نکته قابل توجه در مذاکرات مزبور تاریخ آن است بدین معنی که در تیر و خرداد پیشنهادهای چرچیل و ترومن به دولت ایران واصل گردیدند. یقینا وزارت امور خارجه انگلستان که از پیشنهادهای آتی اطلاع داشته است از آمدن راس به ژنو جلوگیری به عمل آورده. در هر حال چنان‌که گفته شد مصدق حاضر بود با هر مقامی ولو غیرمسوول مذاکرات را آغاز کند به خصوص اگر این امکان وجود داشت که از آن مقام برای تبلیغات داخلی ایران استفاده کند. دعوت راس به تهران نیز فقط برای اجرای همین منظور بوده است.

مسافرت یکی از رجال ونزوئلا به ایران

مقارن ماه نوامبر ۱۹۵۲وقتی که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خاتمه یافت، شخصی به نام «گوستاو دوریکی» که خود را رییس دیوان عالی کشور ونزوئلا معرفی می‌کرد برای دولت ایران تلگرافی می‌فرستد و در آن علاقه خود را برای ملاقات با مصدق ابراز می‌دارد و ضمنا گوشزد می‌نماید که از طرف رییس‌جمهوری کشورهای متحده آمریکای شمالی پیامی برای دکتر مصدق دارد. پس از کسب اجازه از شخص مصدق «گوستاو دوریکی» به ایران وارد می‌شود و با مصدق ملاقات می‌کند.

وی در فرودگاه تایید کرده بود که از شخص اول کشور آمریکا پیامی برای مصدق دارد. او نزد مصدق رفت و چون در این ملاقات کسی جز آن دو نفر حضور نداشت، لذا از جریان‌ گفت‌و‌گو‌های آنها نمی‌توان اطلاع پیدا کرد، ولی وقتی «دوریکی» از منزل مصدق خارج شد بی‌نهایت مایوس به نظر می‌رسید و چون موفق به اخذ نتیجه نشده بود پس از این ملاقات با اجازه نخست‌وزیر جلسه‌ای از بعضی از نمایندگان مجلسین سنا و شورا تشکیل می‌شود و دوریکی با آنها مدت کوتاهی مذاکره می‌کند و پس از یکی دو روز اقامت از تهران خارج می‌گردد. از قرار معلوم گوستاو دوریکی از طریق وزیر امور خارجه آمریکا فاستردالس که خود یکی از حقوقدانان به نام آمریکا است و در نیویورک اداره مفصلی داشت با رییس‌جمهوری آمریکا آشنایی پیدا کرده بود و ممکن است از طرف نامبرده حامل پیامی برای مصدق بوده؛ ولی صحت و سقم هویت این شخص هیچ‌گاه برای نگارنده روشن نشد و تحقیقات بعدی هم نتیجه‌ای درباره شناسایی شخصیت وی نداد.

آخرین امید

آخرین مرتبه که امید افتتاح مذاکرات نفت می‌رفت چند روز قبل از سقوط مصدق بود. به خاطر دارم که از گوشه و کنار از کسانی که با دستگاه دولت تماس نزدیک داشتند می‌شنیدم که قرار است والتر لوی به ایران بیاید. به عقیده من او نه تنها در امر نفت متخصصی عالی‌مقام بود، بلکه به دنبال آشنایی نزدیکی که در ونزوئلا و نیویورک با وی پیدا کردم اطمینان داشتم که وی مثل یک وکیل مدافع صمیمی حاضر است دفاع از منافع ایران را قبول کند؛ لذا از آمدن این شخص به ایران بی‌نهایت خوشوقت شدم. در ملاقاتی که با دکتر غلامحسین مصدق دست داد، موضوع مسافرت لوی به ایران مورد تایید ایشان قرار گرفت و نیز وی اشاره کرد که پدرم می‌خواهد این مرتبه کار را خاتمه دهد و به هر نحوی شده این مساله بغرنج را فیصله بخشد. لکن چند روز بعد اطلاع رسید که لوی از آمدن به ایران خودداری کرده است.

ما در این یادداشت‌ها بر آن نیستیم که روش و عقاید مصدق را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. زیرا بسیاری کسان در این سال‌ها یا دقیق‌تر در ده سال اخیر مطالبی نوشته‌اند و آنچه که مربوط به نفت بوده تا حدودی بیان کرده‌اند.