تاریخ ارامنه ایران
تجارت یا جنگ
آیا کوچاندن ارمنیان در زمان شاه عباس صفوی تنها مواجهه مردم این منطقه با ایرانیان بود؟ در بخش آخر مقاله آرپی مانوکیان با عنوان «واقعه کوچاندن ارمنیان» که از فصلنامه شماره ۴۰ پیمان گزیده شده است، تهاجم اقوام جلالی به این منطقه و سرنوشت ارمنیان شرح داده میشود. آراکل داوریژِتسی کــه شاید بــه جرات بتوان گفت بخش کوچ ارمنیان در کتاب تاریخ او مهمترین و کاملترین سند تاریخی این واقعه است، اعتقاد دارد از آنجایی که این کوچ به اجبار صورت گرفته و ارمنیان چارهای جز پذیرش آن نداشتند و از آنجا که آنان طی مهاجرتشان به ایران مورد بیرحمی برخی از نیروهای شاه عباس قرار گرفتند و هزاران نفر به دلایل مختلف در میانه راه جان خود و بسیاری از آنها داراییها و ثروتهایشان را که شاید پشتوانه چندین نسل بود به خاطر سیاستهای شاه عباس از دست دادند، این کوچ بهای سنگینی برای آنان داشتهاست. او معتقد است اگرچه در میان ارمنیانی که به ایران کوچ داده شدند مردمانی فقیر و تنگدست هم بودهاند که شاید ورود و سکونتشان در سرزمین جدید توام با خوش اقبالی و زندگی بهتری برایشان بوده؛ اما کوچاندن جمعی از کشاورزان، هنرمندان و بازرگانان با تجربه از سرزمین پدریشان لطمات جبرانناپذیری را به فرهنگ و اقتصاد ارمنستان وارد آورده است.۱
آبراهامیان معتقد است این اجباری که داوریژتسی از آن سخن میگوید شامل همه ارمنیانِ کوچ داده شده به ایران نمیشود و بسیاری از آنها به اختیار خود اقدام به مهاجرت کردهاند؛ زیرا در این دوره راههای تجاریای که از آسیای صغیر و به ویژه، ارمنستان عبور میکرد به علت نبردهای مداوم تبدیل به میدان جنگ شده بود و عملا دیگر بازدهی کافی را در امر تجارت نداشت از طرف دیگر با برقراری امنیت در ایران و ایجاد راهها و مراکز تجاری جدید زمینههای تجارت در ایران برای تجار ارمنی بسیار مساعدتر و مهاجرتشان به ایران با پیشرفتهای چشمگیری برای آنان همراه بود که با در نظر گرفتن شرایط دهشتناک حاکم بر ارمنستان و حوادث آیندهای که این سرزمین را مورد تهدید قرار داد، مسلما تجار ارمنی در آن سرزمین از چنین موفقیتهایی برخوردار نمیشدند. افزون بر این، قدرت تجاری ارمنیان در دوره صفوی آنچنان موثر واقع شد که پس از مدتی حتی در مقام رجال سیاسی در عرصه روابط خارجی دولت صفوی به منزله سفیر و گاهی حتی در مقام مشاور شاه نیز ظاهر شدند و این موفقیتی بود که هیچ گاه در ارمنستان به ویژه ارمنستان تحت سلطه امپراتوری عثمانی، با توجه به جو سیاسی حاکم، به آن دست نمییافتند.
شکوفایی فرهنگی ای را که در نتیجه این کوچ به وجود آمد نیز نمیتوان نادیده گرفت. ارمنیان مهاجر فرهنگ سرزمین پدریشان را با برخی از عناصر فرهنگ ایرانی که آن را به فرهنگ خود بسیار نزدیک میدیدند، پیوند دادند و بنیانگذار فرهنگ جدیدی در میان جامعه ایرانیان ارمنی شدند که دستاوردهای فراوانی در زمینه هنر و صنعت داشت و در نوع خود بینظیر و قابل توجه بود.۲
دِرهوهانیان بر این باور است که ارمنیان سالها پیش از آنکه شاه عباس آنها را به ایران کوچ دهد در اکثر شهرهای ایران به تجارت مشغول بودند و از همان زمان شاه عباس تبحر آنان را در این زمینه میستود. او از همان هنگام به تجار ارمنی به منزله یکی از عناصر مهم شکوفایی اقتصاد دولت صفوی مینگریست و اگرچه کوچ آنان به ایران به شیوهای غیرانسانی صورت گرفت، اما این امر دلیل بر بیمهری شاه صفوی نسبت به آنان نبود، بلکه به علت نامناسب بودن شرایط سخت جنگی او چارهای جز کوچ اجباری ارمنیان به ایران نداشت.۳
آراکلیان نیز معتقد است اگر ارمنیان در جلفا باقی میماندند شاید سرنوشتی تلخ تر از کوچ اجباری انتظارشان را میکشید؛ اما جلفای نو تبدیل به مکانی حیرتانگیز و بینظیر به ویژه برای تجار ارمنی شد.۴
با توجه به آنچه در بالا به آن اشاره کردیم و با در نظر گرفتن اسناد و مدارک مشابهی که در این مورد وجود دارد میتوان این ادعا را که اکثر ارمنیان کوچ داده شده به ایران به رفاه و آسایش دست یافتند پذیرفت؛ اما این کوچ مسلما تاثیرات ناخوشایندی برای ارمنستان و تاریخ آینده آن به دنبال داشت. برای اینکه بتوانیم به شیوهای علمی و دقیق به بحث در این مورد بپردازیم لازم است تا بخشهایی از تاریخ ارمنستان را در سالهای پس از کوچ اجباری ارمنیان به ایران و در محدوده سرزمینهایی که ساکنان آنها کوچ داده شدند بررسی کنیم.
اگرچه شاه عباس بخش اعظمی از ساکنان ارمنی این نواحی را به ایران کوچ داد اما این به آن معنا نبود که این سرزمینها خالی از سکنه شدند. هنوز بسیاری از ارمنیان در شهرها و روستاهای این نواحی سکونت داشتند که از آن پس تا نیمه اول قرن نوزدهم زندگی آنها دستخوش وضعیت اسفبار و دهشتناکی شد.
اولین حادثه تهاجمات اقوام جلالی بین سالهای۱۶۰۶ تا ۱۶۰۹ م به این بخش از ارمنستان بود. آنها ابتدا سرزمینهایی را که به تازگی ساکنان آنها به ایران کوچانده شده و از لحاظ اجتماعی بسیار آسیبپذیر بودند مورد تهاجم قرار دادند. جلالیها خانهها، مزارع و حتی کلیساهای به جای مانده از گزند صفویان را در سرتا سر دشت آرارات و شهر ایروان تاراج کردند و تعدادی از مردان و زنان را برای بیگاری و کنیزی به اسارت بردند. در تمام سالهایی که جلالیها ارمنستان را آماج حملات خود قرار میدادند بیـشـتر مـردم از تـرس جـانـشـان در کـوهـسـتانها مـخـفی شـده بـودنـد. بـه ایـن تـرتـیـب، عـمـلا فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی طی این سالها متوقف شد و ساکنان این نواحی در این سالها نه تنها امکان احیای ثروتهای مادی و معنوی از دست رفته خود را در دوره صفوی به دست نیاوردند، بلکه به دلیل شرایط پیش آمده قحطی و گرسنگی سرتا سر این سرزمینها را فرا گرفت و بسیاری را به کام مرگ فرستاد. تعدادی از ارمنیان نیز در این سالها به فراسوی مرزهای ارمنستان مهاجرت کردند. جلالیها سرانجام در ۱۶۱۰ میلادی به دست قوای عثمانی از پای در آمدند و از ارمنستان خارج شدند. این امر میتوانست نور امیدی برای ساکنان این سرزمین باشد اما با شروع مجدد جنگ بین ایران صفوی و امپراتوری عثمانی درسالهای۱۶۱۶تا۱۶۱۷میلادی ارمنستان وارد یک دوره سخت و دشوار دیگر شد!
این بار نیز دشت آرارات، واقع در ارمنستان و آذربایجان میدان نبرد بودند. در طی این جنگها قوای عثمانی، که ابتدا به پیروزی رسیده بودند، حدود سی هزار اسیر جنگی را با خود به داخل قلمرو عثمانی بردند که اکثر آنها از ارمنیان ساکن این نواحی بودند. سرانجام در ۱۶۳۹ میلادی دولت صفوی و امپراتوری عثمانی پیمان صلحی با یکدیگر امضا کردند که به موجب آن ارمنستان به دو بخش تقسیم و بخش شرقی آن، از جمله دشت آرارات، جزو قلمرو ایران صفوی شد.
۱. آراکل داوریژتسی، تاریخ داوریژتسی (واقارشاباد: چاپخانه کلیسای اجمیادزین، ۱۸۹۶) ص ۱۵۸- ۱۴
۲. آ.گ. آبراهامیان، تاریخ مختصر مهاجرنشینهای ارمنی (ایروان: انتشارات دولتی ارمنستان، ۱۹۶۴)، ج۱، ص ۲۶۱- ۲۵۲
۳. هاروتیون درهوهانیان، تاریخ جلفای نو، ترجمه بغوس پطروسیان (جلفای نو: چاپخانه کلیسای وانک،۱۹۸۰)، ج۱، ص ۸۵- ۸۴
۴. ه. آراکلیان، چاپ ارمنی (تاریخ مختصر ارمنیان) تفلیس: هرمس،۱۹۰۴ ص ۱۶۵
ارسال نظر