تاریخ ایران- فراز و فرود صنایع نساجی در اصفهان معاصر- بخش پایانی
کارخانه وطن هم در کوزه افتاد
عبدالمهدی رجایی پژوهشگر تاریخ ایران در آخرین سطور نوشتهاش وضع چند کارخانه پارچهبافی در اصفهان را بررسی و نتیجه گرفته است که تجارت آزاد در ایران ناشناخته ماند و به سقوط نساجی منجر شد. با وجود بحرانهایی که ذکر شد، کارخانههایی نیز به سرعت شکوفا شدند که کارخانههای شهرضا و شهناز از این زمره بودند. در همین زمان کارخانه شهرضا با خرید ۵۲۰۸ دوک ریسندگی و ۱۷۰ دستگاه بافندگی و چاپ و گلزنی و تکمیل چیتسازی، قدم مهمی در توسعه خود برداشت. محمود قریشی مدیر کارخانه در مراسم گشایش توسعه کارخانه با اشاره به فرسودگی ماشینآلاتی که ۲۳ سال از عمر آنها میگذشت، عنوان کرد: «ماشینآلات جدید از مدرنترین و جدیدترین ماشینآلات ریسندگی و بافندگی است که با بهرهبرداری از آنها کارخانه شهرضا توفیق خواهد یافت محصولات جدیدی به بازار عرضه کند.»
کارخانه شهناز نیز با جدیت در مسیر ترقی افتاده بود. علی همدانیان مدیر کارخانه در حضور دکتر اقبال، نخستوزیر و هیات دولت که برای بازدید از کارخانه مذکور آمده بودند، گزارش داد: «شرکت سهامی ریسندگی و بافندگی شهناز اصفهان ابتدا با ۸۸۰۰ دوک ریسندگی مشغول کار شد و اکنون دارای ۳۲ هزار دوک ریسندگی میباشد و همچنین یک واحد بزرگ بافندگی نخی نیز در کنار قسمت ریسندگی احداث و به کار انداخته است که دارای چهارصد دستگاه ماشین نساجی مجهز به تمام وسایل مقدماتی، سفیدکنی، رنگرزی، چیتسازی و تکمیل میباشد و مرتبا تعداد این دستگاهها افزایش یافته و تقریبا به یک هزار دستگاه بافندگی خواهد رسید و با این افزایش محصول، پارچه نخی این کارخانه به یکصد هزار متر در روز خواهد رسید.» وی ادامه داد که در کارخانه مذکور ۱۵۵۰ کارگر مشغول به کار هستند.
در سال ۱۳۴۵ که موضوع مالیات بر ارث علی همدانیان پیش آمد، اداره دارایی ناچار شد کارخانه شهناز را به این خاطر به مزایده بگذارد که حسین همدانیان خود کارخانه شهناز را خریداری کرده و پرداخت بدهی دارایی را از این جهت عهدهدار شد. به این ترتیب کارخانه شهناز به مدیریت مستقل و مالکیت حسین همدانیان درآمد. این کارخانه اکنون پس از ادغام با کارخانه صنایع پشم، (که آن نیز به ملکیت حسین همدانیان درآمده بود)، با نام جدید «کارخانه بافناز» تحت موسسه خیریه علی و حسین همدانیان به کار ادامه میدهد.
کارخانههای وطن و زایندهرود
کارخانه وطن و زایندهرود که با مدیریت کازرونیها کار میکردند، علیالظاهر بدون توقف به کار مشغول بودند. در سال ۱۳۴۰ به بهانه بازدید علی امینی، نخستوزیر، از کارخانههای مذکور، روزنامه مجاهد نوشت: «در حال حاضر کارخانه ریسندگی و بافندگی وطن و زایندهرود کازرونی با مدرنترین ماشینآلات ریسندگی و بافندگی مجهز شده و عالیترین پارچههای نخی و پشمی را به بازار عرضه میکنند. مرغوبیت محصولات این دو کارخانه سبب شده که شخصیتهایی که برای بازدید آثار تاریخی به این شهر میآیند از نمایشگاه محصولات کازرونی نیز دیدن کنند.» در همین بازدید معلوم شد کازرونی در کنار کارخانه وطن، کارخانه دوخت لباس نیز وارد کرده است. «باید دانست که آقای کازرونی از چندی پیش اقدام به وارد کردن یک کارخانه لباسدوزی کردند و ماشینآلات لباسدوزی مدرنی از انگلستان خریداری و در اصفهان نصب کردهاند. این کارخانه لباسدوزی قادر است روزانه ۸۰ دست لباس کامل بچهگانه، زنانه و مردانه به سبک اروپا بدوزد.» علاوهبر لباس، انواع پتو و پرده نیز از تولیدات این کارخانه بود.
مدتی بعد دوباره کارخانه زایندهرود تعطیل گردید. این بار «عدمتوافق بین مقامات بانک ملی و مسوولان کارخانه در پرداخت بدهیها» علت تعطیلی اعلام شد. روزنامه نیز در توضیح مطلب و اینکه ۱۴۰۰ کارگر آن بیکار و سرگردان شدهاند، نوشت: «کارخانه ریسندگی و بافندگی زایندهرود از هفت ماه قبل نیمه تعطیل و از چهار ماه پیش به کلی تعطیل شده بود. این کارخانه علاوهبر یکصد میلیون ریال بدهی به بانک ملی، در حدود یکصد و بیست میلیون ریال نیز به مردم و سایر موسسات از قبیل سازمان بیمههای اجتماعی کارگران و غیره بدهی دارد.» گویا مقامات مرکزی بانک ملی، توافق حاصل شده در اصفهان در مورد نحوه پرداخت بدهیها را نپذیرفته و خواهان بازپرداخت کل بدهیها شده بودند. یک هفته بعد دوباره و برای سومین بار کارخانه تعطیل گردید. این بار علت آن بود که «بین مستاجر فعلی و صاحبان سهام توافقی درباره فروش تولیدات کارخانه به عمل نیامده است.» البته در توضیح بیشتر خبر آمده است که وقتی قرار دیگری با بانک ملی گذاشته شد «مستاجرین کارخانه پیشنهاد کردند که کارخانه را خریداری نمایند و بدهی بانک را بپردازند. در این مذاکرات، قیمت کارخانه ۱۶ میلیون تومان تعیین گردید، ولی دیشب که قرار بود قرارداد کتبا منعقد گردد، مجددا طرفین به توافق نرسیده و از صبح امروز کارخانه تعطیل شد.» مهندس پارسا، استاندار اصفهان، پادرمیانی نمود و موضوع فروش کارخانه منتفی شد و سرانجام نیز توافق تازهای بین بانک ملی و مستاجرین کارخانه بسته شد و کارخانه به کار خود ادامه داد، اما بحران تعطیلی گریبان کارخانه را رها نکرد تا سرانجام در شهریور ۱۳۴۳ این کارخانه نیز به وزارت اقتصاد واگذار شد. «این کارخانه از چندی قبل تعطیل شده بود و کارگران این کارخانه بیکار بودند و مدت چهار ماه است که حقوق دریافت نکردهاند. هفته گذشته جلسهای با حضور وزیر کار، وزیر اقتصاد و نمایندگان سازمان برنامه و وزارت اقتصاد برای تعیین هیاتمدیره جدید کارخانه زایندهرود تشکیل شد و آقای مهندس ذوالفقاری به مدیریت عامل این کارخانه انتخاب شد.» مدیر جدید به اصفهان آمده و کارخانه را راهاندازی کرد. اکنون که چهل سال از آن تاریخ میگذرد، دیگر اثری از کارخانه زایندهرود باقی نمانده است.
قدیمیترین کارخانه
در دیماه ۱۳۴۶ این خبر راجع به قدیمیترین کارخانه اصفهان در روزنامهها درج شد: «مدتی بود که کارخانه وطن به مناسبت نداشتن مواد اولیه و گرفتاریهای دیگر به محاق تعطیل درآمده بود تا اینکه بالاخره هیات دولت در یک جلسه، تصمیم نهایی خود را گرفت و قرار شد از این پس کارخانه وطن نیز مانند کارخانههای زایندهرود و ریسباف به وسیله هیات حمایت از صنایع اداره شود.» بدین قرار مهندس عارفپور، مدیریت کارخانه وطن را نیز به دست گرفت و کارخانه دوباره رسما شروع به کار کرد. در مراسم بازگشایی رسمی با حضور خسروانی وزیر کار، مهندس عارفپور پس از ذکر تاریخچه چهلساله کارخانه وطن افزود: «متاسفانه در سالهای خوش و پرمنفعت، آن طوری که باید، برنامهریزی صحیح برای مدرنیزه کردن و نوسازی کارخانه انجام نگرفته... عدمتوجه به وضعیت ماشینآلات که بیشتر به واسطه وضع بد مالی شرکت در سالهای اخیر بوده باعث توقف کارخانه گردید... به موجب قانون حمایت از صنایع (مصوب ۱۳۴۳) در اصفهان کارخانه زایندهرود در سال ۱۳۴۳ و کارخانه ریسباف در سال ۱۳۴۴ زیر نظر هیات حمایت از صنایع درآمد و این کارخانه هم به موجب همان قانون از تاریخ ۱۰/۱۰/۴۶ زیر نظر هیات مزبور قرار گرفت.» وی گزارش داد که در موقع تحویل گرفتن کارخانه تاکنون مشغول تهیه مواد اولیه و تعمیر ماشینآلات بوده و اکنون کارخانه آماده بهرهبرداری است. کارخانه وطن دو سال و سه ماه بعد که مراسم پرداخت سود سهام به کارگران انجام شد، به طور مستمر با مدیریت جدید مشغول به کار بود. در طی مراسم پرداخت سود سهام به کارگران انجام شد، به طور مستمر با مدیریت جدید مشغول به کار بود. در طی مراسم مذکور که در اسفند ۱۳۴۸ برپا شد، عارفپور (مدیر کارخانه) از اقدامات خود در کسب موافقت سازمان برنامه و بانک توسعه صنعت و معدن در پرداخت بدهیهای کارخانه و سرمایهگذاریهای تازه برای نوسازی کارخانه سخن گفت.
حدود چهار سال بعد، روزنامه خبر داد که کارخانه وطن که «اینک به وسیله هیات سازمان نظارتی صنعتی اداره میشود» فروش آن به صورت قطعات ۵۰۰ و ۳۰۰ متری در آمده که اداره ثبت مشغول تفکیک آن است. نیز اضافه میکند که این وضع، صاحبان سهام را به بیرون شهر انتقال داده و زمین مرغوب کارخانه را که در جنوب پل خواجو قرار داشت، به عنوان بخشی از سرمایه کارخانه هزینه کنند. کارخانه وطن که قدیمیترین کارخانه این شهر و بلکه ایران است، هنوز هم در اطراف اصفهان دایر میباشد.
نتیجه
داستان طولانی و پرفراز و نشیب برپایی صنایع بافندگی و نساجی را در شهر اصفهان از نظر گذراندیم.
نیز دانستیم که این داستان شیرین وقتی شرنگ جنگ جهانی دوم به جانش افتاد چقدر غمناک شد. شاید به این سبب که این کارخانهها بسیار وابسته به تصمیمات و حمایتهای دولتی بوده و در جریان رقابت آزاد احساس بیپناهی و سردرگمی مینمودند. اگر از همان ابتدا این کارخانهها اندکاندک خود را با شرایط دنیای تجارت آزاد هماهنگ کرده بودند، با ایجاد گسستی مانند جنگ جهانی، این طور به ورطه بحران نمیافتادند. ایجاد اتاقهای تجارت و بازرگانی در عصر پهلوی اول از برنامههای بسیار مثبت دولتهای وقت بود که میتوانست به نوعی مشارکت خرد جمعی را در حوزه صنعت به همراه بیاورد، اما متاسفانه دولت رضاشاه که حتی وقعی به تصمیمات مجلس شورا نمیگذاشت، چگونه میتوانست مصوبات جمعی تجار شهرستانی را بپذیرد؟ به این ترتیب اتاقهای تجارت تقریبا بیخاصیت شده و آنچه بر سر صنایع نساجی اصفهان آمد، بخشی از همین رو بود. امروز از این کارخانهها اندکی باقی مانده و بسیاری از آنها که در درون شهر واقع شده بودند، به بیرون شهر انتقال یافتهاند. با این حال این کارخانهها جزوی از خاطره شهر تاریخی اصفهان هستند.
ارسال نظر