تاریخ معاصر - دستور رضاشاه و تیمورتاش برای کنترل ارز
سقوط ارزش «قِران» تیتر داغ روزنامههای تهران
بحران ارزی و وخامت وضع اقتصادی ۱۹۴۱-۱۹۲۸
غارت نفت ایران به دست انگلیسیها و انحراف مسیر درآمدهای نفتی ایران به لندن، سوئیس و نیویورک و همچنین عملا محروم شدن اقتصاد ایران از درآمدهای نفتی در سالهای ۱۹۲۸ تا ۱۹۴۱ منجر به سقوط ارزش برابری قران و بحران ارزی طولانی مدتی شد که نهایتا در سال ۱۹۴۱ که بالاخره بخشی از درآمدهای نفتی به اقتصاد تزریق شد، خاتمه یافت.
بخش اول
بحران ارزی و وخامت وضع اقتصادی ۱۹۴۱-۱۹۲۸
غارت نفت ایران به دست انگلیسیها و انحراف مسیر درآمدهای نفتی ایران به لندن، سوئیس و نیویورک و همچنین عملا محروم شدن اقتصاد ایران از درآمدهای نفتی در سالهای ۱۹۲۸ تا ۱۹۴۱ منجر به سقوط ارزش برابری قران و بحران ارزی طولانی مدتی شد که نهایتا در سال ۱۹۴۱ که بالاخره بخشی از درآمدهای نفتی به اقتصاد تزریق شد، خاتمه یافت. فقط در طول سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۰، نرخ برابری از ۴۸ قران به ازای هر پوند استرلینگ به ۶۷ قران رسید که بیانگر ۴۰ درصد کاهش ارزش پول ایران بود. فوریترین اثر کاهش ارزش قران، بالا رفتن هزینه کالاهای وارداتی بود.
از همان ابتدا برای ناظران داخلی و خارجی محرز بود که سقوط ارزش قران به سبب انحراف مسیر درآمدهای نفتی ایران است. اسناد منتشر شده در این زمینه، نشان میدهد که کمبود ارز و به اصطلاح راهحلهای این معضل خسارات عظیمی به اقتصاد ایران وارد آورد. آگوستین دبلیو. فرین، کنسول آمریکا در تهران، مینویسد:
«سقوط ارزش قران و از آن بدتر بلاتکلیفی درباره این مساله که این روند بالاخره چه وقت متوقف خواهد شد، روحیه بازاریها را تضعیف و بازارهای واردات را فلج کرده است. بانک شاهنشاهی هنوز شرایط [وخیم] ارزی کشور را به حقالامتیازهای شرکت نفت انگلیس و ایران، حجم عظیم واردات مایحتاج راهآهن و اتومبیل و کاهش صادرات ایران نسبت میدهد. به نظر میرسد که پیش از این حقالامتیازی که شرکت نفت انگلیس و ایران به دولت ایران پرداخت میکرد و متوسط آن در سالهای اخیر به ۶ میلیون تومان (۱.۲۰۰.۰۰۰ لیره) میرسید بلافاصله به قران تبدیل میشد. در طول دو سال گذشته، این حقالامتیازها را در حکم ذخیره خزانه به پول استرلینگ در لندن نگه داشتهاند که از قرار معلوم حالا به ۳ میلیون لیره میرسد. آقای بوشهری (همان معینالتجار سابق) نیز با مقامات بانک شاهنشاهی هم عقیده است که دولت ایران میتواند با فروش این ذخیره استرلینگ، حداقل به طور موقت هم که شده، از وخامت اوضاع بکاهد. البته کسی انتظار ندارد که دولت ایران همه ذخیره استرلینگش را به قران تبدیل کند، ولی به احتمال فراوان دولت بانک ملی ایران را مجاز خواهد ساخت که در عملیات ارزی روزمرهاش قدری از این ذخیره برداشت کند.»
مقامات دیپلماتیک و بانکی انگلیس در تهران هیچ شکی درباره دلایل بحران ارزی نداشتند. ری اترتن از سفارت آمریکا در لندن نسخهای از یک جزوه را با عنوان شرایط اقتصادی ایران برای واشنگتن فرستاد که آر. ئی. لینگمن، کارمند بخش امور اقتصادی سفارت انگلیس در تهران تهیه کرده بود. لینگمن در صفحه ۱۶ جزوهاش، دلایل اصلی سقوط ارزش قران را ذکر میکند:
حقالامتیاز نفت از ۳۹۲/۴۸۸/۱ لیره در سال اول [۱۹۲۷] به ۸۸۵/۵۹۶ لیره در سال دوم [۱۹۲۸] کاهش یافت، ولی از آن زمان تاکنون یک بار دیگر به ۲۵/۱ میلیون لیره رسیده است. تا دو سال پیش نرخ برابری قران بین ۴۵ تا ۴۸ قران به ازای هر پوند حفظ شده بود؛ به این دلیل که تراز تجاری ایران، شامل محمولههای نفت که در قالب حقالامتیاز سود سرشاری به جیب دولت ایران میریخت، در حد مطلوبی بود. با وجود این، در طول سه سال گذشته، این حقالامتیازها که به استرلینگ در لندن پرداخت میشود و قبلا بهطور مقتضی به ایران انتقال مییافت در لندن نگهداری میشود و در نتیجه مبلغی حدود ۳ میلیون لیره از ستون بستانکاری تراز تجاری حذف شده است. در چنین شرایطی، تقاضا برای ارز به مراتب بیشتر از عرضه آن است.
سقوط ارزش قران در روزنامههای تهران نیز بحث داغی بود.
هنری اس. ویلارد، کنسول آمریکا، میگوید: «آقای ئی. ویلکینسن، رییس کل بانک شاهنشاهی ایران، با ارسال نامهای به مدیر روزنامه ایران دلایل اصلی
[سقوط ارزش قران] را ذخیره وجوه حقالامتیازهای نفت در اروپا، خرید حجم عظیمی از ملزومات راهآهن از خارج و سقوط بازار سهام ایالات متحده و به تبع آن کاهش صادرات ایران ذکر کرده است.» روزنامهها سر و صدای زیادی درباره ضعیف شدن قران به راه انداختند. ولی روزنامههای تحت کنترل دولت به دنبال دلایل دیگری برای سقوط ارزش دلار میگشتند. هارت درباره هیاهوی روزنامهها مینویسد:
«رییس بانک شاهنشاهی ایران میگوید که شاه، پس از بازگشت از سفر جنوب، به روش شرقیها به مشاورانش اطلاع داده است که ارزش قران باید فورا بالا برود و دستور داده است تا ۸ فوریه طرحی برای این کار آماده و به او تقدیم کنند. از زمان صدور دستور [شاه]، آقای اشنیویند، رییس کل مالیه و دیگران سخت مشغول پیدا کردن پاسخی برای این معما هستند. وزیر مختار آلمان به من گفت که آقای اشنیویند و آقای ویلکینسن، رییس بانک شاهنشاهی ایران، در گزارشهایشان درباره این مساله، هر دو به این نتیجه رسیدهاند که باید برای تثبیت ارزش قران یک صندوق ایجاد شود. آقای ویلکینسن ابراز عقیده کرده بود که نیم میلیون لیره استرلینگ برای این منظور کافی است. ولی آقای اشنیویند معتقد بود که احتمالا یک و نیم میلیون لیره لازم است و گفته بود که در صورت ایجاد چنین صندوقی نباید از موجودی آن خرج کرد، تا اینکه تاثیر مطلوبش را بگذارد. از قرار معلوم هر دو گزارش نرخ برابری ۶۰ قران در برابر پوند استرلینگ را هدفگذاری کردهاند.»
حساسیت بیش از حد دولت ایران به انتقادهای روزنامههای خارجی را میتوان از واکنش آن دولت به مطلبی که در روزنامه باکینسکی بابوچی چاپ باکو انتشار یافت، فهمید. این روزنامه از دولت ایران انتقاد کرده بود که چرا درآمدهای نفتیاش را در لندن نگهداری میکند و سقوط ارزش قران را نتیجه همین سیاست دانسته بود. پاسخ تیمورتاش در روزنامه شفق سرخ مبنی بر اینکه اگر درآمدهای نفتی در لندن نگهداری نمیشد، سقوط قران از این هم شدیدتر بود خوانندگان روزنامه را متحیر ساخت، البته شایعاتی بر سر زبانها بود که دولت سعی داشت با استفاده از ذخیره استرلینگش قران را تقویت کند. هارت گزارش میدهد: «آقای سیدنی راجرز از دفتر بانک شاهنشاهی ایران در لندن به تهران آمده است. طبیعی است که هیچ تمایلی به افشای موضوع مذاکراتش با دولت ایران نداشته باشد. اخیرا در گفتوگویی با سفارت گفت که وزیر دربار به او اطلاع داده است که ۳۰۰ هزار پوند استرلینگ از محل ذخیره مملکتی در لندن صرف خرید ارز ایرانی شده است، البته آقای راجرز معتقد است که تلاش بانک شاهنشاهی برای حفظ خودسرانه برابری ۶۰ قران به ازای هر پوند استرلینگ که از نظر او «۳۵ قران بیشتر از نرخ برابری است»، با توجه به نامطلوب بودن تراز تجاری بینتیجه خواهد بود.»
کمی پس از ارسال این گزارش، هارت خبر داد که استفاده از ذخیره استرلینگ و خرج ۳۰۰ هزار پوند از محل این وجوه، نتیجه سفتهبازی ارزی غیرعاقلانه دکتر کورت لیندنبلات، رییس آلمانی بانک ملی ایران، بوده است. این پول برای پوشش زیانهای ارزی بانک مورد استفاده قرار گرفته بود: «معلوم شده است که لیندنبلات مشغول فروش پوند به نرخ هر پوند بیش از ۶۰ قران [۶۴-۶۱] بوده و امید داشته که بعدا پوند را به نرخ ۶۰ قران بخرد و از این راه سودی هم به جیب بزند. از قرار معلوم نزدیک به ۲۵۰ هزار پوند فروخته بود، ولی ارزش قران بالا نرفت، بلکه بیشتر هم سقوط کرد و به ۶۷ قران در هر پوند رسید. به همین دلیل، ناچار نزد تیمورتاش رفت و تقاضای این ۳۰۰ هزار پوندی را که قبلا ذکر شد، کرد.» تقریبا یک ماه بعد، ویلارد در تشریح وخامت بحران اقتصادی، مینویسد که «خیلیها معتقدند که بخش عمدهای از آن [ذخیره لندن] به بهانه خریدهایی نظیر خرید ملزومات نظامی از صندوق خالی شده است.» حتی در سال ۱۹۳۰ نیز سفارت آمریکا مشکوک بود که رضاشاه دارد، ذخیره لندن را غارت میکند.
منبع:رضا شاه و بریتانیا نوشته دکترمحمدقلی مجد
ارسال نظر