چارلز عیسوی

داستان نفت ایران همواره جذاب و خواندنی است. روایت زیر را چارلز عیسوی از این داستان نقل کرده‌است که می‌خوانید. اعضای این هیات در اواخر اکتبر ۱۹۱۳م. به ایران رسیدند. آنها از آبادان، محمره، مسجد سلیمان، اهواز (جایی که حفاری در حال پیشرفت بود)، نفت سفید، جزیره قشم و سایر نواحی خلیج‌فارس دیدن کردند. این هیات در ۲۵ ژانویه ۱۹۱۴ م. به انگلستان برگشت. بالاخره در خصوص فعالیت‌ها و استعدادهای شرکت نفت ایران- انگلیس گزارش‌های مطلوبی عرضه کرد؛ مبنی بر اینکه اراضی نفت‌خیز موجود (در مسجد سلیمان) می‌تواند قسمت اعظم احتیاجات سوختی نیروی دریایی را برای مدت قابل توجهی تهیه کند و اگر کل امتیاز با روش عاقلانه‌ای مورد بهره‌برداری قرار گیرد، می‌تواند احتیاجات سوختی نیروی دریایی را به طور کامل تامین نماید. در نتیجه این گزارش مطلوب مذاکرات بین شرکت نفت ایران- انگلیس و نیروی دریایی و خزانه به سرعت انجام شد. در ۲۰ ماه مه ۱۹۱۴م. نیروی دریایی، خزانه و شرکت نفت ایران- انگلیس قراردادی امضا کردند که در میان مواد آن مواد زیر قابل توجه بود. (۱) سهام عادی اضافه شرکت نفت ایران- انگلیس از ۲۰۰۰۰۰۰لیره هر کدام یک لیره است و سهام قرضه موجود هم ۱۹۹۰۰۰لیره می‌باشد.

(۲) وجه اشتراک خزانه ۲۰۰۰۰۰۰لیره برای سهام عادی اضافی، ۱۹۹۰۰۰لیره برای سهام قرضه موجود و ۱۰۰۰ لیره برای ۱۰۰۰ سهم ممتاز می‌باشد. (۳) دولت دونفر مدیر رسمی در هیات‌مدیره شرکت خواهد داشت. این دو مدیر اگر اعضای دیگر هیات‌مدیره کاری انجام دهند که مضر به حال علائق ملی یا خطرناک برای قرارداد شرکت با نیروی دریایی (همه در همان روز امضا شده بود) باشد حق وتو خواهد داشت. جالب توجه است که این حق وتو هرگز قابل برگشت نخواهد شد.

علائق اشتراک دولت مرکب از اکثریت آرای شرکت بود، این اکثریت حق رای تا سال ۱۹۶۷م. حفظ شده بود. در همان روز امضای این قرارداد، نیروی دریایی با شرکت نفت

ایران - انگلیس یک قرارداد بیست ساله یا زیادتر، در صورتی که برای تهیه نفت سوخت ۶۰۰۰۰۰۰ تن با قیمت ثابت ۳۰درصد در هر تن در آبادان یا هر جای دیگر مورد قبول خلیج‌فارس ضروری باشد، امضا کرد. قرار بر این شده بود که اگر سود شرکت از ۱۰درصد سهام عادی پس از تمام مساعده‌ها و پرداخت‌های مجزای سهام ممتاز و سود سهام قرضه تجاوز کند، کاهشی در نرخ صورت پذیرد.

نتیجه قرارداد ۲۰ماه مه ۱۹۱۴م. با دولت انگلیس و امضای قرارداد طویل‌المدت با نیروی دریایی در همان روز دست کم جای پای شرکت نفت ایران- انگلیس را محکم‌تر ساخت و شرکت را قادر نمود تا در مقابل دسایس و اغتشاشات پس از جنگ سال‌های ۱۸-۱۹۱۴ م. ایستادگی کند.

۳ - آغاز عملیات و تحصیل سرمایه

چند ماه پس از امضای امتیازنامه، دارسی عده‌ای حفار لهستانی را استخدام کرد و با مقداری لوازم و اثاثیه به چاه سرخ واقع در شمال قصرشیرین اعزام داشت. در آن وقت چاه سرخ جزو ایران بود و بعدها پس از تجدیدنظر در خط مرزی بین ایران و عثمانی (که پس از جنگ اول بین‌المللی این قسمت خط مرزی بین ایران و عراق شد) در ۱۹۱۳م. به عثمانی واگذار گردید. مهندسی را هم که دارسی برای ریاست عملیات انتخاب نمود شخصی بود موسوم به رینولدز که در وزارت فوائد عامه هندوستان سابقه ممتدی داشته و مرد فوق‌العاده با استقامت و پشتکاری بود. هیات اعزامی از راه بصره و بغداد عازم چاه سرخ شده و شروع به کار کردند و در ابتدای امر هم مواجه با مشکلات گوناگونی شدند.

فقدان امنیت در این ناحیه مرزی و تقاضاهای متعدد ایالات و طوایفی که در دوطرف خط مرزی سکنی داشتند و تهدیدهایی که می‌کردند موجب شد که کار با کندی پیشرفت نماید ولی پایداری مداوم رینولدز تاثیر زیادی در پیشرفت کار داشت.

در تابستان سال ۱۹۰۳م. گاز نفت در عمق ۵۰۷متر پایدار و متعاقب آن نفت مختصری هم به دست آمد. چندماه بعد چاه دوم در عمق مشابهی به نفت رسید که محصول روزانه آن در اول سی‌تن و چندی بعد به بیست و پنج تن تقلیل یافت. در این وقت محقق گردید که به واسطه بعد مسافت میان چاه سرخ و خلیج‌فارس (که بالغ بر یک‌هزار کیلومتر بود) و همچنین ناچیزی مقدار محصول ادامه عملیات در آن محل منافی با صرفه می‌باشد لذا دارسی تصمیم گرفت که چاه سرخ را رها کرده و در نقاط جنوبی به کاوش بپردازد.

طبق ماده شانزده امتیازنامه، دارسی شرکتی در ۱۹۰۳م. با سرمایه ششصد هزار لیره تشکیل داد که نام آن را «شرکت بهره‌برداری اولیه» گذاشت و سهامی را که تعهد کرده بود تسلیم و بیست هزار لیره نقد را هم به دولت ایران پرداخت. دارسی تا آن وقت قریب سیصد هزار لیره از جیب خود خرج کرده و حاضر نبود که بیش از این مبلغ سرمایه‌اش را در این کار صرف نماید لذا در صدد برآمد که کمک و مساعدت دیگران را جلب نماید.

عده‌ای از سرمایه‌داران آلمانی به دارسی پیشنهاد کردند که تمام مخارجی را که او تا آن وقت کرده بود بپردازند و مبلغ مهمی هم به عنوان قیمت امتیاز به او بدهند تا او کنار رفته و امتیاز را به آنها واگذار نماید. یک شرکت نفت آمریکایی و بعضی از سرمایه‌داران فرانسوی هم پیشنهادهایی به دارسی کردند تا امتیاز را از او خریداری کنند و حتی حاضر بودند که او را هم در امتیاز سهیم سازند. شواهدی در دست است که دارسی به واسطه خرج گزافی که تا آن وقت کرده بود و نتیجه مطلوب را هم تحصیل نکرده بود میل داشت که معامله‌ای کرده و سرمایه از دست رفته خود را باز ستاند، ولی ضمنا رغبت زیادی به معامله با بیگانگان نشان نمی‌داد. در این هنگام واقعه‌ای رخ داد که طرح‌ها و نقشه‌های دارسی و خریداران امتیاز او در هم ریخته شد. دریاسالار لرد فیشر پس از سال‌ها خدمت در نیروی دریایی انگلستان و مدت‌ها تبلیغ برای آن که سوخت کشتی‌های جنگی انگلیس تبدیل به نفت گردد در سال ۱۹۰۴م. به فرماندهی نیروی دریایی انگلیس منصوب گشت و فوری کمیته‌ای انتخاب کرد که قضیه تحصیل منابع کافی نفت را برای نیروی دریایی مطالعه و بررسی نماید.

ادامه دارد