قبول مسوولیت وزارت و خدمات دولتی برای کسانی چون من که در راس یک واحد صنعتی بزرگ مشغول کار بودم موقعی مناسب بود که از حمایت‌های قانونی بهره‌مند بوده و در اجرای برنامه‌های کاری آزادی عمل داشته باشم. به هر علتی وقتی احساس ناامنی می‌کردم که قربانی سیاست‌بازی شدم قدرت کارآفرینی را که در آن ریسک و خطر وجود دارد از دست داده و منشاء اثر مفیدی که از یک مدیر کارآفرین بخش خصوصی انتظار می‌رفت، نمی‌توانستم باشم. در همان سه ماهه اول وزارت وقتی در شورای اقتصاد شرکت کردم و توجه نمودم که شاه به اتکای درآمدهای نفتی نخست‌وزیر و وزیران را برای عدم اجرای پروژه‌های زمان‌بندی بازخواست می‌کند و مرتفع نشدن تنگناهای اقتصادی را دلیل کم‌کاری و بی‌لیاقتی مدیران دولتی می‌داند و بدون اعتنا به شخصیت این افراد وزرا را تهدید کرده و علنا اظهار می‌دارد که اگر مطابق میل او کار نکنند مسوول شناخته شده و دادگاهی خواهند شد و سپس ژنرال‌های ارتشی را جایگزین آنها خواهد کرد. وقتی در یکی از روزها در همین سه ماهه اول روزنامه کیهان از قول من نوشت که وزیر بازرگانی معتقد است که اگر قیمت‌ها در ایران گران‌تر از خارج است برای این است که گران‌تر تهیه می‌شود و ما در شرایط توسعه اقتصادی هستیم که حمایت‌های گمرکی صنایع ما را حفظ کرده‌اند. فردای آن روز شاه مصاحبه‌ای انجام داد و گفت: «آنهایی که می‌گویند قیمت‌های ما گران‌تر از قیمت کشورهای خارج است نمی‌فهمند که کارگر ما مزد ارزان‌تری می‌گیرد و حتما قیمت‌ها در ایران باید ارزان‌تر از خارج باشد و ما تورم را به صفر بلکه زیر صفر خواهیم رساند.» توجه کردم که چنین آزادی در عمل وجود ندارد.

من در برابر این مصاحبه شاه سکوت کردم. چون اگر شاه این مطلب را در شورای اقتصاد مطرح و از من سوال می‌کرد، می‌گفتم ما در کارخانه ماشینی داریم که با ۸ ساعت کار در روز می‌تواند ۲۰هزار واحد کرم دست بسته‌بندی بکند و سه کارگر روی آن کار می‌کنند. کارخانه آلمانی ماشینی دارد که با ۸ ساعت کار در روز می‌تواند ۲۰۰هزار واحد بسته‌بندی بکند و یک کارگر روی آن کار می‌کند. قیمت ماشین گران است که برای کارخانه ما صرف ندارد آن را نصب کنیم چون تمام مدت بیکار خواهد ماند و اگر دو روز در ماه کار بکند برای مصرف بازار ایران کافی است. بدین ترتیب محصول کار یک کارگر آلمانی ۳۰ برابر کارگر ایرانی است. اگر شما محاسبه مزد کارگر ایران را با خارج مقایسه کنید ملاحظه خواهید کرد که این مزد کارگر خارجی هرگز ۳۰ تا ۴۰ برابر مزد کارگر ایرانی نیست تا برابری هزینه تولید بر حسب مزد کارگر صورت گیرد.

شاه بدون توجه به مبانی اقتصادی و بازار مصاحبه‌ای صورت داده و گفته است وزیر بازرگانی نمی‌داند چه می‌گوید. اگر من جواب این مصاحبه را در رسانه‌های گروهی می‌دادم در مقام جوابگویی در مقابل شاه مملکت قرار می‌گرفتم که به نظر من بی‌احترامی به مقام پادشاهی تلقی می‌شد و همین سکوت‌ها را شاه تایید افکار ناصحیح و بی‌پایه خود تلقی می‌کرد و همین سکوت‌ها از سوی کسانی که می‌خواستند آهسته بروند و آهسته بیایند موجب نابسامانی اقتصادی و اجتماعی مملکت شده بود. متاسفانه چون مقام سلطنت و مقام حکومت در هم بافته شده بود، شاه توجه نمی‌کرد که سنت‌های ملی و تاریخی است که ادب و احترام به مقام پادشاهی را اولویت می‌دهد و حقایق مکتوم می‌مانند و این خود یکی از علل جدا کردن حکومت از سلطنت بوده که در قانون اساسی به آن توجه شده است و من طبق قانون اساسی اختیارات و مسوولیت‌هایی داشتم.