۳/ ۲/ ۱۳۴۸ ... آرماند همر (Armand Hammer)، رییس شرکت نفت اکسید نتال که در لیبی کار می‌کند و ظرف دو سه سال عجیب پیش رفته، نزد من آمد و بعد پیش شاه رفت. این شخص حرف‌های مهم می‌زد، از جمله اینکه شما هرچه نفت به قیمت تمام‌‌شده از کنسرسیوم بگیرید، برای شما می‌فروشم. اگر هم خواستید نصف در کار آنها شریک شوید یا نصف منطقه امتیاز بگیرید، من برای شما عمل می‌کنم، هیچ نگران نباشید... بعد از ظهر شرفیاب شدم ... درباره پیشنهادات همین دکتر همر رییس اکسید نتال، مدتی صحبت کردیم و نقشه کشیدیم... ۴/ ۲/ ۱۳۴۸ ... فلاح، عضو هیات‌مدیره شرکت ملی نفت را که از آمریکا برگشته است دیدم. راجع‌به فروش نفت در آمریکا که مدت‌ها است سعی می‌کنیم، ناامید بود.

یعنی قدرت شرکت‌های نفتی آمریکا به حدی زیاد است که محال است بگذارند در سهمیه نفت وارداتی به آمریکا خدشه‌ای وارد شود... فلاح گفت: ما در آمریکا ذخیره درست کنیم و مالکیت آن در دست خودمان باشد، وقتی آمریکا احتیاج داشته باشد به ما سهمیه می‌دهد... کشورهای دیگر نمی‌توانند، چون نمی‌توانند به اندازه ایران از آمریکا جنس بخرند...

۸/ ۲/ ۱۳۴۸ ... تلگرافی از انصاری سفیر ما در واشنگتن رسیده بود... درخصوص مذاکرات نفتی بود که باز هم امید زیادی نمی‌داد. شاه گفت: باکی نیست، اگر واقعا کنار نیامدند، موضوع مشارکت را عمل می‌کنیم، یعنی در برداشت، نصف شریک می‌شویم یا حوزه قرارداد آنها را نصف می‌کنیم. اینکه شرکت‌ها ادعا می‌کنند، عرب‌ها از این کار پیروی نمی‌کنند، در اشتباه هستند...

۱۰/ ۲/ ۱۳۴۸ ... بعد از ظهر شاه به کارخانه ارج رفت. این کارخانه وسایل فلزی از هر قبیل می‌سازد. یک عده کوچک با کار کوچک شروع کرده‌اند و به این جا رسیده‌اند...

۱۵/ ۲/ ۱۳۴۸ ... تلگرافی از انصاری رسید که دولت آمریکا می‌خواهد اعتبارات دولتی ما را برای خرید اسلحه به اعتبارات خصوصی تبدیل کند. شاه ناراحت شد. تلگراف‌های سختی به واشنگتن مخابره کردیم، با سفیر آمریکا با تلفن صحبت کردم که این چه وضعی است؟ ... از شیراز به اصفهان آمدیم. در اصفهان شاه از سد شاه عباس و ساختمان کارخانه ذوب‌آهن دیدن کرد. کارخانه ذوب‌آهن قرار بود یک میلیون تنی باشد، ولی حالا تا ۵سال به ۵میلیون تن افزایش می‌یابد. سد شاه عباس ۹۰هزار هکتار یعنی به اندازه ولایت سیستان زمین تازه زراعتی به زیر کشت می‌آورد...