آخرین بخش از نوشته جهانگرد انگلیسی درباره تجارت دریایی ایران و دخالت‌های روسیه در آن است که می‌خوانید. فرانسه، ترکیه و مصر تنها واردکنندگان کالا به این بندر هستند که کالایشان از طریق کارون جابه‌جا می‌شود. سهم این کشورها در سال ۱۹۰۰ بالغ‌بر ۵۹هزار و ۱۹۴ پوند بوده است و نسبت به سال قبل از آن افزایش قابل‌ملاحظه‌ای نشان می‌دهد.

کالاهای خرده‌ ریز به مقدار بسیار زیاد در طول رودخانه حمل‌و‌نقل می‌شود. قند و شکر از مهم‌ترین کالاهای وارداتی به این بندر است. خرما، آهن و شیره قند هم بعد از آن قرار دارد. انواع فلزات، چای و کبریت هم در این میان وجود دارد.

تجارت رودخانه‌ای با توجه به وضعیت منطقه در سال ۱۹۰۰ به ۱۰۰ هزار و ۴۷ پوند بالغ شده است و نسبت به سال قبل از آن ۳۷ هزار و ۴۴۹ پوند افزایش دارد. این ارقام با توجه به کندی نژاد شرقی در پذیرفتن وضعیت جدید رضایت‌بخش است. حجم تجارت رودخانه‌ای به سمت پایین کمتر از حجم تجارت به سمت بالای رودخانه و شامل گندم، دانه‌های روغنی، تریاک، پشم، انواع صمغ، آرد، بقولات، پنبه، برنج، توتون و کالای خرده ریز است. در سال ۱۹۰۰ کاهش عظیمی در میزان نقل و انتقال گندم رخ داد. اگر چه حجم صمغ جابه‌جا شده بسیار زیاد شده است، قیمت آن به دلیل عرضه فراوان در بازار لندن کاهش یافته و اینک کم است. به هر حال در ارزش صادرات آن افزایشی معادل ۱۷ هزار پوند در سال ۱۹۰۰ نسبت به سال قبل از آن مشاهده می‌شود. این نشان می‌دهد مسیر اصفهان- اهواز، مسیر با ارزشی است.

کالاهای پنبه‌ای از سوی شرکت‌های متعلق به یهودیان و پارسی‌ها دوباره به ایران صدور مجدد می‌شود. این کالاها که از منچستر به هند و سپس ایران وارد می‌شود در ایران خواهان زیادی دارد و شامل پیراهن، پارچه‌های طرح چاپی، پارچه‌های نرم و فاستونی‌های نخی می‌شود. شکر تولید شده از چغندر قند هم که ارزان‌تر از بقیه انواع شکر است پس از ورود به ایران از طریق همین مسیر از اهواز به اصفهان حمل می‌شود.کاروان‌ها معمولا مسیر پانزده روزه اهواز به اصفهان را بیست‌ روزه طی می‌کنند. این مسیر را حتی در کمتر از پانزده روز هم می‌توان طی کرد. یک کشتی هم از سوی شرکت کشتیرانی فرات- دجله هر دو هفته یک بار از همین مسیر عبور می‌کند.صادرات محمره عمدتا راهی هند می‌شود. پس از هند ترکیه، انگلستان، هونگ کونگ، بنادر خلیج فارس، مصر و فرانسه قرار دارند. در سال ۱۹۰۰ صادرات از محمره به ۱۱۵ هزار و ۳۵۹ پوند بالغ شده است. اما واردات چیزی در حد بندرعباس است و شامل پنبه و کالاهای پنبه‌ای، قند و شکر، ابریشم، آهن، چای، کالاهای فلزی ساخته شده، ادویه‌جات و امثال آن می‌شود. این واردات در سال ۱۹۰۰ بالغ بر ۲۸۱ هزار و ۵۷۰ پوند بوده است، در حالی که در سال قبل از آن از مرز ۲۰۲ هزار و ۴۹۲ پوند بالاتر نرفته بود. اگر وارد جزئیات می‌شوم و این همه نکات ریز را تشریح می‌کنم برای این است که اشتباهات دولت انگلیس را برملا کنم که چگونه چنین موقعیت ممتازی را که انگلیس در این مناطق دارد به حال خود گذاشته تا به آرامی در دست روس‌ها قرار گیرد. اهداف روس‌ها در خلیج‌فارس در حال حاضر معطوف به رودخانه کارون شده است. تحرکات ما (انگلیسی‌ها در این منطقه) پیوسته زیر نظر آنها است. هیچ احتمالی وجود ندارد به جز اینکه به محض خروج انگلیسی‌ها از کارون روس‌ها جای ما را خواهند گرفت و همه فعالیت‌های ضررده ما را قرین موفقیت خواهند کرد.

دولت روسیه در حال حاضر برای هر مسافرت کشتی‌های روسی از اودسا به بوسورا مبلغ پنج‌هزار پوند یارانه می‌پردازد. سالانه سه کشتی روسی در همین مسیر به تمام بنادر خلیج فارس سرمی‌زند. کشتی اس.اس کورنیلوف در سال ۱۹۰۱ دو سفر در ماه‌های آوریل و نوامبر به خلیج فارس داشته است. در اولین سفر عمده‌بار خود را به مقصد بوشهر حمل کرده است. یکی از اقلام آن هشت هزار محفظه حاوی نفت و مقادیر زیادی چون برای ساخت جعبه به منظور حمل خرما بوده است. در دومین سفر شانزده هزار و پانصد محفظه حاوی نفت و مقادیر زیاد دیگری چوب حمل کرده است. در این سفر مقادیری اجناس روسی دیگر مانند آرد، قند و شکر و کبریت انتقال داده است. کورنیلوف در دومین بازگشت خود از بنادر ایرانی به سمت اودسا یک هزار کیلوبار به مقصد بوسورا حمل کرده که عمدتا شامل خرما بوده است. این محموله‌ها قبلا به وسیله کشتی‌های انگلیسی به پورت سعید حمل و از آنجا راهی دریای سیاه می‌شد است. ظاهرا کشتی‌های روسی برای تاجران انگلیسی و بومیان بسیار جذاب است. روس‌ها برای رونق اقتصاد و تجارت خود هزینه‌های زیادی می‌پردازند.