تاریخ عمران خوزستان- ۴
حسابدار نبود، کار عقب میافتاد
انصاری در ادامه خاطرات خود از شرایط کار و فعالیت برای عمران خوزستان به مساله استفاده از جوانان متخصص ایرانی که در خارج از کشور تحصیل کردهاند، به جای متخصصان خارجی اشاره میکند و اینکه برای ساخت ششمین سد بزرگ دنیا که در حال ساخت در خوزستان بود پس از ۵/۴ سال هنوز حسابداری دقیقی وجود نداشت. وی در بخشی از خاطرات خود ناهماهنگی در مجموعه فعالیتهای عمرانی خوزستان را یادآوری میکند و میگوید: نه شبکههای آبیاری درست شده بود، نه برقرسانی تا حدود زیادی انجام شده و ۶کیلومتر تونل کنده شده بود، اما هنوز ساخت سد پیشرفت کافی نداشت و بدون آن نیز یعنی اینکه اصلا کاری انجام نشده است.
دو روز بعد پس از مذاکره با اغلب کارشناسانی که در منطقه اهواز بودند و کسب اطلاع از کارهای آنها و ملاقات با استاندار خوزستان و مقامات محلی به تهران مراجعت کردم. از بازدید طرحهایی که در خوزستان در دست اجرا بودند و بحث و مذاکره با کارشناسانی که در طی پنج سال تماماین منطقه را مطالعه کرده بودند برداشت من چنین بود:
۱ - امکانات طبیعی بی نظیری در استان خوزستان وجود دارد که تاکنون، غیر از بهره برداری از منابع نفتی، اقدام موثر دیگری درجهت استفاده صحیح از آن به عمل نیامده است. این منطقه وسیع پنج رودخانه پرآب دارد که میتوانند حداقل یکمیلیون هکتار اراضی مرغوب را آبیاری و ۶میلیون کیلووات برق تولید کنند، آفتابی دارد که اجازه میدهد که با توجه به زمان رشد محصولات کشاورزی در برخی از مناطق چند بار در سال محصول برداشت، و موقعیت جغرافیایی خاصی دارد که دسترسی به وسایل
حمل و نقل دریایی را آسان و در نتیجه صدور کالاهای کشاورزی و صنعتی را با هزینه ارزان به سایر نقاط دنیا امکانپذیر میکند. معذلک این منابع عظیم مورد بهره برداری قرار نگرفته و ساکنین آن، به جز کسانی که در صنعت نفت کار میکنند یا تجار و کسبهای که اکثرا از استان اصفهان به آن جا آمدهاند و خانه اصلی شان در اصفهان است، اعم از شهری و روستایی، دارای درآمدی ناچیز بوده و در فقر و مسکنت زندگی میکنند.
۲ - اجرای طرحهای کوچک کوتاه مدت و پراکنده دردی را از این مردم دوا نخواهد کرد و اثر مهمی بهجا نخواهد گذاشت.
۳ - دستگاههای دولتی موجود بسیار ضعیف و ناتواناند و قوانین و مقررات موجود و تمرکز اختیارات در تهران چنان دست و پای آنها را بسته است که امکان اجرای هر کاری را از آنها سلب کرده و در نتیجه بطور دائم درگیر مسائل پیش پا افتاده روز و حفظ موقعیت خودشان میباشند.
۴ - شجاعت آقای ابوالحسن ابتهاج و لیاقت و کاردانی همکارانش در به راه انداختن این کارهای عظیم قابل احترام و تحسین است و وظیفه میهنی و وجدانی انسان حکم میکند که تا حد توان درمقابل سیل خروشان معاندین و مخالفیناین اقدامات استقامت شود تا لطمهای به پیشرفت کارها نخورد.
۵ - کارمندان و کارشناسان خارجی که دراین طرحها مشغول کار هستند افرادی میباشند که طبق قراردادهایی به خوزستان آمدهاند و احساسات خاصی نسبت بهایران و ایرانیها ندارند و روزی که احیانا شرایط کاری شان مناسب نباشد ازایران خواهند رفت. برای پیشگیری از اتلاف احتمالی پولهایی که خرج شده، باید اولا طرحهایی را که شروع شده هرچه زودتر به مرحله بهرهبرداری رساند، و ثانیا در اسرع وقت جانشینانی از بین جوانان تحصیل کرده و شایستهایرانی برای هر یک از مدیران و کارشناسان خارجی که در طرحها کار میکنند پیدا کرد.
پس از مراجعت به تهران، از همکار سابقم آقای حسن شهمیرزادی، که تحصیلات عالی خود را در آمریکا و سوئیس به پایان رسانده و سالها معاون هیات مستشاری آمریکایی مامور بررسی و تجدیدنظر در تشکیلات دولت بود، دعوت کردم که به عنوان معاون در سازمان آب و برق خوزستان شروع به کار کند. بعدا به منظور معارفه در یکی از جلسات مشترک شورایعالی برنامه و هیاتعالی نظارت شرکت کردم و در مورد مشاهدات خود در خوزستان توضیحاتی به اطلاع آقایان اعضای رساندم. خوشبختانه نظر کلی آنها را نسبت به طرحهای عمران خوزستان مساعد دیدم. عدهای از آقایان، ضمن اظهار خوشوقتی ازاین که کارهای عمران خوزستان پیشرفت قابل ملاحظهای داشته است، تاکید کردند که برنامه عمران خوزستان بهترین و درعین حال مشکلترین برنامهای بوده است که تا آن زمان سازمان برنامه در باره آن اقدام کرده است. به همین جهت، شورایعالی و هیات نظارت تاکنون از هر اقدامیکه برای پیشبرد این برنامه لازم بوده است خودداری نکرده و در آینده نیز از هرگونه کمکی برای ادامهاین برنامهها کوتاهی نخواهند کرد.
حمایتاین آقایان، که هر کدام دارای سوابق طولانی در امور مهم مملکت بوده و اکثر مقامات عالی را طی کرده بودند، برای من بسیار دلگرم کننده بود. تنها یک نفر از اعضای هیات نظارت درمورد رسیدگی به حسابهای گذشته طرحهای عمران خوزستان اظهار داشت که باید ترتیب سریعی جهت تسویه حسابهای سابق داده شود. من نیز قول دادم در این مورد هر اقدامی را که لازم باشد انجام بدهم و تقاضا کردم فرد مورد اطمینانی را معرفی کنند که با کمک سازمان آب و برق خوزستان هرچه زودتراین کار به نتیجه برسد. چند روز بعد شخص مورد نظر هیات نظارت مشغول کارشد.
تصور مناین بود که منظور از تذکر هیات نظارت درباره حسابهای معوقه، حسابهای چند ماه گذشته است که به عللی در رسیدگی به آنها تاخیر شده است. ولی پس از مذاکره با مقامات مالی سازمان برنامه معلوم شد کهاین کار ارتباطی با چند ماه گذشته ندارد، بلکه از روز اولی که پرداختهایی از طرف سازمان برنامه در مورد عمران خوزستان بهعمل آمده، تسویه حسابها معلق مانده و تمام پرداختها بهصورت علیالحساب انجام گرفته و از چهار سال و نیم قبل که اولین پرداخت صورت گرفته تاکنون یک شاهی آن به حساب قطعی گرفته نشده است. بدیهی استاین موضوع بسیار نگرانکننده بود، زیرا هر روز در خوزستان و تهران و نیویورک از محلاین برنامهها صدها نفر حقوق میگرفتند، ماشینآلات و وسایل مختلف خریداری میشد، عده زیادی مسافرت میکردند، و انواع هزینهها انجام میگرفت. صورت اسامیموسسات خارجی و داخلی که به نحوی در اجرای برنامه عمران خوزستان دستاندرکار بودند بصورت یک کتاب و شبیه دفتر تلفن بود. از ملیتهای مختلف، اعم از آمریکایی، ژاپنی، انگلیسی، هلندی، ایتالیایی، هندی، پاکستانی، اتریشی، کانادایی و غیره، در طرحهای گوناگون مشغول به کار بودند. تصور این که یک روز بهعلت تسویه نشدن حسابهای گذشته از پرداختهای مربوط به آینده جلوگیری شود، و حرکت این ماشین عظیمی که در چهار سال و نیم گذشته به راه افتاده و هر روز دور بیشتری گرفته و اینک در حال رسیدن به هدف است، متوقف گردد، پشت انسان را میلرزاند. زیرا واقعیتاین بود که در چهار
سال و نیم گذشته هزینههای انجام شده صرف برنامهریزی و تهیه و تدارک وسایل و کارهای زیربنایی برای کار نهایی، یعنی ساختن ششمین سد بزرگ دنیا، ایجاد شبکه وسیع برق رسانی در سطح استان خوزستان، ایجاد شبکه آبیاری در یکصد و بیست و پنجهزار هکتار، احیای کشت نیشکر در پنجهزار هکتار، و تولید پنجاههزار تن نیشکر، و تعدادی طرحهای عمرانی دیگر شده بود. اما درآن زمان هنوز نه سدی ساخته شده بود، نه برقی بهجایی رسیده بود، نه کانال آبیاری وجود داشت، نه نیشکری به ثمر رسیده بود، و نه کارخانهای به راه افتاده بود، اگرچه وسائل اجرای تماماین کارها درپای کار قرار داشت.
اگر سد ساخته نمیشد تونل بزرگ شش کیلومتری که از ارتفاعات بلند کوههای بختیاری تا بستر رودخانه دز حفر شده بود بهدرد چیزی نمیخورد و کار تلف شدهای بود، دههزار هکتار اراضی هفت تپه که مامورین سازمان برنامه با زحمت زیاد خریداری کرده بودند، و دوهزارو پانصد هکتار آن با هزینه زیاد تسطیح شده بود، به سرنوشت سایر اراضی بایر خوزستان دچار میشد. بزرگترین گروه کارکنان فنی که از اقصی نقاط دنیا برای انجام کار گرد آورده شده بودند، پراکنده میشدند و چنان بدنامیبرایایرانایجاد میکردند که دیگر تا سالیان سال کسی حاضر نمیشد برای یک کارجدی بهایران بیاید. بالاتراز همه، تمام امیدها و آرزوهای مردم خوزستان، که مدت پنج سال وعدههای خوشحال کننده مقامات دولتی را شنیده بودند، به یاس بدل میشد و این بزرگترین لطمه روحی برای آنان بود.
ایناندیشهها مرا بر آن داشت که فورا دست به کار شوم. در چند هفته بعد طی جلسات طولانی با مقامات مختلف خارجی و ایرانی، اشکالات و راه حلهای مربوط به تسویه حسابهای گذشته را بررسی کردیم.
مشکل اصلیاین بود که سازمان برنامه براساس اختیارات قانونی که داشت و رعایت تمام تشریفاتی که در قانون برای اجرای طرحها پیشبینی شده بود، یعنی تصویب شورای عالی برنامه و هیات نظارت، وظایفی را به شرکت عمران و منابع واگذار کرده بود تا در چارچوب طرحهایی که به تصویب سازمان رسیده باشد، بنا بر تشخیص خود، کلیه اقدامات لازم را جهت اجرای آنها انجام دهد و هزینههای لازم را از محل پیشپرداختهایی که از طرف سازمان برنامه در اختیار آن شرکت گذاشته شده پرداخت نماید، و هر شش ماه یک بارصورت حسابهای مربوط را، که از طرف یک موسسه حسابرسی بینالمللی (مورد توافق طرفین) رسیدگی شده باشد، به سازمان برنامه ارسال دارد، و چنان چه سازمان برنامه در ظرف مدت دوماه ایراد و اعتراضی نسبت بهاین حسابها نداشته باشد، هزینههای مربوطه به حساب قطعی منظور شود.
شرکت عمران و منابع در تاریخهای معین گزارشات حسابرسی را به سازمان برنامه ارسال داشته بود و در تمام این مدت اعتراضی از طرف سازمان برنامه نسبت به این صورت حسابها بهعمل نیامده بود. بنابراین شرکت عمران و منابع هزینهها را به حساب قطعی منظور میکرد، درحالی که سازمان برنامه، هرچند اعتراضی نسبت به این صورت حسابها نکرده بود، ولی در عین حال هیچ وقت نیز آنها را به حساب قطعی نگرفته بود. به همین جهت از طرف هیات عالی نظارت برنامه نسبت به انجام این هزینهها اعتراض میشد. رسیدگیهای مربوطه روشن کرد که علت اختلاف این بود که در دستگاه امور مالی سازمان برنامه هزینههایی را به حساب قطعی منظور میکردهاند که براساس آئین نامههای مصوب سازمان برنامه انجام گرفته باشد، در حالی که هزینههایی که از طرف شرکت عمران و منابع از محل وجوه علیالحساب سازمان برنامه انجام شده بود، براساس روشهای متداول در آمریکا صورت گرفته بود، و این نحوه خرج با مقررات جاری سازمان برنامه تطبیق نداشت. اما سوابق مربوط به مذاکرات اولیه سازمان برنامه با شرکت عمران و منابع بطور روشن نشان میداد که نظر سازمان برنامه این بوده است که شرکت عمران و منابع براساس روشهای معمول در سازمانهای آمریکایی عمل نماید و مسوولیت کامل اجرای طرحها را به عهده بگیرد. آقایان لیلیانتال و کلاپ هم در صورتی حاضر بودهاند که مسوولیت کارها را از نظر اجرایی به عهده بگیرند که مقرراتی که با آنها آشنایی دارند مورد عمل باشد، نه مقررات دولتی ایران که هیچ گونه تجربهای در مورد آن نداشتهاند و قرارداد اولیه با آن شرکت نیز برهمین اساس تهیه و تنظیم گردیده و مورد تایید و تصویب تمام مقامات قانونی دولت ایران، یعنی شورای عالی برنامه و هیات عالی نظارت، قرار گرفته بود. منتهی این مطلب بطور روشن برای کارکنان امور مالی سازمان برنامه تشریح نگردیده بود. بنابراین باید تصمیم گرفته میشد که برای رسیدگی به حساب هزینهها آیا باید مقررات سازمان برنامه را معیار سنجش قرار داد یا مقررات شرکت عمران و منابع را. شرکت عمران و منابع مدعی بود که بر طبق قرارداد تکلیف موضوع روشن شده است.
ارسال نظر