تاریخ نفت -تاریخ نفت ایران و خاورمیانه-۹
بارون دورویتر وارد شد
نویسنده و پژوهشگر این نوشته تلاش کرده است با استفاده از اسناد برجای مانده، رقابت روسیه و انگلیس در نفت ایران را توضیح دهد. تلاشهای صاحبان پالایشگاههای نفتی روسیه برای صدور نفت به هند و از طریق آن به سایر کشورهای آسیایی علاقه آنها را به ایران تشدید کرد، چرا که ایران کوتاهترین راه را برای بازارهای مختلف کشورهای آسیایی ارائه میداد. لذا اتفاقی نبود که در سال ۱۸۸۴م. در طلوع توسعه صنعت نفت روسیه، طرحی در روسیه برای کشیدن خط لوله نفت سفید از داخل ایران، از طریق دریای خزر به خلیجفارس ریخته شد. طراح اصلی این نقشه مهندس معروف روسی س.ای. پالاشکوفسکی (S. E. Palashkovskii) بود؛ این مساله به صورت یک سند مهم که منعکس کننده اهداف و نقشههای صاحبان صنایع نفتی روسیه در افتتاح و توسعه بازارهای نفتی آسیا است، شایان دقت بیشتری میباشد.
پالاشکوفسکی در یادداشتی راجع به کشیدن این خط لوله نفتی اهمیت زیاد بازارهایی را که «در نزدیکی اقیانوس هند و آرام» قرار داشت برای روسیه خاطرنشان ساخته است. نویسنده، به خاطر این بازارها، اعتقاد داشته که سیاست سنتی خاورمیانه برای تسلط بر تنگهها بایستی به کنار گذاشته شود و کوشش برای تسلط بر سواحل خلیجفارس و اقیانوس هند مدام پیگیری گردد. وی مینویسد که «نبایستی به سادگی از استانبول که توسط رفقای رقیب اروپایی ما اداره میشد، چشم پوشید، ولی بایستی تلاشهایمان را در جایی به کار ببریم که نزدیکترین و سادهترین راه را برای موفقیت ارائه دهد. ما در ترکیه با تمام اروپا طرف هستیم، ولی در ایران که میتوانیم از طریق خلیج عمان بهراحتی به اقیانوس دست یابیم و فقط با انگلستان سروکار داریم.» در طرح پالاشکوفسکی نقش اصلی را در افتتاح بازارهای آسیایی، خط لولهای به خلیجفارس بازی میکرد که از طریق آن نفت سفید ارزان روسیه توسط کشتیها به هند، هندوچین، استرالیا و سایر کشورها میتوانست صادر شود. طبق گفته نویسنده این طرح، فروش نفت سفید باکو در این کشورها، در چند ساله اول، سالانه بیش از ۱۰میلیون روبل و در سالهای بعد بیش از ۱۰۰میلیون روبل سود میداد که به عقیده او در وضع عمومی امور مالی روسیه تاثیر بسزایی میداشت.
در فوریه ۱۸۸۴ م. طرح پالاشکوفسکی در یک کنفرانس رسمی به بحث گذاشته شد که تصمیم بر آن شد که این طرح «اجرا نشود». این کنفرانس دریافت که اهمیت این خط لوله برای تجارت روسیه بیش از اندازه تمام میشود و طرح به اندازهای که بالایش خرج میشد، سود روی دست دولت روسیه نمیگذارد و از نقطه نظر سیاسی هم «این طرح نمیتوانست برای دولت روسیه فرصتی را ایجاد نماید تا از طریق آن معاملهای را در یک کشور خارجی انجام دهد... چراکه برای ادامه این سیاست به دولت ایران هیچ نوع اعتمادی مترتب نبود».
انگلستان در مقابله با روسیه مستقیما درصدد برآمد که ذخایر نفتی ایران را که مدتهای مدیدی بود توجه تجار انگلیس را به خود معطوف کرده بود، استخراج نماید. قبلا در سال ۱۸۷۲ م. بارون دورویتر یکی از اتباع انگلیس توانسته بود به دستیاری سفیر انگلیس در تهران یعنی دراموندولف امتیاز استخراج انحصاری منابع طبیعی ایران و از جمله نفت را از شاه به دست آورد.
نوزده سال بعد رویتر بار دیگر سعی کرد تا منابع طبیعی ایران را استخراج کند. برای این منظور، در سال ۱۸۹۱ م. بانک شاهنشاهی انگلیس ایران در تهران یک شرکت بهنام شرکت سهامی بانک معدن ایران با سرمایه یکمیلیون پوند راه انداخت. این شرکت استخراج نفت را در ناحیه بوشهر و در یکی از جزایر خلیجفارس شروع کرد. ولیکن بهرغم سرمایه زیاد و تعداد بیشمار کارشناسان، این شرکت نتوانست ذخایر نفتی زیادی را کشف و استخراج نماید و لذا در سال ۱۸۹۳ م. عملا کار استخراج را متوقف کرد.
هیات باستانشناسی فرانسوی ژاک دومورگان که برای چاههای طبیعی نفت مرز ایران و ترکیه سرمایهگذاری کرده بود به موفقیتهایی نایل شد. مورگان در سال ۱۸۹۳ م. گزارشی راجع به کارش منتشر کرد و در آن اشاره نموده که منابع مهمی از نفت در ایران پیدا شده است. این گزارش علاقه انگلیس را به نفت ایران بار دیگر برانگیخت.
دولت انگلیس در پیگیری اهداف اقتصادی و نیز سیاسی به یکی از اتباع انگلیسی بهنام ویلیام ناکس دارسی استرالیایی کمک کرد تا از دولت ایران امتیاز استخراج ذخایر نفتی را در جنوب ایران به دست آورد.
معهذا سنپترزبورگ نه از این ماجرای افسانهوار، نه از ماده ششم این قرارداد که حد و حدود این امتیاز را محدود میساخت اصلا نگران نشد. طبق این ماده، حقوق دارسی به عنوان صاحبامتیاز تمام قسمتهای جنوبی ایران را یعنی به استثنای ایالات شمالی آذربایجان، مازندران، گیلان، خراسان و استرآباد شامل میشد. به علاوه دولت ایران متعهد شد که به هیچکس اجازه کشیدن خط لولهای که منتهی به رودهای جنوبی ایران گردد، ندهد. این شرایط موانع زیادی برای نقشههای روسیه در زمینه بازار نفت باکو از طریق خلیجفارس ایجاد میکرد.
واقعیت این است که طرح ایجاد یک خط لوله از مرزهای قفقاز تا خلیجفارس اولینبار در سال ۱۸۸۴ م. در وزارت مالیه روسیه مطرح شد و به دست فراموشی سپرده شد و سپس در آگوست سال ۱۹۰۱ م بار دیگر مطرح گردید. مساله ایجاد خط لوله نفت سفید از طریق ایران با بحران بازار نفت باکو که در سال ۱۹۰۱م. شروع شده بود ارتباط داشت. در ژانویه ۱۹۰۱ م. تنزل شدیدی در قیمت نفت رخ داد. در پایان همان سال قیمتها به سطحی رسید که از پایان سال ۱۸۹۴ م. هرگز در بازار نفتی باکو سابقه نداشت. در سال ۱۹۰۲ م. بهبودی در وضع حاصل نشد؛ بلکه برعکس، بحران عمیقتر گشت و تنزل قیمتها همچنان ادامه یافت. در سال ۱۹۰۰ م. قیمت متوسط سالانه نفت خام بهجای تولید، ۷/۱۵ کوپک در هر پود بود؛ در سال ۱۹۰۱ م. این میزان به ۱۱/۸ کوپک و در سال ۱۹۰۲ م. به ۷۲/۶ کوپک و در ژانویه ۱۹۰۲ به ۶/۴ کوپک تنزل یافت. این بحران در بازار داخلی با بحران نامطلوب اقتصادی که در آن زمان در بازارهای نفتی روسیه و خارج وجود داشت، تشدید گردید.
یکی از مهمترین عواملی که از گسترش صادرات نفتی روسیه جلوگیری میکرد نبود وسایل مناسب حملونقل و ارتباطی بود.
ارسال نظر