شاه لوله دوم انتقال گاز به شوروی

شیرازی در ادامه خاطرات خود از مذاکره با شوروی‌ها برای خط لوله دوم انتقال گاز ایران به این کشور به مسائل جزیی، اما بسیار با اهمیتی اشاره می‌کند که می‌تواند در تجربه‌های آتی هم به کار گرفته شود. از جمله مسائل جزیی یکی هم این است که میان کارشناسان و سیاست‌مداران ایرانی حتی در این باره که باید محاسبات مربوط به بخش فنی را چه کسی انجام دهد نیز ناسازگاری وجود داشته و این به نفع شوروی‌ها تمام می‌شود. از نکات جذاب این خاطرات می‌توان به استبداد حزب کمونیست شوروی اشاره کرد که حتی به رییس شرکت گازی که رهبران حزب منصوب کرده بودند نیز اعتماد نداشته و او در مذاکره با ایرانی‌ها به صراحت می‌گوید که من نمی‌توانم آنچه را که وزیر تجارت امضا کرده است نقد کرده یا آن را تغییر دهم. خط لوله دوم گاز ایران به شوروی داستانی دارد که شیرازی آن را نقل می‌کند. خود شما هم مشارکت داشتید در این مذاکرات؟

بله، من رییس هیات‌ مذاکراتی شرکت ملی گاز بودم. حالا توضیح می‌دهم که چه جوری ما خودمان را آماده کردیم برای قرارداد گاز. یک مقاله ما تهیه کردیم به نام .Gas Can Not Exist Such a (چنین گازی نمی‌تواند وجود داشته باشد).

از جمله یک گراف سه بعدی هم تهیه کردیم که نشان می‌داد از سه مشخصات مزبور حداکثر دوتاشان با هم تلاقی می‌کرد و یکی از مشخصات خارج می‌افتاد، به عبارت دیگر مشخصات بر روی هم قرار نمی‌گرفتند. درست به خاطر دارم در یکی از جلسات با هیات‌ شوروی که به ریاست آقای بارنووسکی، پرزیدنت موسسه صادرات گاز (Sojuzagazexport) شوروی، بود، در محل شرکت ملی گاز و پاسی هم از نیمه شب گذشته بود، من به‌ایشان گفتم احتمالا هیات‌ نمایندگی ایران در شوروی وسائل لازم را برای این نوع محاسبات در اختیار نداشت ولی شما که آن جا بودید در اداره مرکزی و این وسائل در آن جا بود، چرا‌این مشخصات را در پروتکل گذاشتید. ‌ایشان خیلی ساده جواب داد که هیات‌ نمایندگی ایران توجه نداشت و ما هم از این موضوع استفاده کردیم. تصادفا من با یکی از سه کارشناسی که همراه هیات‌ ‌ایران به شوروی رفته بود در راهروی شرکت ملی نفت برخورد کردم، چون ‌آشنا بودیم و همکار بودیم و از قضا دکتر مهندس هم هست. به او گفتم آقا تو که دکتر مهندس هستی محاسبه ارزش حرارتی گاز از روی ترکیب گاز یک کار خیلی ساده‌ای است، یعنی از چهار عمل اصلی خارج نمی‌شود. ‌ایشان جوابی که به من داد‌این بود که دو روز قبل از اینکه ما برویم به شوروی به ما گفتند که شما در راه با کارشناسانی در پاریس ملاقات خواهید کرد و اطلاعات کامل در اختیارتان می‌گذارند ولی ما رفتیم، پاریس هم توقف کردیم، کارشناسی را ندیدیم. رفتیم به شوروی نتیجه‌این شد. البته باز این جواب سوال من نبود، چون محاسبه ارزش حرارتی گاز از روی gas composition کار خیلی ساده‌ای است ولی‌ ایشان‌ این جوری جواب دادند. البته من فقط در مورد مشخصات حرف می‌زنم. در مورد قیمت یا فرمول escalation قیمت من فکر می‌کنم نمایندگی ایران با آن فرمول escalation ذکاوت به خرج داده، با توجه به اینکه تجربیاتی در گاز نداشته‌اند. حالا در تحولات قیمت گاز خواهید فهمید چقدر ما از این مطلب استفاده کردیم.

عدم تجانس بین عناصری که به کار رفته بود چه منفعتی برای طرف شوروی داشت، که اگر آنها درک کردند که مساله چه هست‌ این را مطرح نکنند؟

با قبول یک ارزش حرارتی غیرواقعی که حدود ۱۵‌درصد از ارزش حرارتی واقعی گاز بالاتر هست، عملا قیمت ۱۵درصد پایین‌ آمده بود. چون ما نمی‌توانستیم با‌ این نقطه شبنم ارزش حرارتی را تامین بکنیم، اصلا انتقال چنین گازی با خط لوله عملی نبود، آن هم با گذشتن از کوه‌های زاگرس. عملا قیمت گاز به علت ارزش حرارتی پایین می‌آمد. اینها همه مقدمه‌ای بود برای اینکه راجع به قرارداد صدور گاز ایران به شوروی از طریق شاه لوله اول گاز صحبت بکنیم. در آن موقع خوشبختانه شرکت ملی گاز تشکیل شده بود و کارشناسان مختلفی در اختیار داشتیم. معذلک دو سال قبل از شروع بهره‌برداری از شاه لوله گاز و یک سال قبل از اینکه اصلا ما دهن باز کنیم با روس‌ها صحبت بکنیم، شروع کردیم خودمان را‌ آماده کردن. چون ما تجربه‌ای در کار قراردادهای بین‌المللی گاز نداشتیم و کاری که در این مدت کردیم.‌.‌.‌.

در این زمان پروتکل بسته شده در سال ۶۵، شاه لوله اول گاز در شرف ساختمان است و شما هم مشغول مطالعات هستید برای مذاکره و انعقاد قرارداد با شوروی؟

دقیقا بنابراین ما شروع کردیم برای‌ آمادگی برای این کار، خوشبختانه در آن سفر دراز مدتی که من به‌آمریکا و اروپا داشتم با خیلی از کارشناسان روابط فنی برقرار کرده بودم. علاوه‌بر آن از طرف‌ایران من عضو اتحادیه بین‌المللی گاز بودم و این هم ما را با مراجع بین‌المللی گاز ارتباط می‌داد. بنابراین با استفاده از این مراجع ما مقداری از قراردادهای مشابه را بدست آوردیم.‌ این را خدمتتان باید عرض بکنم که قراردادهای گاز اصولا محرمانه هستند. یعنی همه شان confidentiality clause دارند. بنابراین بدست آوردنشان کار آسانی نیست‌. به هرحال ما تعدادی قرارداد به دست آوردیم. علاوه‌بر آن، یک کارشناس هم استخدام کردیم برای یک مدتی که اولین پیش نویس قرارداد را تهیه بکنیم و با دست بالا وارد مذاکرات بشویم. چون تجربه من‌این است که آن کسی که زحمت می‌کشد و پیش نویس اول را تهیه می‌کند همیشه با دست بالا وارد مذاکرات می‌شود و هر چقدر که طرف مقابل‌ این پیش نویس را عوض بکند روحیه آن پیشنویس باقی می‌ماند. حدود یکسال طول کشید که خودمان را آماده کردیم و وارد مذاکرات شدیم. قراردادی که ما تهیه کردیم مواد متعددی داشت شامل مدت، مقادیر گاز، کیفیت گاز، قیمت، فرمول تعدیل، اندازه‌گیری در آستارا، invoicing، پرداخت و تعدادی موارد حقوقی از قبیل فورس ماژور و تعهدات (liability). ‌این قراردادها حدود ۱۸ الی۲۰ ماده دارند و قرارداد مورد بحث نیز با همین تعداد مواد حدود ۱۰۰ صفحه می‌شد و با‌ این ترتیب ما وارد مذاکرات با طرف شوروی شدیم. نماینده شوروی همان آقای بارنووسکی بود که اسمش را قبلا ذکر کردیم.

قراردادی که شما تهیه کردید، لابد چند نفر‌این کار را کردند. مثلا فردی که از نظر حقوقی می‌توانست کمک بکند، فردی که از نظر تکنیکی می‌توانست کمک بکند و فردی که از نظر قیمت‌گذاری می‌توانست کمک کند.‌ آیا یادتان می‌آید چه کسانی بودند؟

آقای دکتر مهدی ابوسعیدی که از حقوقدانان خوب و شناخته شده‌ایران هستند، من الان دقیقا یادم نیست که در آن تاریخ‌ایشان در شرکت ملی گاز بودند یا خیر. فکر می‌کنم هنوز نبودند، چون بعدا‌ ایشان آمد عضو هیات‌‌ مدیره شد‌، و برای قرارداد شاه لوله دوم گاز و سایر قرارداد همیشه دوتایی حرکت می‌کردیم، همان طور که آقای مینا ذکر کردند که همیشه با دکتر موحد بودند. ما همچنین از یک کارشناس خارجی استفاده می‌کردیم که حقوقدان و متخصص قراردادهای گازی بود. باز هم یک همکار ارزنده‌ای دارم،

آقای دکتر طهماسبی، که در موقعی که ما شاه لوله دوم گاز را مذاکره می‌کردیم کمک‌های بسیار موثری کرد و در اغلب مذاکرات با من بود ولی در موقع مذاکرات قرارداد شاه لوله اول هنوز به شرکت گاز نیامده بود. آقای قدم آبادی که قبلا ذکر شان بود به من خیلی کمک می‌کردند. آقای پاشا

رمضان پور که تحصیلکرده ‌آمریکا بود. خانم لیلی غفاری، قبلا اسم بردم، کمک می‌کردند. چند نفری بودند در آن جا.

ما مذاکرات را شروع کردیم با روس‌ها و حدود یازده ماه مذاکرات ما طول کشید تا بالاخره قرارداد امضاء شد. مشخصات گاز را ما با تلاش فراوان اصلاح کردیم. البته مشخصاتی در نظر گرفتیم که با هم قابل تطبیق بودند ولی تا آن جایی که مربوط به قیمت بود متاسفانه نتوانستیم کاری بکنیم. خیلی تلاش کردیم، سرسختی به خرج دادیم ولی طرف شوروی گفت چون قیمت در پروتکل تعیین شده، اصلا خارج از اختیارات من است که بتوانم قیمت را تغییر بدهم ولی مشخصات گاز را تصحیح کردیم ولی تا آن جایی که مربوط به قیمت می‌شد قیمت را قابل تغییر ندیدیم.

با تغییر مشخصات شما نمی‌توانستید آن ده یا پانزده‌درصد افت را جبران کنید؟

نه. ببینید قیمت گاز می‌شد شش روبل برای‌هزار مترمکعب گاز با ارزش حرارتی مذکور در پروتکل، که بالا بود. ارزش حرارتی گاز ما پایین تر از ارزش حرارتی پروتکل بود. یعنی قیمت پایین می‌آمد، آن را ما نمی‌توانستیم کاری بکنیم ولی gas composition راجوری اصلاح کردیم که اینسه تا مشخصات با هم بخواند.

ببخشید، من چون در این کار تبحری ندارم باید‌این سوال را بکنم، برای اینکه دیگران که می‌خوانند بفهمند. من استنباطم ‌این بود که به دلیل‌ اینکه ویژگی‌هایی که برای گازها مشخص کرده بودند با آن ارزش حرارتی که داشت نمی‌خواند، ارزش حرارتی بالایی گرفته بودند. در نتیجه با آن ارزش حرارتی بالا شما همیشه یا بایستی پنالتی می‌دادید، یا‌ اینکه می‌بایستی مقدار گاز را عوض می‌کردید، یا به یک طریقی مجبور به عمل می‌شدید که در نهایت قیمت را می‌آورد از آن چه که آن جا گذاشته بودید پایین تر؟

پنالتی نمی‌شود اسمش را گذاشت ولی یک چیز اتوماتیک بود. در نتیجه اگر شما می‌توانستید‌ این ویژگی‌های گاز را که در قرارداد منظور شده بود اصلاح بکنید، قاعدتا می‌بایستی یک نوع تعادل میان ‌این سه چهار عاملی که در نهایت مشخص‌کننده قیمت نهایی بودند برقرار کنید.

یعنی از یک طرف حجم گاز و از طرف دیگر ارزش حرارتی یک جور تعدیل بشود. من درست می‌فهمم که‌.‌.‌.

خیلی خوب متوجه شدید.‌ این مشخصات گاز را، gas composition را، ما آمدیم به صورت range تعیین کردیم، توجه می‌فرمایید که دیگر آن تضاد وجود نداشت که یک چیزهای خاصی ضربدر ارزش حرارتی‌اش بشود و معادل آن ارزش حرارتی نشود. نقطه شبنم هم اصولا برای انتقال گاز لازم بود چون از کوه‌های زاگرس و نقاط سرد رد می‌شد،‌ اما در مورد ارزش حرارتی ما هرچه سعی کردیم قیمت را مرتبط بکنیم به یک ارزش حرارتی که منطقی هست و واقع‌بینانه تر است طرف شوروی زیر بار نرفت. برای اینکه فی الواقع ارزش حرارتی اصلا مرتبط به قیمت بود، یعنی مبنای قیمت بود، حالا اگر نگوییم مبنای قیمت، حداقل مرتبط با قیمت بود و طرف شوروی قبول نمی‌کرد.

حالا وقتی که واقعا من می‌گویم تلاش کردیم، خیلی روزها و در جلسات مختلف مذاکره کردیم و خیلی هم فشار آوردیم، طرف شوروی می‌گفت اصلا از اختیار من خارج است. یعنی آقای بارنووسکی که رییس موسسه صادرات گاز شوروی بود، نمی‌توانست پروتکلی را که وزیر تجارت شوروی ‌امضا کرده بود و به تصویب شورای وزیران رسیده بود تغییر بدهد. نمی‌توانست اصلا. حالا ما می‌توانستیم برویم از وزیرمان بخواهیم. حتما هم موافقت می‌کرد ولی ‌ایشان نمی‌توانست. یعنی در این موقعیت من فکرنمی‌کنم کار دیگری می‌شد بکنیم. آن جایی که مشخصات مرتبط با قیمت می‌شد ما نتوانستیم کاری بکنیم.

در این زمان آقای فرخان بودند؟ ‌این را به طریقی با دکتر اقبال مطرح کردید؟ به عرض شاه رسید؟‌ آیا حرفی از بالا‌ آمد؟ آایا هیچ نوع مداخله‌ای در این فرآیند داد و ستدی که با روس‌ها داشتید، بود؟

بنده فکر می‌کنم احتمالا آنها می‌گفتند ‌این مسائل فنی است. ‌این کار شروع شد در موقعی که فرخان بود. بعد فرخان رفت به شرکت ملی نفت و مصدق آمد. همه در جریان بودند، چون مرتبا ما گزارش می‌دادیم، ولی واقعا کاری نمی‌شد بکنیم. باز برمی‌گردیم به مساله کلان. شاید آن مقامات در چارچوب کلان یا مکرو به این مطلب نگاه می‌کردند و این یک مطلب ریز بود که کارش هم نمی‌شد بکنی.‌ این کار نشد، برای اینکه عرض کردم مقامات‌ایران و حتی خود بنده فکر می‌کردم در چارچوب کلی شاه لوله گاز یک طرح بسیار مفیدی بود. بسیار اساسی بود برای پایه‌گذاری صنعت گاز ایران و اینها یک مسائل در سطح جزء بودند و به خاطر‌این مساله جزئی من فکر نمی‌کنم که مصلحت بود برگردند و یک مساله کلی را احتمالا دوباره باز بکنند و شاید خرابش بکنند، یک وقت خراب بشود یا از بین برود. هم حالا و هم آن موقع فکر می‌کردم به خاطر‌این نکته قابل توجیه نبود که ما از سطح آقای بارنووسکی بالا برویم‌. به هرحال با‌ این ترتیب مشخصات گاز، همین طور که عرض کردم، غیر از ارزش حرارتی اصلاح شد.

از موارد بسیار مهم دیگر، تعهد خاص خریدار ما در قرارداد بود، که مساله خیلی مهمی‌است به اسم take - or- pay ‌این ماده را در قرارداد گذاشتیم. یعنی اگر خریدار به دلایلی غیر از فورس ماژور نتواند گاز را تحویل بگیرد باید پول گاز را تا حد ۸۰‌درصد مقادیر سالانه پرداخت بکند. ماده خیلی مهمی‌بود.‌ این را گنجاندیم. البته طرف شوروی هم در مقابل خواهان تعهد خاص فروشنده برای جریمه عدم تحویل، که به آن پنالتی می‌گویند، بود. ما چون فکر می‌کردیم شاه لوله گاز اولین تجربه ما هست و گروه عملیاتی ما شاید با آن دقت لازم نتواند کار را اداره بکند، سعی می‌کردیم با احتیاط بیشتری عمل بکنیم و با سرسختی زیاد زیر بار آن درخواست شوروی نرفتیم، زیر بار درخواست پنالتی در مقابل take- or -Pay تعهد خاص.

یعنی‌این تعهد از این جهت یک طرفه شد. یعنی روس‌ها موافقت کردند اگر آن مقدار گازی که تعهد کرده بودند از شما نگیرند، در مقابلش تا ۸۰‌درصد بپردازند، ولی در مقابل، شما اگر نمی‌توانستید به آنها آن مقدار گازی را که تعهد کرده بودید برسانید آن وقت‌.‌.‌.

ما تعهد خاص نداشتیم. البته من‌این جمله را اضافه بکنم که در قراردادهای گاز تعهدات کلی وجود دارد و تعهدات خاص. تعهدات عمومی‌این است که فروشنده متعهد است تحویل بدهد و خریدار هم متعهد است که تحویل بگیرد و درصورت عدم اجرای قرارداد توسط یک طرف، طرف دیگر براین اساس ممکن است ادعای خسارت بکند ولی یک تعهدات خاص وجود دارد که آن به قرارداد خیلی شکل عملی تر می‌دهد، مثل‌این take- or- pay. به جای‌اینکه من بروم ادعای خسارت بکنم، براساس ماده

take- or- pay اگر خریدار نتوانست گاز را به علل خارج از فورس ماژور تحویل بگیرد پولش را باید بپردازد و فروشنده اگر نتوانست تحویل بدهد براساس مقادیر روزانه با یک فرمولی باید یک‌درصدی از قیمت گاز را به صورت پنالتی جریمه بپردازد که ما با سرسختی تمام زیر بار‌این جریمه نرفتیم. ‌این جریمه البته در پاره‌ای از قراردادهای بین‌المللی متداول است و من باید خدمتتان عرض کنم که اکنون که به گذشته فکر می‌کنم و نگاه می‌کنم من فکر می‌کنم از این اولین تجربه سخت بین‌المللی شرکت ملی گاز سربلند بیرون‌آمد.