجه این مشکلات با وجود آنکه چند سالی است شرکت ملی نفت مجددا اقدام به توسعه منابع گازی و اجرای طرحهای مربوط به جمعآوری و تصفیه و فشردن گاز نموده است، ولی میزان تزریق گاز به میدانهای نفتی در حال حاضر حدود یک سوم حجم لازم و مورد نیازی است که میبایستی از سال ۱۹۸۱ به بعد اجرا میگردید.
به طور کلی در نتیجه عدم سرمایهگذاری کافی و کاربرد فنون و تکنولوژی مدرن و پیشرفته و فقدان مدیریت و برنامهریزی صحیح جهت حفظ و حراست و نگاهداری ذخائر و میدانها و تاسیسات نفتی و به خصوص متوقف شدن طولانی عملیات تزریق گاز و بهرهبرداری بیش از حد مجاز از میدانهای عمده نفتی طی جنگ هشت ساله با عراق و خرابیهای ناشی از آن و بالاخره عدم سرمایهگذاری برای توسعه و بهرهبرداری از میدانهای مکشوفه موجود به منظور جایگزینی منابع فرسوده قدیمی، ظرفیت تولید نفتخام ایران که قبل از انقلاب در سطح ۶میلیون بشکه در روز تثبیت شده بود کاهش یافته و از نظر میزان ذخائر نفت قابل بهرهبرداری و ضریب بهرهدهی و توان تولید میدانها صدمات جبران ناپذیری وارد آمده است.
آیا شما برآوردی از مقدار نفتی که عملا از دست رفته است دارید؟
همان طور که توضیح دادم مکانیزم تولید ازمیادین نفتی ایران به نحوی است که ضریب بهره دهی مخازن (Recovery Factor) رابطه مستقیم با کاربرد فنون بهرهبرداری ثانوی (Secondary Recovery Technique) و به خصوص عملیات تزریق گاز به منظور ثابت نگاهداشتن فشار مخزن دارد. توقف و تاخیر در اجرای طرحهای تزریق گاز باعث گردیده که در تعدادی از میدانهای عمده نفتی ایران مانند آغاجاری -گچساران - اهواز - مارون و بی بی حکیمه فشار مخزن سریعا افت نموده و آب به چاههای تولیدی رسوخ نماید و باعث بسته شدن و تعطیل بهرهبرداری از تعداد زیادی چاهها شود. نظر به این که اینجانب اطلاع دقیقی از وضع فشار و بهرهدهی میدانها و خسارات وارده ندارم تخمین مقدار ذخائر از دست رفته امکان پذیر نیست.
ارسال نظر