خاطرات -ارتش و سازمان برنامه و بودجه از زبان مجیدی-۲
آنها مینوشتند، ما تصویب میکردیم
فرماندهان ارتش، رییس ستاد بزرگ ارتشداران یا وزیر جنگ اینها به آن مسالهای که شما با آن روبهرو بودید، آگاه بودند؟ نسبت به آن حساسیت داشتند؟ میخواستند به تفاهم برسند؟ یا اینکه چون پشتشان به شاه بود و بعد خودشان هم یک مواضع نسبتا قدرتمندی داشتند فکر میکردند که هر چه بگویند همان هست و بایستی به همان طریق عمل بشود؟ از نظر شکل تنظیم بودجه، چون ارتش مدلهای کار را از مستشاران آمریکایی فرا گرفته بود، سیستم بودجهایشان تقریبا مشابه سیستم بودجه برنامهای ما بود. یعنی مدل کار را از آنها گرفته بودند و طوری عمل میکردند که کم و بیش همان سیستم بودجه برنامهای ما بود، منتها با یک دید خاص نظامی. از نظر محتوا، برنامههای این نیروها به این قرار بود که یک مقداری مربوط به عملیات عادی و جاری بود، آن چیزی که سال قبل هم انجام شده بود تعداد افراد هر نیرو و تغییری که در تعداد و و سطح حقوقشان داده شده که طبعا اجتنابناپذیر بود به اضافه برنامههای جدیدی که شروع میکردند، یا طرحهایی که جدیدا تصویب میشد. این برنامههای جدید را قبلا بررسی و تهیه کرده بودند و فرمانده کلشان که شاه بودند، تصویب کرده بودند. لذا بر این اساس بودجهشان را تنظیم میکردند و به ما میدادند. چون استقلال داشتند از نظر مالی و بودجهای جزئیات آن را به ما نمیدادند. ولیکن ما از ایشان میخواستیم که حداقل در شکل مواد هزینه و طبقهبندیهایی که ما داشتیم چه از نظر هزینههای جاری، یعنی پرسنلی و اداری و چه از نظر هزینههای سرمایهای هزینههای متفرقه، دستورالعمل ما را رعایت کنند. برای اینکه در شکل بودجه کل کشور میبایستی شکل بودجه آنها با ترتیب و روش ما منطبق باشد. آنها جداول را پر میکردند و به ما اطلاعات لازم را میدادند از نظر اینکه هزینههای پرسنلی، اداری، سرمایهای و متفرقه چقدر است.
اینها را به ما میدادند و گاه سوالاتی از ما داشتند که به آنها پاسخ میدادیم. یعنی از نظر ادامه قسمتهای اصلی
(Hard Core) برنامههای گذشته، آن هم مشکلی نداشتیم. ما مشکلمان بیشتر روی خریدها بود و روی برنامههای جدیدی بود که تصویب میشد. این نوع اقلام عمده بود که اضافه میشد. آنچه در حد امکانات بودجهای بود با آن مشکلی نداشتیم. اما اگر تقاضاهای جدید فشار زیاد میآورد به سایر بخشها و سهم ارتش را در مجموع زیادتر از آن حدی که منطقی جلوه میکرد نشان میداد، آن وقت بود که ما متوسل میشدیم که دستور بفرمایند یک تجدیدنظری بشود. در این قبیل موارد یا رییس ستاد بزرگ ارتشتاران خود این کار را میکرد یا اینکه اگر مشکلی داشت یا اینکه میخواست بیشتر ما را در جریان بگذارد، به فرماندهان نیروهای سهگانه دستور میداد که بیایند با ما مذاکره بکنند. آنها معمولا مسوول بودجهایشان را میفرستادند یا کسی که در آن فرماندهی مسوولیت کل این قبیل مسائل را داشت میآمد با ما مینشست و صحبت و استدلال میکرد. او نظرات ما را گوش میداد و احیانا بودجه درخواستی را اصلاح میکرد. این رویهای بود که عمل میکردند، ولی به طور کلی بودجه ارتش یک بودجهای بود که طرز کار و رفتارش با ما و سایر سکتورها فرق داشت.
در مورد سال ۴۵ که میفرمایید، به نظر میرسد که دو اتفاق افتاده بود. یکی اینکه شاه در مورد افزایش بودجه ارتش در کشورهای خاصی که مورد نظر ایشان بوده مطالعه کرده بود و دوم اینکه به احتمال زیاد پیشبینی کرده بود راجعبه اینکه درآمد نفت ممکن است آن سال بالاتر برود یا حداقل امکانش هست که بالاتر برود. آیا معمولا این طور عمل میشد؟ یعنی وقتی فشار میآمد برای بالا بردن هزینه، یک پیشبینی نیز در مورد بالا رفتن درآمد انجام میگرفت؟ بعضیها معتقدند که این جریان غالبا بدون توجه به نیازمندیهای دیگر کشور انجام میگرفت، به ویژه در مورد افزایش بودجه ارتش.
تقریبا در آن سالهای قبل از انقلاب تحول بودجه ارتش خیلی زیاد نبود، هیچ گاه یک جهش خیلی زیادی نمیکرد. البته سال به سال میزان آن بیشتر میشد. مساله بر سر آن اضافات بود که چقدر باید باشد و چطور نشان داده شود. این یک تصمیمگیری شخص شاه بود که با توجه به نیازهای ارتش تصمیم میگرفتند. ایشان خودشان خیلی سختگیر بودند. در عین حال که این امتیاز را داشتند که خودشان شخصا تصمیم بگیرند روی رقم نهایی بودجه هر یک از نیروها را طوری تعیین میکردند که در حد منطقی باشد. مساله دیگری که در مورد ارتش وجود داشت قراری بود که با آمریکاییها گذاشته بودند. به این ترتیب که یک کمیسیونی در وزارت دفاع آمریکا برای خریدهای ایران ایجاد شده بود که خریدها از طریق آن انجام میشد برای اینکه دست کسانی که میخواهند سوءاستفاده بکنند، یا کمیسیون بگیرند، بسته باشد.
خریدهایی که در داخل آمریکا میشد که قسمت عمده خریدهای ارتش بود، از طریق آن کمیسیون بود و فروشنده یا سازنده مستقیما به ارتش ایران تحویل میداد، ولی در این قرار یک توافقی هم با آمریکاییها شده بود، شاید با انگلیسیها و با فرانسویها هم که خریدهایی که از آنان میشد، الزاما به صورت نقد نباشد. مثلا یک خریدی فرض کنید ده یا بیست هواپیمایی که خریداری میشد، اول یک پیشپرداخت داده میشد، بعدا بر اساس قراردادی قسط میپرداختند. آن چه که در سال مربوطه میبایست پرداخت شود، در بودجه ارتش گذاشته میشد که پرداخته میشد، ولی ما هیچ اطلاعی نداشتیم که تعهد کلی برای سالهای بعدی چه هست. یعنی یک نوع خرید و تامین مالی خاصی انجام میگرفت که از کنترل ما خارج بود و در حسابهای ما انعکاسی نداشت. این بود که به ارتش یک آزادی عمل میداد که اگر احیانا بودجه امسال اجازه ندهد که برنامه خرید لوازم و تجهیزات معینی اجرا بشود، لوازم و تجهیزات به صورت اقساطی خریداری میشد و سال به سال اقساطش در بودجه سال گذاشته میشد.
یک سوال دیگر بکنم در این مورد که مهم است. خریدهایی که ارتش ایران از آمریکا میکرد، یا کلا یا عمدتا از طریق وزارت دفاع آمریکا انجام میگرفت و به اصطلاح negotiation هم با وزارت دفاع آمریکا بود؟
بله. در ایران تیمسار ارتشبد توفانیان مسوول خریدها بود که زیر نظر شاه خریدها صورت میگرفت و با وساطت مستقیم وزارت دفاع آمریکا انجام میگرفت.
ارسال نظر