پهلوی اول
میزان درآمد نفت در دوره رضاشاه - ۳
علاوه بر نفت، کشوری که رضاخان حکومت کردن بر آن را آغاز کرد، معادنی داشت که به طور ابتدایی از آنها بهرهبرداری میکرد. برای این که ثابت شود که این معادن تا چه اندازه در مناطق مختلف پراکنده هستند، یادآور میشویم که نمک در ۲۰ معدن در نواحی مختلف ۱۴ استان وجود داشت که در بین آنها آذربایجان سهم تولیدی بزرگی داشت.
ساخت پل ورسک از جمله اقدامهای پهلوی اول بود
علاوه بر نفت، کشوری که رضاخان حکومت کردن بر آن را آغاز کرد، معادنی داشت که به طور ابتدایی از آنها بهرهبرداری میکرد. برای این که ثابت شود که این معادن تا چه اندازه در مناطق مختلف پراکنده هستند، یادآور میشویم که نمک در ۲۰ معدن در نواحی مختلف ۱۴ استان وجود داشت که در بین آنها آذربایجان سهم تولیدی بزرگی داشت. فیروزه تنها در نیشابور خراسان، مس در استان خراسان و در نزدیکی جنوب شرقی کرمان و یزد، زاج سیاه در کاشان و قزوین و یزد، زغالسنگ در هفده نقطه مختلف در نزدیکی تهران و در کوهستانهای البرز و در نقاط پراکنده دیگر، زرنیخ زرد (Orpiment) در آذربایجان، سنگ آسیاب در نزدیکی تهران، سولفات سدیم در محلی بین تهران و قم که در نود میلی تهران قرار دارد، گوگرد در خراسان، روی در خراسان و نزدیکی تهران، گرافیت در نزدیکی همدان در غرب کشور، آهن در دو محل نزدیک به تهران، در کرج و در دوشان تپه. روسها در سالهای اول جنگ به توسعه بهرهبرداری از ذخایر ذغالسنگ و سنگ آهن در نزدیکی دریاچه ارومیه پرداختند و راهآهن جلفا- تبریز را بدین منظور ساختند، اما رویدادهای بعدی این اقدام را متوقف کرد.
صنعت آهن و فولاد: یکی از هدفهای رضاشاه ایجاد صنعت آهن و فولاد در ایران بود. قبلا، شاهزاده غیرتمند عباسمیرزا در سال ۱۸۱۵ (۱۱۸۹شمسی) به سروان مونتیت (Monteith) ماموریت داد تا به کاوش سنگ آهن در آذربایجان بپردازد. در ۱۸۳۶ (۱۲۱۰شمسی)سرهنری لیندسی بتون (Sir Henry Lyndsay Bethone) تا آن حد پیش رفت که یک موتور بخار و تعدادی کارگر از انگلستان آورد تا به استخراج معادن سنگآهن و مس در استان آذربایجان مبادرت کند، اما تلاش او به شکست انجامید. در ۱۹۲۱ (۱۲۹۹شمسی)، ذخایر سنگ آهنی که برای توسعه این صنعت بسیار مناسب به نظر میرسید، در نزدیکی تهران قرار داشت که در آنجا ذغالسنگ نیز وجود داشت، و همجواری آن با پایتخت یک مزیت مضاعف به شمار میرفت.
ذخایر سنگآهن نزدیک دریاچه ارومیه به قدری به مرز (شوروی) نزدیک بود که امکان فعالیت صنعت فولاد در سطح ملی وجود نداشت. کارخانه ذوبآهنی که کارشناسان آلمانی میساختند، با استعفای رضا شاه در سال ۱۹۴۱ (۱۳۲۰) ناتمام باقی ماند. در سال ۱۹۶۳ (۱۳۴۲شمسی) اعلام شد که طرحی در دست است تا فولاد کافی جهت مصارف محلی و تامین نیازمندیهای راهآهن تولید شود. این فعالیت تحت نظر مقامات راهآهن انجام میگیرد. اما، بعید به نظر میرسد که ایران بتواند از لحاظ صنایع فولاد در سالهای آینده بینیاز از خارج گردد و صرفا خواهد توانست تنها برخی از نیازمندیهای راهآهن را تامین کند.
صنعت نفت: اگر چه ایران میتواند به خود ببالد که تقریبا تمام مواد معدنی شناخته شده را در اختیار دارد، لکن یا مقدار آنها کم است یا به دلیل مشکل حملونقل با دشواری بهرهبرداری و بازاریابی روبهرو است. ایرانیان معمولا میزان مواد معدنی و سایر اقلام کشور را بیشتر از آنچه که هست میدانند و در گذشته ماجراجویان ایران، بدون شک، زیاد است و تولید بالای آن، دلیل درستی این عقیده میباشد.
اما معمولا نفت را در محاسبه امکانات اقتصادی ایران در دورانی که رضاشاه اداره کشور را به دست گرفت، منظور نمیکنند، زیرا تا تاریخ ملی شدن نفت ایران در دوران دکتر مصدق در ۱۹۵۱ (۱۳۳۱) صنعت نفت به راستی به مردم ایران تعلق نداشت. به علاوه، در سالهای اولیه سلطنت رضاشاه، نفت در شمار اقلام درآمد ملی محسوب نمیگردید، زیرا در آن ایام اهمیت کامل نفت هنوز مشهود نشده بود. در تلاشهای مذبوحانه سیدضیا برای تهیه پول، پس از کودتا، از نفت نامی به میان نیامده است و کوته زمانی بعد که از نفت نام برده شد، در رابطه با مذاکرات نفت شمال (خوشتاریا) بود.
با وجود آنچه که گفته شد، اهمیت روزافزون صنعت نفت پشتوانه عمده توسعه اقتصادی رضاشاه بود تا از خطر سقوط ملی جلوگیری کند. این خطر در سال ۱۹۵۱ (۱۳۳۱ شمسی) که نفت ایران ملی شد و بازاریابی آن موقتا به حالت تعلیق درآمد، ایجاد شد. در اواخر سلطنت رضاشاه، صنعت نفت بین ۳.۰۰۰.۰۰۰ تا ۳.۵۰۰.۰۰۰ لیره درآمد، نصیب کشور میکرد.
از محل بهره مالکانه و عوارض گمرکی وضع شده بر کالاهای وارداتی از سوی شرکت نفت ایران و انگلیس و نیز از سایر پرداختهایی که شرکت ناگزیر بود طبق قوانین ایران و براساس شرایط امتیازنامهای بپردازد که در سال ۱۹۳۳ (۱۳۱۳ شمسی) مورد تجدیدنظر قرار گرفته بود، این وجوه به دست میآمد. دستمزدهای پرداخت شده به کارگران ایرانی که تعدادشان در سال ۱۹۴۰ (۱۳۱۹ شمسی) به بیست هزار نفر میرسید، یا ارزش سرمایه تاسیسات شرکت که تا زمان ملی شدن نفت به عنوان دارایی غیرقابل انتقال این شرکت محسوب میگردید، در رقم درآمد نفتی ایران منظور نشده بودند. نیازی به گفتن نیست که در چنین محاسبات موقتی، ارزش آموزش مکانیکی بسیاری از ایرانیان شاغل در شرکت و نیز کمکهای تحصیلی و درمانی شرکت در مناطق عملیاتی نفت، منظور نمیگردید.
ارسال نظر