دکتر پرویز مینا در ادامه نقل خاطرات خود، موضوع فروش نفت‌ایران را توضیح می‌دهد.

البته اگر به نفت نمی‌رسید قرارداد تحت شرایطی خاتمه می‌یافت و شرکت خارجی هیچگونه طلبی از شرکت ملی نفت ایران نداشت. قانون ۱۹۷۳ براین اساس تدوین شد. یعنی قراردادهای نوع امتیاز یا عاملیت (concession) یا مشارکت، همه به کلی کنار گذارده شد. اساس شد قراردادهای سرویس یا خدمات که طبق آن در همان سال ۱۹۷۴ تعدادی قرارداد با شرکت‌های آمریکایی و اروپایی و ژاپنی مانند Mobil - Ashland - Ultramar - ELF و غیره برای اکتشاف اطراف جزایر هرمز و سیری منعقد شد. همین نفت سیری که اکنون شرکت فرانسوی Total (توتال) دوباره دنبالش هست، درآن موقع طبق قرارداد خدمات با ELF کشف شد که ELF در حقیقت طرف قرارداد بود و به عنوان پیمانکار ما کار می‌کرد و این منابع را با سرمایه خود کشف کرد.

قراردادهای نوع خدمات از قبل از تصویب قانون ۷۳ درحقیقت در نظر ما بود و اولین قرارداد از این نوع در سال ۱۹۶۶ با شرکت نفت فرانسوی اراپ (ERAP) که بعدا به نام الف (ELF) نامیده شد منعقد گردید، منتهی قانون را عوض کردیم برای این که از آن به بعد دیگر هیچ نوع قراردادی از نوع‌های مشارکت در کار نباشد.

پس از عقد قرارداد فروش و خرید نفت، شرکت ملی نفت که مسوولیت کامل و مطلق اداره و کنترل عملیات را به عهده گرفته بود بلافاصله شروع به تهیه و اجرای طرح‌های جمع‌آوری، تصفیه، فشردن و تزریق گاز نمود و عملیات تزریق را از سال ۱۹۷۵ عملا به مرحله اجرا گذاشت علاوه بر آن، عملیات توسعه و بهره‌برداری از میدان‌های گازی نیز برای تامین مصارف سوخت داخلی، صادرات به روسیه شوروی، خوراک طرح‌های صنایع پتروشیمی و بالاخره طرح‌های دیگر صادراتی آغاز شد.این نکته قابل توجه و اهمیت است که در طی اجرای قرارداد سال ۱۹۵۴ کنسرسیوم، یعنی از سال ۱۹۵۵ الی سال ۱۹۷۳ که جمع کل تولید نفت خام ایران بالغ بر ۴۳/۱۵‌میلیارد بشکه گردید کل درآمد نفتی ایران ۳/۱۶‌میلیارد دلار بود، حال آن که با عقد قرارداد جدید فروش و خرید نفت خام که براساس آن شرکت ملی نفت اختیار قیمت‌گذاری و اداره و کنترل عملیات را به عهده گرفت، از سال ۱۹۷۴ الی آخر سال ۱۹۷۸ با جمع کل تولید ۵۸/۱۰‌میلیارد بشکه نفت خام کل درآمد ایران به ۱۰۸‌میلیارد دلار بالغ شد. امتیازات مکتسبه در قرارداد جدید فروش و خرید نفت ایران و شرایط حاکم بران تا حدی در جهت حفظ منافع ایران بود که شرکت‌های عضو کنسرسیوم پس از سه سال، یعنی از اواسط سال ۱۹۷۶، آغاز به شکایت از سختی شرایط مربوط به اجرای کامل مفاد قرارداد کردند و برای اولین بار در تاریخ صنعت نفت طرف‌های دوم یک قرارداد نفتی (یعنی اعضای کنسرسیوم) از طرف اول قرارداد یا کشور صاحب نفت (یعنی دولت ایران و شرکت ملی نفت) تقاضای تجدید نظر در مفاد و شرایط قرارداد را نمودند و این مذاکرات تا وقوع انقلاب در سال ۱۹۷۹ ادامه داشت.

در آن زمانی که شما مسوولیت امور بین‌المللی شرکت نفت را به عهده گرفتید - انتصــاب شما تقریبا مصادف است با ۱۹۷۳ که همان زمانی است که شرکت ملی نفت فعالیت‌های ورود به بازار بین‌المللی را با تاکید بیشتر و گستره وسیع‌تری به عهده می‌گیرد جایگاه شرکت نفت در ارتباط با صنعت نفت در مقیاس بین‌المللی چگونه بود؟

نکته مهمی که در این دوران قابل اهمیت و توجه است این است که شرکت ملی نفت به علت ماهیت کار و نوع قراردادها و فعالیت‌هایی که در ایران می‌شد، خیلی متمایز بود نسبت به سایر کشورهای تولیدکننده. زیرا در سایر کشورها، به غیر از در ونزوئلا که نفت را ملی و عملیات صنعت نفت را دراختیار گرفته بود، در بقیه کشورهای تولیدکننده، حتی تا اواخر سال‌های ۱۹۷۵الی۱۹۷۶ که اوپک وارد مرحله فعالی شد و روابط عوض گردید، شرکت‌های عمده نفتی بیشتر عملیات را در اختیار داشتند. شرکت ملی نفت ایران تنها شرکتی بود که در آن دوران توانسته بود وارد یک مرحله‌ای تازه از رشد و نمو و اجرای عملیات اکتشاف و تولید و صادرات و بازاریابی مستقل بشود. از این نظر بود که شرکت‌های بین‌المللی نفتی شرکت ملی نفت را قبول کرده بودند به عنوان یک شرکتی که می‌تواند در صحنه بین‌المللی یک نقش موثری داشته باشد. به طور مثال وقتی ما مصمم به اجرای طرح‌های مشارکت و همکاری‌های مربوط به downstream operation، یعنی عملیات دست پایین که پالایش و توزیع و فروش فرآورده‌های نفتی را در برمی‌گرفت، شدیم شرکت‌های نفتی خارجی با رغبت با ما وارد مذاکره می‌شدند و ترجیح می‌دادند با شرکت ملی نفت همکاری داشته باشند تا رقابت. برای این که، از یک طرف، شرکت ملی نفت صاحب ذخایر و ظرفیت تولیدی بود که در ردیف دومین صادرکننده نفت دنیا بعد از عربستان سعودی قرار داشت. بنابراین می‌دیدند منابع نفتی ایران، که اداره آن در اختیار شرکت ملی نفت قرار داشت، از نظر تامین احتیاجات نفتی کشورهای مصرف کننده دارای اهمیت خاصی می‌باشد. از نظر دیگر می‌دیدند اگر شرکت ملی نفت وارد عملیات دست پایین بشود و با آنها مشارکت بکند، آن رقابتی که در بازار ممکن است بین شرکت نفت و آن شرکت‌ها به وجود بیاید تا حدی تقلیل پیدا می‌کند. از نظر فنی و عملیاتی هم در وضعی قرار دارد که می‌تواند در این گونه طرح‌ها به عنوان یک شریک واقعی همکاری و مشارکت داشته باشد. کادر تخصصی شرکت نفت در سطحی از معلومات و تجربه بود که وقتی با همپایگان خود در شرکت‌های مختلف نفتی وارد بحث و مذاکره می‌شدند فورا حس اعتماد و احترام آنها را جلب می‌کردند. بنده از بسیاری از مدیران نفتی خارجی، بعد از انقلاب، شنیدم که شرکت ملی نفت را در خاور میانه به عنوان تنها شرکتی قبول داشتند که در سطح بین‌المللی دارای تجربه و تخصص لازم می‌باشد و در نتیجه شرکت ملی نفت را به عنوان یک شریک واقعی می‌پذیرفتند. برای بنده شکی نیست که اگر وضع ادامه پیدا کرده بود امروز ما درسطح بین‌المللی در خیلی از کشورهای عمده صنعتی و مصرف کننده جهان صاحب پالایشگاه ومراکز توزیع و پخش مواد نفتی بودیم و در بعضی از مناطق نفتی جهان به منابع نفتی رسیده بودیم و در دریای شمال، خاور دور، وخلیج مکزیک و غیره فعالیت داشتیم.

ادامه دارد