زندگی روزمره در عهد قاجار
داستان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان قجری
شیرین مهدوی مترجم: رویا رضوانی مهدوی جامعه ایران در اواخر دوره قاجار از کدام طبقات اجتماعی تشکیل میشده؟ زندگی روزمره مردمان، خوراک، پوشاک و بهداشت آنان چگونه بوده است؟ خانواده گسترده در این دوران با کمک کدام سازوکارها و برمبنای کدام باورها این زندگی را اداره میکرده است؟ ساختار خانه اینمردمان چگونه در خدمت حفظ سنن و آداب اجتماعی و دینی آن روزگار بوده است؟ کدام شبکه اجتماعی از اصناف و کارگران روزمزد نیازهای جاری خانواده را برآورده میکرده و چگونه با آنتعامل داشته است؟ نویسنده در این مقاله، با تکیه بر منابع تاریخی موجود و استفاده از بصیرتخلاق خود، به اختصار به این سوالات پاسخ گفته است.
شیرین مهدوی مترجم: رویا رضوانی مهدوی جامعه ایران در اواخر دوره قاجار از کدام طبقات اجتماعی تشکیل میشده؟ زندگی روزمره مردمان، خوراک، پوشاک و بهداشت آنان چگونه بوده است؟ خانواده گسترده در این دوران با کمک کدام سازوکارها و برمبنای کدام باورها این زندگی را اداره میکرده است؟ ساختار خانه اینمردمان چگونه در خدمت حفظ سنن و آداب اجتماعی و دینی آن روزگار بوده است؟ کدام شبکه اجتماعی از اصناف و کارگران روزمزد نیازهای جاری خانواده را برآورده میکرده و چگونه با آنتعامل داشته است؟ نویسنده در این مقاله، با تکیه بر منابع تاریخی موجود و استفاده از بصیرتخلاق خود، به اختصار به این سوالات پاسخ گفته است. در زمینه تاریخ اجتماعی ایران و به خصوص تاریخ اجتماعی دوره قاجار، مطالعات اندکی صورت گرفته است. در زمینه موضوع تحقیق حاضر، زندگی خصوصی مردم در اواخر دوره قاجار، که دیگر تقریبا هیچ تحقیقی انجام نشده است. و منابع اولیه چندانی در دست نیست، یا منبعی وجود ندارد که حاوی توضیحات جامعی درباره زندگیروزمره طبقه یا صنفی از مردم آن روزگار باشد. تنها اشارات پراکندهای در توصیف سیاحتگران خارجی و در خاطرات ایرانیان آن روزگار آمده است، که از آنها به دشواری میتوان اطلاعات اندکی استخراج کرد، ولی مطالبی که از این منابع به دست میآید عمدتا مربوط به زندگی طبقات مرفه است؛ یعنی آن گروه اجتماعی که سیاحان خارجی غالبا با آنها در تماس بودهاند. بههرحال این کمبود منابع نباید مانع از تلاش مورخ شود تا خود را در آن روزگار تصور نکند و سعی نکند تا به کمک تخیلاتش و با استفاده از منابعی که در دسترس دارد برخی از وجوه زندگی در آن دوران را بازسازی نکنند. در ضرورت به کارگیری تصور و خیال در تاریخنویسی، مورخ و متفکر بزرگ دوران ما، سر آیزایا برلین بر اهمیت تصور و تخیل چنین تاکید میکند: «بدون فانتازیا (تخیل) گذشته در خاموشی مرگ باقی میماند؛ برای جان دادن دوباره به گذشته، ما نیاز داریم، دستکم در بهترین حالت، از آرای مردمان آن دوران باخبر شویم، تا (براساس شواهدی که میتوانیم به دست آوریم) آنچه احتمالا بر آنها گذشته را در ذهنمان بازسازی کنیم، شیوههای بیان شان را، ارزشهای شان را، چشماندازشان را، اهداف شان را و شیوههای زندگی شان را حدس بزنیم. اگر چنین نکنیم، پی نخواهیم برد کهاز کجا آمدهایم، چگونه به انسانی که امروز هستیم تبدیل شدهایم، نه فقط به لحاظ جسمی و زیستشناختی و به معنای دقیق کلمه، به لحاظ سیاسی و نهادی، بلکه به لحاظ اجتماعی، روانشناختی و اخلاقی؛ اگر چنین نکنیم به درک و شناخت اصیلی از خود دست نخواهیم یافت. مورخان بزرگ آنانند که نه تنها بر تمام شواهد مبتنی بر واقعیت (که از طریق بهترین روشهای نقادانه موجود به آنها رسیدهاند) مسلط هستند، بلکه از عمق بصیرت تخیلی، که صفت داستانسرایی با قریحه است، نیز برخوردارند. موضوع محوری تحقیق حاضر زندگی روزمره در خانه و فعالیتهایی است که در خانوادههای دوره قاجار انجام میشده است. این تحقیق به نقش هر عضو خانواده در اینفعالیتها و به سبد خرید خانوار و نقش کسانی میپردازد که در درون یا بیرون از خانواده مایحتاج خانواده را تامین میکردهاند. در نگارش این تحقیق، سعی بر آن بوده است که حتیالمقدور و هر کجا که لازم بوده است از نظر آیزایا برلین درباره بصیرت خلاق پیروی شود. سعی کردهام تا بر فاصلهای حدودا صد ساله پلی بزنم و در دوران قاجار قرار بگیرم. آنچه در پیمیآید نقل تاریخ اجتماعی است و متکی است بر مطالبی که از آرشیوهای مهدوی در تهران، نقل سیاحان و خارجیانی که در ایران مقیم بودهاند و سایر منابع معاصر از جمله زندگینامهها به دست آمده است و متکی است بر بصیرت خلاق من. جامعه دوره قاجار جامعهای پلورالیستی بود متشکل از گروههای مختلف با منزلتهای مختلف اجتماعی. در اینجامعه روابط خویشاوندی بسیار قوی بوده و سیستم خانواده گسترده برقرار بوده است و ارتباطات محکم خویشاوندی طیف وسیعی از افراد را، صرفنظر از میزان منزلت اجتماعی و سطح اقتصادی متفاوتشان، با هم پیوند میداد. برای آنکه درباره جامعه دوره قاجار صحبت کنیم، مرجح است آن جامعه را براساس منزلتهای اجتماعی و نه براساس طبقات، به گروههای متفاوت تقسیم کنیم. علت این ترجیح را در جای دیگر توضیح دادهام و در این مقاله نمیگنجد. برای پیش بردن بحث حاضر، مفید خواهد بود اگر دو گروه عمده جامعه قاجار را مورد توجه قرار دهیم؛ نخبگان و عوام را، کهمن به آنان مصرفکنندگان و تامینکنندگان میگویم. مصرفکنندگان مشتمل بودند بر ردههای بالایی ثروتمند و قدرتمند جامعه؛ شاهزادگان، افراد شاخص، صاحبمنصبان، دیوانیان، علما و تجار. تامینکنندگان شامل اقلیتی متوسطالحال بودند از صنعتگران و صاحبانحرف و کسبه، در کنار اکثریتی وسیع از کارگران مزدبگیر شهری و روستاییان. در بعضیموارد گروه مصرفکننده و تامینکننده همپوشی داشتند. مثلا تجار میتوانستند هم تامینکنندهو هم مصرفکننده باشند. این طبقهبندی دلالت بر این نمیکند که تامینکنندگان خود مصرفنمیکردهاند، بلکه اهداف فعلی ما ایجاب میکند که به مصرفکننده عمده بپردازیم. واحد اجتماعی مهمی که با زندگی خصوصی و الگوهای مصرف مرتبط بود، خانواده بود. خانواده دوره قاجار، خانواده گسترده بود، که عملا به این معنا بود که خانواده اولیه و معمولا فرزندان مذکرشان همراه با همسران آنها همه باهم در یک خانه زندگی میکردند. بنابراین ساختمان خانه باید به صورتی میبود که هم زندگی جمعی را مقدور سازد و هم به میزان خاصی زندگی مستقل را ممکن گرداند. در مورد مصرفکنندگان بزرگ، علاوه بر اینها خدمتکاران متعدد، خویشاوندان دور و مهمانانی که از شهرهای دیگر آمدهبودند نیز در این مجموعه جای داشتند. تعداد دقیق خدمتکارانی که در خانه زندگی میکردند هرگز ثابت نبود، چون بعضی از آنان بعضی از شبها را با خانوادههای خودشانمیگذراندند و بعضی از شبها را در خانهای که در آن کار میکردند، برخی برای دیدار خانواده خود به روستا میرفتند، یا اقوام برخی از خدمتکاران برای دیدار آنها از روستا بهشهر میآمدند. در نتیجه ساختار خانواده سیال بود و دائما تغییر میکرد. ساختمان و کاربرد خانه و ساختار و عملکرد خانوار به ترتیب اهمیت، برمبنای آدابمذهبی، سیستم خانواده ایرانی و حرفه رییس خانواده تعیین میشد. معماری داخل خانه در ایران دوره قاجار از جایگاه زن در جامعه تاثیر میگرفت که اینجایگاه نیز به نوبه خود برمبنای فرامین اسلام شیعی، مذهب رسمی مملکت، مشخص شده بود. از آنجا که زنان باید از مردان جدا باشند، خانههای کسانی که توان مالی کافی داشتند میبایست دو قسمت میداشت: یکی اندرونی (داخلی) برای زنان و آن مردانی که مذهب مجاز میشمرد (مردان محرم) و دیگری بیرونی (خارجی) برای مردان. این شکل از جداسازیدر محل زندگی مردم فقیر که ممکن بود تنها یک اتاق باشد نیز برقرار بود و در اینجا برایجداسازی از پرده یا وسیله جداکننده دیگری استفاده میکردند. اساسا نقشه خانه ثروتمندانو فقرا یکی بود، تنها در خانه فقرا خانوادههایی متعدد همان فضایی را اشغال میکردند کهدر خانه ثروتمندان تنها جای یک خانواده بود. در ورودی خانه ثروتمندان به راهرو باریکی باز میشد که در آن یک قاپچی یا دربانگماشته شده بود تا هر وقت لازم میشد سریع در خانه را باز کند. این راهروی باریک بهفضایی هشتگوش به نام «هشتی» میرسید که در آن دو در روبهروی هم وجود داشت کهیکی به بیرونی و دیگری به اندرونی میرفت. دری که به اندرونی میرفت غالبا با پردهای پوشیده شده بود که آن را از در بیرونی مشخص میکرد. توصیف کلی خانه به ترتیبی بود که در زیر میآید. البته باید به یاد داشته باشیم که بسته به منزلت اجتماعی و مقامصاحب خانه این توصیف کلی دستخوش تغییراتی میشد. نقشه هر دو قسمت خانه مشابه هم بود. هر یک از درها به یک حیاط یا باغ باز میشد. اندرون از ساختمانهایی تشکیلشده بود که در سه طرف حیاطی چهارگوش ساخته شده بودند. ساختمان هر طرف تعدادیاتاق داشت. در وسط حیاط حوضی بود که برای تطهیر پیش از نیایش (وضو) به آن نیاز داشتند. بالکنی مسقف (ایوان) در جلوی هر ساختمان وجود داشت که با پلکانی به حیاط وصل میشد. ساختمانها تنها از طریق حیاط به هم دسترسی داشتند. یکی از این سهساختمان، ساختمان اصلی اندرون بود که در مرکز آن تالاری بزرگ وجود داشت که زناندر آنجا از مهمانانشان پذیرایی میکردند. برای مثال در خانه حاج محمدحسن امینالضرب، این ساختمان اصلی، تحت اختیار مادر امین الضرب بود. همه کارهای جمعی در اینساختمان انجام میشد. ساختمانهای دیگر در اختیار خود امینالضرب و همسرش و برادرهای او و همسرانشان بود. در هریک از ساختمانها اتاقهایی مخصوص نیایش، انبار و گاهی نیز اتاق خدمتکار وجود داشت. دستکم یکی از ساختمانها زیرزمین بزرگی داشت که حوض کوچکی با فواره در آن بود و به آن حوضخانه میگفتند. این زیرزمینجای خنکی بود که برای کارها و فعالیتهای تابستانی از آن استفاده میشد. ساختمانهای دیگر هم ممکن بود زیرزمین داشته باشند. فضای بیرونی همیشه با دقت و ظرافتی بیش از اندرونی ساخته میشد. چرا که صاحب خانه در آنجا از مهمانان خود پذیرایی میکرد. میزان تجمل بیرونی بستگی داشت به میزانمنزلت اجتماعی صاحب خانه. این تجمل بیشتر در مورد حیاط بیرونی هم مصداق داشت. در سه طرف حیاط ساختمانهایی وجود داشت. یکی از ساختمانها محل انبارهای خوراکی، اتاق خدمتکاران و سایر انباریها بود. اتاقهای مهمانها در یکی دیگر از ساختمانها قرار داشت این اتاقها مخصوص مهمانهایی بود که شب را میماندند. اولین ساختمانی که هرکس، هنگام ورود به باغ بیرونی، با آن مواجه میشد ساختماناصلی بود تالار(سالن)ی که صاحب خانه در آنجا از مهمانانش پذیرایی میکرد، در اینساختمان قرار داشت. مثلا بیرونی خانه امین الضرب به حیاط آینه معروف بود، چون تالار اصلی آن پنجرههایی کشویی (اورسی) داشت که به جای شیشه رنگی معمول، در یکی از قابهای آن آینه انداخته بودند. در کتاب گنجینه عکسهای ایران عکسی هست که تالار بیرونی محمد ابراهیم خان غفاری، معاونالدوله، را نشان میدهد. اتاقی است بسیار بزرگ با سقفی بلند که چلچراغ بزرگی از آن آویختهاند. آن بالا درست زیر سقف منحنیهای بالایی دو طاق نمای بلند دیده میشود که آینهکاری شدهاند و در مقابل هر یک از این طاقنماها شمعدانهای پایه بلندی قرار دارد. سقف و دیوارها را گچکاریهای زیبا و ظریفی پوشانده است که طرحهای هندسی دارد. قالی خوش طرح بزرگی تمام کف تالار را فرش کرده است. در یک طرف، مبلهای سبک اروپایی ردیف شدهاند. معاونالدوله یک صاحب منصب بود، یک دیپلمات و در زمره نخبگان و جزئیات این تالار توصیف شده تا ببینیم که بیرونی معاونالدوله صاحب منصب متناسب با منزلت اجتماعی خود و بیرونی امینالضرب تاجر نیز متناسب با منزلت اجتماعی خودش است. درست مجاور بیرونی معمولا اصطبلی بود که مهتری داشت که کارش تنها رسیدگی به احشام مالک خانه بود. در اصطبل امینالضرب یک قاطر، یک خر و یک اسب نگه میداشتند. امینالضرب کالسکه نداشت، اما کسی چون معاونالدوله احتمالا دارای کالسکه بوده و در اصطبلش هم چند اسب داشته است. در هر دو قسمت خانه آبریزگاه بیرون از ساختمان و در حیاط قرار داشت. در خانه ثروتمندان حمامی هم بود. آنان که وسعشان میرسید در خانهحمام داشتند و آنان که وسعشان نمیرسید، به حمامهای عمومی میرفتند که متعدد بودند و در تمام محلههای شهر یافت میشدند. آشپزخانه اصلی در قسمت اندرونی بود، البته آبدارخانهای هم با یک سماور، برای پذیرایی از مهمانان با چای و شربت و خوراکی مختصر، در بیرونی وجود داشت. هر خانهای یک انبار یا محل ذخیره آب داشت که آب شهر را که از طریق جویها میآمد، در آن ذخیره میکردند. از این آب برای تمام مصارف استفاده میشد؛ نوشیدن، شستن لباس و ظرف، پخت و پز، نظافت و هر مصرف دیگر. نزدیک به اواخر دوره قاجار، آب آشامیدنی را سقاها تامین میکردند. اینان آب را در مشکهایی چرمی به در خانهها برده و میفروختند. عکسی در گنجینه عکسها هست که سه دختر کوچک را نشان میدهد که کوزههای آب را میبرند. اینطور که از عکس پیدا است این دختران فقیر هستند، ولی مشخص نیست که آیا این آب را برای خانواده خودشان میبرند یا برای فروش. آبی که سقا میآورد در خمرههای سفالی بزرگ ذخیره میشد و کمکم به مصرف میرسید. البته آبخوراکی خانوادههای ثروتمند از چاهی تامین میشد که در خانه داشتند. خانههایی نیز بودند که خودشان قنات داشتند. از آب انبار که جایی خنک بود برای نگهداری غذاهای فاسدشدنی نیز استفاده میکردند.
ارسال نظر