قبل از این که به این موضوع برسیم، اجازه بدهید گام به گام از نظر اندیشه کردن درباره پتروشیمی و زمان بندی تصمیم گیری جلو برویم. فکر پتروشیمی در ایران از کجا آغاز شد؟ همان طور که عرض کردم، از ابتدا که بهره برداری از نفت در ایران آغاز شد، یعنی از زمان دارسی به این طرف، گازهایی که همراه با نفت تولید می‌شد سوزانده می‌شدند. علت سوزاندن این گازها این بود که برای کمپانی تولیدکننده نفت، یعنی شرکت نفت انگلیس و ایران، صرف نمی‌کرد که برای این حجم گاز مصرفی در محل پیدا کند. چرا؟ برای این که ظرفیت تولید نفت‌خام بسیار بالا بود، قیمت تولید نفت‌خام بسیار ارزان بود و تکنولوژی مناسب هم برای استفاده از گاز در دسترس نبود. بعدا، نه تنها صنعت نفت توسعه پیدا کرد، بلکه، همان طور که اشاره کردم، تکنولوژی صنعت پتروشیمی هم بسیار پیشرفت کرد و در نتیجه شرکت‌ها و دولت‌ها متوجه موارد استفاده از پتروشیمی شدند و هم چنین متوجه ارزش افزوده محصولات پتروشیمی به نسبت مواد اولیه تولید آن؛ یعنی نفت و گاز شدند. در ایران، این مطلب به خصوص پس از ملی شدن صنعت نفت و ایجاد شرکت ملی نفت ایران مطرح شد و مورد توجه دولت و شرکت ملی نفت قرار گرفت و ما شروع کردیم راجع به گازهایی که سوزانده می‌شدند فکر و چاره‌جویی کنیم.

در کتاب «ماموریت برای وطنم» محمد رضا شاه در بخش مربوط به نفت مختصری از اهمیت پتروشیمی می‌نویسد. این کتاب، اگر اشتباه نکنم، در اواخر دهه ۱۳۳۰ به چاپ رسید. آیا فکر جدی در باره پتروشیمی از همین سال‌‌ها شروع شد؟

نه، پیش از آن. آشکارا بسیاری از صاحب‌نظران که شامل خود شاه هم می‌شود، از مدت‌ها پیش مساله هدر رفتن گازها و اهمیت پتروشیمی را در نظر داشتند؛ اما باید امکانات هم به وجود می‌آمد. تصمیم راجع به کارخانه کود شیمیایی شیراز از یک جهت هم گویای احساس نیاز به پتروشیمی است و هم این که در چه اشلی می‌شد در آن زمان فکر کرد. اما از نظر عملی، اولین اساسنامه مربوط به سرمایه گذاری و ایجاد و توسعه صنایع پتروشیمی در زمستان سال ۱۳۴۲ از تصویب هیات وزیران گذشت. فکر می‌کنم دکتر اقبال تازه رییس شرکت نفت شده بود و علم هنوز نخست وزیر بود- یکی دو ماه پیش از آن که علم استعفا کند و حسنعلی منصور نخست وزیر شود. در بودجه اصلاحی که برای سال ۱۳۴۳ تهیه شد کارهای مربوط به ایجاد و توسعه صنایع پتروشیمی در شرکت ملی صنایع پتروشیمی متمرکز شد که خود این شرکت در چارچوب شرکت ملی نفت قرار گرفت. قانونی که ما تهیه کردیم- یعنی قانون توسعه صنایع پتروشیمی، در سال ۱۳۴۴ به تصویب مجلس رسید. از همین زمان، شروع کردیم به تهیه اساسنامه شرکت ملی صنایع پتروشیمی که در مرداد سال ۱۳۴۵ از هیات وزیران گذشت. در این زمان، البته، منصور ترور شده بود و امیر عباس هویدا نخست وزیر بود. در چارچوب این اساسنامه وظیفه مدیریت، تولید، بازاریابی و توزیع و فعالیت‌های دیگر در صنعت پتروشیمی و صنایع مربوط و یا وابسته به آن را شرکت ملی پتروشیمی به عهده گرفت.

قبلا گفتید برای انجام کارهایتان بررسی‌ها و مطالعاتی می‌کردید؟

یک گروه برنامه‌ریزی (Planning) داشتیم که طرح‌ها و پروژه‌ها را مطالعه می‌کرد. برایتان مثال عملی بزنم که روشن بشود. گروه برنامه‌ریزی هر پروژه‌ای را که مطالعه می‌کرد، می‌آمد می‌گفت مثلا که آقا بایستی اقلا هر روز ۱,۰۰۰ تن آمونیاک ساخت والا صرف نمی‌کند. بعد بنده وظیفه‌ام این بود که مشخص کنم چند تن آمونیاک می‌توانیم بفروشیم. وقتی می‌دیدم که نمی‌توانیم در ایران این حجم آمونیاک را بفروشیم، باید فکر دیگری می‌کردیم. برای استفاده از این مقدار آمونیاک بایستی چند برابر آن، مثلا روزی ۳۰۰۰ تن،۲۰۰۰ تن اوره درست کنیم، روزی ۲۰۰۰ تن ۳۰۰۰تن اوره می‌شود سالی یک میلیون تن اوره. ما چطور این مقدار اوره مصرف کنیم؟ همه مصرف اوره ما نود هزار یا صد هزار تن بود. راهش این بود که کسی را که می‌تواند این آمونیاک را ببرد در یک جای دیگر برای خودش اوره بکند پیدا کنیم و آمونیاک را نسبتا ارزان به او بدهیم که بتواند این کار را انجام بدهد، اما به شرطی این کار را بکنیم که با ما شریک بشود، هم این جا هم آن جا. این سیستم کار ما شد.

ادامه دارد