خاطرات
قانون ضدتراست شرمن ۱۸۹۰-۱
سرمایهداری در آمریکا به دلیل آزادی کسب و کار در این سرزمین رشد حیرتانگیزی داشت و شرکتها و بنگاههای غولپیکر در این کشور راهی جز اینکه به تراست تبدیل شوند نمیدیدند. تراستها و کارتلهای آمریکایی در قرن نوزدهم بیمحابا عمل کرده و عرصه را بر مصرفکنندگان و تولیدکنندگان تنگ کرده بودند. در دهه منتهی به ۱۸۹۰ اما مبارزه با تراستها در دستور کار دولت و مجلسهای قانونگذاری قرار گرفت و در نهایت قانون ضدتراست شرمن در ۱۸۹۰ تصویب شد.
آمریکا با اتخاذ قانون فدرال جدیدی به نام قانون ضدتراست شرمن در سال ۱۸۹۰، خود را پایهگذار قوانین رقابتی معرفی کرده و آینده بازار در سیستم آمریکایی را به نحو قابل ملاحظهای تحکیم بخشید. برای اولین بار در تاریخ آمریکا، دولت ملی مسوولیت نظارت و در صورت لزوم تحت تعقیب قانونی قرار دادن انحصارات و کارتلهای تثبیتکننده قیمت را بر عهده گرفته بود. با گذشت زمان، نتایج این قانون، که توسط صاحبان صنایع در زمان تصویب آن مردود شناخته شده بود، مشخص شد. قانون جدید با محدود کردن توانایی فعالیتهای تجاری برای تسلط بر رقبای خود در بازار، باعث پویاتر و بازتر شدن سیستم اقتصادی آمریکا پیش روی رقبا و تکنولوژیهای جدید شد. قرن بعدی شاهد توسعه اقتصادی عظیم و افزایش استانداردهای زندگی در آمریکا بود.
کنگره آمریکا این قانون را در دوره تغییرات آشفته اقتصادی در آمریکا تصویب کرد، یعنی زمانی که تکنولوژیهای جدید تولید انبوه انواع مختلف کالاهای کارخانهای باعث ایجاد «فعالیتهای تجاری بزرگ» شده و شبکههای تعریض یافته توزیع که پس از استاندارد کردن فاصله میان دو ریل راهآهن در دوران پس از جنگهای داخلی مجموعهای از بازارهای منطقهای را به اقتصاد داخلی متصل میکردند. در حالی که این تغییرات بنیادی حاکی از کارآیی اقتصادی بهتر در مقایسه با گذشته بودند در همان زمان کل صنایع در کنترل انحصارات یا کارتلها بودند. باید اشاره شود که کارتل، گروهی از کمپانیهای رقیب است که برای کاهش رقابت میان خود توافق به تعیین قیمت یا اتخاذ اقدامات دیگر میکنند.
کنگره با اعمال قانون ضدتراست برای متوقف کردن این روش، توسعه تجارت آزاد در سیستم آمریکایی را به جای دستکاری بازار از پشت صحنه توسط شرکتهای خصوصی قدرتمند به سمت رقابت سوق داد، اما کنگره چگونه سیاست رقابت آزاد را در سال ۱۸۹۰ اتخاذ کرد؟ آیا این قانون، ارتباط خود را در عصر حاضر که عصر انتقال به دوران اقتصاد جهانی و دیجیت است، محفوظ میدارد؟ دنبال کردن این پرسشها ما را در درجه اول به مباحثات کنگرهای و تصمیمات اولیه دادگاهی در تشریح این قانون و سپس به مورد اخیر مایکروسافت در یک قرن بعد میرساند. اگرچه در فاصله زمانی میان این تغییرات تاریخی اتفاقات زیادی رخ داد، اما هر دو آنها در دوران تغییرات صنعتی جنجالی در آمریکا اتفاق افتادهاند و به همین دلیل از وقایع آموزنده برای اعمال قانون ضدتراست به شمار میروند.
مشکل خطوط راهآهن
به استثنای چندین مورد، زندگی عادی در نیمه دوم قرن نوزدهم به استثنای چندین مورد فاقد تلفن، چراغهای برق و اتومبیل بود و به جای آن به واگنها و درشکههایی که با اسب کشیده میشدند، چراغهای نفتی و شبکه جدید و به سرعت در حال گسترش راهآهن وابسته بود. در واقع، روز کوبیدن «میخ طلایی» برای تکمیل اولین خط راهآهن بین قارهای در سال ۱۸۶۹ روز بسیار بزرگی به شمار میآمد. ایده گسترش یک خط راهآهن در سراسر آمریکا باعث ایجاد جرقههایی در تصورات شهروندانی شد که عادت به استفاده از دلیجان برای مسافرت یا سیستم پستی متشکل از گروههای اسبسوار به نام پونی اکسپرس داشتند.
خطوط راهآهن داخلی سراسری دیگر با اضافه شدن به راههای منطقهای و خطوط فرعی باعث ارتباط دورترین نقاط تجاری داخل ایالتی شدند، اما سرعت زیاد ساختن تعداد بیشمار خطوط راهآهن باعث ایجاد رقابت شدید و در آخر ورشکستگی مسوولان آنها شد.
از همه شاخصتر، زمانی بود که خطوط راهآهن پاسیفیک شمالی به دلیل قصور در پرداخت بدهیهای خود به بانک سرمایهگذاری باعث تعطیلی آن و وقوع هراس مالی در سال ۱۸۷۳ شد. بازار بورس نیویورک در پاییز آن سال به مدت ۱۰ روز به دلیل هراس از تهدید ایجاد شده برای سقوط بازار سهام تعطیل شد. با گسترش این وضعیت آشفته، در حدود ۹۰ خط راهآهن به دلیل کوتاهی در تعهدات مالی خود منجر به تعصیلی تعداد بیشتری از بانکها و سوق دادن اقتصاد به سوی بحران مالی شدند که تا دهه ۱۸۷۰ ادامه یافت.
اما ساختن خطوط راهآهن و به تبع آن ایجاد مشکلات جدید همچنان ادامه یافت. در دهه ۱۸۹۰، میانگین سالانه ۵۰ خط راهآهن هم چنان با شکست روبهرو میشدند. همگان وجود «مشکل راهآهن» را تایید میکردند، اما هیچ توافقی برای دستیابی به راهحلی قابل قبول وجود نداشت.
کنگره برای حفاظت از فعالیتهای تجاری کوچک و خطوط راهآهن از قیمتگذاری مناسب حملونقل کالا توسط خطوط راهآهن که ناگزیر به انحصارات صنعتی و دیگر مشتریان قدرتمند واگذار شده بودند، قانون تجارت میان ایالتی سال ۱۸۸۷ را به عنوان راهحل تصویب کرد.
این قانون خطوط راهآهن را از هر گونه تبعیض در قیمتگذاری مانند دریافت هزینههای کمتر از مشتریان پرقدرتتر به دلیل درخواست آنان منع میکرد، اما این فشار شدید همچنان ادامه یافت.
راه حل خطوط راهآهن به درخواست مشتریان خود مشارکت هر دو در کارتلها تعیینکننده قیمت بود. با آغاز قرن بیستم جریان سریع تبدیل رقابت به ترکیبی شدن فراتر از خطوط راهآهن گسترش یافت. کارتلهای بزرگ به همراه شرکتهای الحاقی میان رقبا در حال شکلگیری دوباره و تثبیت در کل اقتصاد از تصفیه نفت و تولید فولاد تا کبریت و تولید کاغذ کشی (کرپ) بود.
ارسال نظر