تاریخ ایران -خاطرات دکترمهدی کرباسیان-بخش پایانی
مدیران انقلابی دهه ۱۳۶۰
دکتر مهدی کرباسیان از معدود مدیران اجرایی بلندپایه ایرانی است که بخشی از خاطرات دوران مدیریت خود را در دهه ۱۳۶۰ مکتوب کرده است. خاطرات او مربوط به وضع حملونقل در دهه یاد شده است که برای علاقهمندان به تاریخ این مرزوبوم جذاب است. بخش پایانی این خاطرات را میخوانید. جهاد تخلیه بنادر
• به دنبال جنگ تحمیلی، حملونقل در کشورمان دچار بحرانهایی شد که از عدم تعادل امکانات آن با نیازهای کشور و به عبارت دیگر، عدم تناسب عرضه و تقاضا ناشی میشد. گزارش این بحران توسط وزیر وقت راه و ترابری و همچنین سران سه قوه خدمت حضرت امام(ره) ارائه شده بود و هنگامی که ۲۶ آذر ماه ۱۳۶۲ همراه با شماری از دستاندرکاران صنعت حملونقل در بخشهای تولید، توزیع و واردات کالا با محوریت رانندگان این بخش در جماران خدمت امام خمینی(ره) رسیدیم، ایشان در مورد حل مسائل کشور رهنمودهایی دادند و از جمله با قدردانی از رانندگان زحمتکش کامیونها، تاکید کردند که آنان برای تامین نیازهای مردم به بنادر کشور هجوم ببرند و در تخلیه کالاهای وارداتی، جهادی عمل کنند.
• فرمان تاریخی امام(ره)، در عین حال که برای عزیمت به بنادر و مبادی ورودی کشور در رانندگان تحرک بیسابقهای ایجاد کرد، به نحو چشمگیری بر حجم فعالیتهای معاونت حملونقل جادهای وزارت راه و ترابری و ستادهای کمیته هماهنگی حملونقل ستاد بسیج اقتصادی کشور افزود و به همکاری ویژه سایر دستاندرکاران نظیراستانداران و مقامات استانی سطح کشور منجر شد، به گونهای که فعالیتهایمان بسیار فشرده و شبانهروزی شده بود. رانندگان با شور و علاقه به مراکز تخلیه و بارگیری کالا میشتافتند و ما هم حمایتشان میکردیم. نه فقط کامیونها، بلکه رانندگان کمپرسیهای کوچک هم به بنادر به ویژه بندرعباس میآمدند تا وظیفه ملیشان را انجام دهندو برای تشویق رانندگان یک هزار سهمیه سفر زیارتی و سیاحتی سوریه ازسوی دولت به سختکوشترین رانندگان هدیه میشد.رانندگان ایثارگر و زحمتکش کشورمان با حضور آگاهانه در جهاد تخلیه بنادر، نقش تاریخی خود را در دفاع مقدس ایفا کردند و تدابیر و برنامههایی که خلاصهای از آن نقل شد در کنار ساماندهی آنان و استفاده از ظرفیتهای حملونقل نقش اساسی در پشتیبانی رزمندگان و استقلال کشور داشت.
برخی عوامل توسعه صنعت حملونقل ایران
یکی از رویدادهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تغییر اساسی ساختار مدیریتی کشور بود که کارها را به دست مدیران جوان و انقلابی و در عین حال کمتجربه داد.
به عنوان مثال، من که در آمریکا فوقلیسانس گرفته و ۶ ماه قبل از پیروزی انقلاب به ایران بازگشته بودم، هیچگونه تجربه فعالیتهای اداری دولتی نداشتم. پدرم که دبیر آموزش و پرورش بود، در امور اجرایی و اداری تجربه نداشت تا از آن استفاده کنم. از ترم دوم دانشجویی به کار نیمه وقت در شرکت تولیدی قرقره زیبا و درخشان تهران در بخش سفارشات خارجی پرداختم و سپس در شرکت سافیا به عنوان حسابدار مشغول شدم .در نیمه دوم سال ۱۳۵۲ به خدمت وظیفه رفتم و با درجه ستواندومی درواحد دارایی پادگان مشغول کار شدم و تاپایان خدمت وظیفه در همین سمت بودم و طبعا بر تجربه و کارآیی ام افزوده میشد. پس از شش ماه دوران آموزش خدمت وظیفه، دریک شرکت وارداتی تازه تاسیس در بخش حسابداری مشغول کار به صورت نیمه وقت شدم و تا زمانی که برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم به طور مداوم شاغل بودم. البته طی ۲ سال فعالیت حرفهای و با توسعه امور شرکت، در جایگاه ریاست حسابداری قرار گرفتم و همزمان ( در سالهای ۵۵-۱۳۵۳ ) به اتفاق یکی از دوستان به تاسیس موسسه حسابرسی خصوصی اقدام کردیم. در واقع طی آن ۲ سال به طور موازی دو مسوولیت و خدمت را انجام میدادم. تجربه کار در بخش خصوصی طی این سالها تجربه گرانقدری بود که پشتوانهای برای تصدی مسوولیتهای بزرگتر در دوران خدمات دولتی من قرار گرفت. از اینرو وقتی در ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ نخستین مسوولیت اجرایی و دولتیام را در ۲۸ سالگی به عنوان فرماندار شهرستان چالوس و نوشهر پذیرفتم، نظیر اکثریت قریب به اتفاق مدیران جوان کشور با داشتن تحصیلات دانشگاهی یا بدون آن، با توجه به شرایط اوایل انقلاب میبایست هرچه زودتر با زیر و بم مدیریتهای اجرایی آشنا و بر آن مسلط شوم که بعدها این کار را با آمادگی بیشتری در صنعت حملونقل که صنعت جدیدی در ایران بود، ادامه دادم.
اقدامهایی که در دوران دفاع مقدس توسط مدیران جوان و انقلابی انجام شد، سالها بعد نتایج خود را بهتر نشان داد و دگرگونی و توسعه چشمگیر صنعت حملونقل را به ارمغان آورد که امروزه در ساخت داخلی اتوبوسها و کامیونهای پیشرفته، ساخت واگن و راهآهن در اقصی نقاط کشور، کشتیسازی و کشتیرانی و ساخت جادهها مشهود است و بیسبب نیست که ناوگان نفتکش جمهوری اسلامی ایران رتبه چهارم در میان شرکتهای برتر دارنده نفتکش در جهان را کسب کرده است.
آموزش نیروی انسانی
- در کنار توسعه تجهیزات و امکانات فیزیکی حملونقل جادهای در دوران جنگ تحمیلی، به آموزش نیروی انسانی این صنعت هم توجه میشد.
این آموزش را از رانندگان کامیونها شروع کردیم که در ادامه آن با همکاری مسوولان آموزش عالی، تا تشکیل دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای حملونقل هم پیش رفت.
به یاد دارم که در دوران جنگ تحمیلی صنعت حملونقل را در معاونت حملونقل جادهای وزارت راه و ترابری تعریف کردیم و به شورای انقلاب فرهنگی و وزارت علوم پیشنهاد دادیم لااقل یک واحددرسی به نام حملونقل در رشته اقتصاد دانشگاهها گنجانده شود و همچنین با همکاری اتاق بازرگانی و صنایع و معادن، کلاسهای کاربردی حملونقل را با شناسایی و دعوت از استادان و متخصصان صنعت حملونقل کشورمان، برگزار کردیم که اولین دوره آن به مدیران و برنامهریزان حملونقل ادارهها و وزارتخانههایی اختصاص داشت که با این صنعت سر و کار داشتند. این کار با همکاری اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و معاونت حملونقل انجام شد که مبنای ورود دانش حملونقل به سیستم علمی کشور بود.
انتقال تجربهها به نسل جوان
به اعتقاد من، علم و تجربه ۲ بال یک پرندهاند و در مدیریت، حرف اول را میزنند. از اینرو تجربههایی که در دورانهای جنگ تحمیلی، سازندگی و پس از آن به دست آمده است، حاصل تلاشهای بسیاری است که میتواند نقاط قوت و ضعف تصمیمگیریهایمان را روشن کند و در سرعت بخشیدن به برنامههای توسعه کشور و دگرگونیهای اقتصادی، بسیار موثر باشد. ثبت و انتقال تجربهها در یک کلام موجب میشود به اصطلاح، چرخ را از نو اختراع نکنیم. یک مدیر برای موفقیت و حرکت میتواند از تجربههای مدیران گذشته استفاده کند تا با سرعت بیشتر و زمانبری کمتر به اهدافش برسد.
مدیرانی که در دوران دفاع مقدس به صورت گمنام در خدمت توسعه و تعالی کشور بودهاند و در شکوفایی اقتصادی آن نقش اساسی داشتهاند و با اتکا به دانش و پشتکار خود به رغم نبود بسیاری از امکانات توانسته بودند طرحهای بزرگی را اجرا کنند و در هر زمینه راهگشا باشند، امروز باید تجربههایشان را به مدیران جوان و خوشفکر انتقال دهند تا آنان هم بتوانند مانند ورزشکاران دوی امدادی، برای رسیدن به نقطه پایانی آن را ادامه دهند.
یکی از ادوار مهم در زندگی من، مربوط به زمانی است که در یک دوره فشرده پس از انقلاب، مسوولیتهای حساسی داشتم که از پشتیبانی جنگ گرفته تا بازسازی مناطق جنگزده و تلاش برای توسعه و پیشرفت صنعت نفت را شامل میشده است. در آن دوران، شاهد بودم که مدیران جوان کشور چگونه با دوراندیشی و درایت، بحرانها را یکی پس از دیگری پشت سر میگذاشتند و پیش میرفتند. آنان، مردان و زنان عاشق پیشرفت انقلاب اسلامی و سربلندی کشور بودند که به رغم تحریمها و فشارهای خارجی و عدم شکلگیری مناسب ساختار سازمانی کشور، از موانع و کمبودهای بسیار عبور میکردند و با همدلی و همراهی، در راه تحقق اهداف متعالی جمهوری اسلامی ایران، چه در دوران مقابله با دشمنان و چه دوران سازندگی، با دل و جان میکوشیدند و به پیش میرفتند.
اگرچه بسیاری از این دوستان همراه و همرزم امروزه به دلایلی مانند گرفتاریهای شغلی از یکدیگر جدا افتادهاند، اما امیدوارم در انجمنی دوستانه، گردهم آیند و ضمن تجدید دیدار در مقاطع زمانی خاص، به بیان خاطرهها و تجربههایشان بپردازند که یکی از دستاوردهای آن، میتواند ثبت و ضبط تجربههای آنان برای انتقال به نسل حاضر و آینده باشد.
نقدپذیر باشیم
نقد اگر اصولی باشد، باید آن را پذیرفت. نقد، مدیریت را صیقل میدهد و هر مدیری باید از نقد شدن، استقبال کند تا اشکالاتش رفع شود. آدمی همواره در معرض آزمایش قرار دارد و امر به معروف میتواند حرکتهایش را آنگونه تصحیح کند که با پرونده روشن، جهان فانی را ترک گوید.
مدیران باید بدانند مسوولیتی که دارند مادامالعمر نیست و برای آن که در دوران محدود مدیریتشان عملکرد خوبی داشته باشند، از انتقادها نباید آشفتهخاطر و نگران شوند. من در دوران خدمتم، همواره به دفترم تذکر دادهام نامهها و پیامهای مردم را قبل از آن که به جایی ارجاع دهند به من بدهند تا بخوانم. در این نامهها، گاهی نقد میشوم و از آن، نکات بسیاری را آموخته و ضمن تلاش برای حل مشکلات مراجعان، به اصلاح روشهای اجرایی، پرداختهام.
روحیه نقدپذیری موجب میشود مدیران همواره آرامش خاطر داشته باشند و به فرموده امام علی(ع)، به هنگام خشم و غضب تصمیم نگیرند.
ارسال نظر