آمریکا به مصدق کمک نکرد

دوایت آیزنهاور، رییس‌جمهور وقت آمریکا

دکتر مصدق طی نامه‌ای که به رییس‌جمهوری آمریکا نوشته بود ضمن شرح وضعیت ایران، از آمریکا برای رهایی از وضعیت بغرنج کشور درخواست کمک کرده بود اما آیزنهاور در پاسخ نامه وی اعلام کرد که تا روشن شدن تکلیف ایران با انگلستان کاری برای بهبود شرایط اقتصادی ایران نمی‌تواند انجام دهد. این در حالی بود که مصدق آخرین تلاش‌هایش را صرف بهبود اوضاع می‌کرد.

متن پاسخ رییس‌جمهور۱۲ تیرماه ۱۳۳۲

جناب آقای نخست‌وزیر

محترما پیامی را که رییس‌جمهوری دول متحده آمریکا در جواب نامه آن جناب به تاریخ هفتم خرداد ماه ۱۳۳۲ (مطابق ۲۸ مه ۱۹۵۳) ارسال داشته‌اند تقدیم می‌دارم. از آن جناب خواهشمندم بار دیگر احترامات فائقه دوستدار را قبول فرمایند.

کردن- متیسون کاردار موقت

ضمیمه- رونوشت پیام رییس‌جمهوری دول متحده به نخست‌وزیر ایران

آقای نخست وزیر عزیز: نامه آن جناب به تاریخ هفتم خرداد ماه ۱۳۳۲(۲۸ مه ۱۹۵۳) واصل گردید. در نامه مزبور اوضاع سخت کنونی ایران را شرح داده و اظهار امیدواری فرموده بودید که دول متحده آمریکا شاید بتواند به ایران کمک کند تا ایران بر پاره‌ای از مشکلات خود فائق آید. تاخیری که در عرض جواب پیش آمد بدان سبب بوده است که می‌خواستم با مستر دالس و مستر هندرسون سفیرکبیر فرصت مشورت داشته باشم و اکنون که به نوشتن این پاسخ مبادرت می‌کنم محرک دوستدار همان روح صداقت دوستانه‌ای است که در نامه خود جنابعالی منعکس می‌بینم.

تاریخ نشان می‌دهد که حکومت آمریکا و مردم آمریکا همیشه احساسات عمیق دوستی نسبت به ایران و مردم ایران داشته و هنوز هم دارند. حکومت آمریکا و مردم آمریکا صمیمانه امیدوارند که ایران بتواند استقلال خود را حفظ کند و مردم ایران نیز به حصول آمال ملی خود کامیاب و نیز موفق شوند ملتی خشنود و آزاد به وجود آورند که به ترقی و پیشرفت و صلح دنیا کمک کند. اولا به علت همان امیدواری بود که حکومت دول متحده آمریکا طی دو سال از صمیم قلب جد و جهد نمود برای رفع اختلافاتی که بین ایران و کشور متحد انگلستان روی داده و از ملی شدن صنعت نفت ایران ناشی گردیده است مساعدت کند.

عقیده دولت متحد آمریکا این بوده است که چنانچه قراری درباره غرامت داده شود در سراسر دنیا حس اعتماد و اطمینان به این معنی تقویت خواهد شد که ایران مصمم است کاملا متمسک به اصولی باشد که به موجب آن جامعه باشکوهی از ملل آزاد امکان‌پذیر گردد و این امر موید اعتبار بین‌المللی ایران خواهد بود و سبب خواهد شد پاره‌ای معضلات مالی و اقتصادی که اکنون متوجه ایران است حل شود. چون ایران و کشور متحده انگلستان نتوانسته‌اند نسبت به غرامت توافقی حاصل نمایند این مساله حکومت دول متحده آمریکا را از مجاهداتی که برای کمک به ایران به عمل آورده بازداشته است. در ممالک متحده آمریکا و حتی در میان آمریکائیانی که نسبت به ایران و مردم ایران منت‌های همدردی و دوستی دارند این فکر قوت دارد تا زمانی که ایران نتواند از فروش نفت و محصولات نفتی خود وجوهی به دست آورد و با انعقاد قرارداد معقول و عادلانه‌ای درباره غرامت بار دیگر نفت ایران به مقادیر زیادی فروخته شود هرگاه حکومت دول متحده بخواهد به میزان معتنابهی از طرق اقتصادی به ایران کمک کند در حق مودیان مالیاتی آمریکا شرط انصاف را رعایت نکرده است. همین طور بسیاری از مردم آمریکا تا وقتی که اختلاف نفت قطع و فصل نگردیده است با خرید نفت ایران از طرف حکومت دول متحده عمقا مخالفت خواهند کرد. این احساسات نیز در ممالک متحده به میزان معتنابهی وجود دارد که هرگاه بنا شود صرفا بر مبنای از دست رفتن دارایی مادی یعنی تاسیسات شرکتی که ملی شده است مساله پرداخت غرامت حل گردد این ترتیب راه‌حلی نخواهد بود که بتوان آن را عادلانه خواند و توافق درباره چنین راه‌حلی ممکن است اعتماد متقابل ملل آزاد را که با هم ارتباط دوستانه اقتصادی دارند به ضعف متمایل سازد. به علاوه بسیاری از هموطنان دوستدار که از جریانات مربوط به این اختلاف اسف‌آور آگاهی دارند و اطلاعات لازمه را پیوسته به دست آورده‌اند معتقدند نظر به احساسات پرهیجانی که هم در ایران و هم در کشور متحد انگلستان برانگیخته شده است کوشش‌هایی که به وسیله مذاکره مستقیم به منظور تعیین مبلغ غرامت به عمل آید بیشتر ممکن است به جای ایجاد حسن تفاهم مایه افزایش اصطکاک و اختلاف گردد. عقیده آنها پیوسته چنین بوده است که عملی‌ترین و منصفانه‌ترین وسیله قطع و فصل مساله غرامت آن است که این امر به یک هیات بین‌المللی بی‌طرفی ارجاع گردد و آن هیات کلیه دعاوی طرفین را براساس ماهیت دعوی مورد مطالعه قرار دهد. کاملا توجه دارم به اینکه حکومت ایران بایستی خود تشخیص دهد کدام سیاست و روش خارجی و داخلی برای ایران و مردم ایران نافع‌ترین سیاست‌ها است و با بیان این مطالب سعی ندارم برای حکومت ایران مصلحت‌اندیشی کنم و بگویم چه چیز بیشتر به نفع حکومت ایران است. صرفا سعی من توضیح این نکته است که با این اوضاع و احوال چرا حکومت دول متحده اکنون در مقام و موقعی نیست که بتواند بیشتر از پیش به ایران کمک بکند یا نفت ایران را خریداری نماید. در صورتی که ایران مایل باشد حکومت دول متحده امیدوار است کمک‌های فنی و نظامی خود را براساسی که نظیر کمک‌های سال گذشته باشد ادامه دهد. از نگرانی که در نامه آن جناب نسبت به اوضاع خطرناک کنونی ایران منعکس است استحضار یافته و صمیمانه امیدوارم تا فرصت باقی و دیر نشده است از طرف حکومت ایران اقداماتی در حدود قدرت خود برای جلوگیری از بدتر شدن وضع کنونی به عمل آید. از آقای نخست‌وزیر خواهشمندم تجدید احترامات فائقه دوستدار را بپذیرند.

دوایت د. آیزنهاور

مبادله‌نامه‌های فوق آخرین تلاشی بود که دکتر مصدق برای حل قضیه نفت نمود و به جایی نرسید و پس از آن بر همه کس واضح بود که دولت آمریکا از حل قضیه به دست دکتر مصدق کاملا مایوس گشته است و در جواب اعلام خطری هم که دکتر مصدق در نامه خود کرده و خواسته بود به آمریکا بفهماند که خطر شیوع کمونیسم در ایران افزایش یافته است. رییس‌جمهور آمریکا فقط اظهار امیدواری کرده بود که دولت ایران اقدام مقتضی را خواهد نمود.

هنگامی که دکتر مصدق و نمایندگان مجلس شورای ملی که هواخواه او بودند، مشاهده کردند که کارهای دوره هفدهم مجلس فلج شده و اکثریت کاملی موجود نیست که تمام خواسته‌های دولت را مانند دوره قبل انجام دهد و تظاهرات و میتینگ‌ها و پیام‌های رادیویی هم تاثیرش را از دست داده است مصمم شدند که دوره هفدهم مجلس شورای ملی را به پایان رسانند و مجلس دیگری انتخاب کنند که منویات آنها را به موقع اجرا گذارد. این بود که روز ۲۴ تیرماه، بیست و هفت نفر از نمایندگان عضو فراکسیون نهضت ملی دست جمعی از وکالت استعفا دادند و در نامه‌ای که به رییس مجلس نوشتند چنین گفته بودند:

«چون با کمال تاسف چنانکه سابقا هم اعلام شده وضع کنونی مجلس شورای‌ملی مساعد برای ادامه وظیفه نمایندگی نیست ناگزیر ما امضا‌کنندگان ذیل اعضای فراکسیون نهضت ملی به این وسیله استعفای خود را از نمایندگی دوره هفدهم مجلس شورای ملی تقدیم می‌داریم.»

در تعقیب این استعفا ۲۵ نفر دیگر از نمایندگان که عضو فراکسیون نهضت ملی نبودند، ولی خود را هواخواه دولت دکتر مصدق دانسته و می‌خواستند زمینه انتخاب شدن خود را در دوره بعد با مساعدت دولت فراهم سازند مبادرت به استعفا کردند و به این ترتیب تشکیل جلسات مجلس شورای ملی به واسطه فقدان حدنصاب دیگر میسر نبود.روز ۳۰ تیر ۱۳۳۲ تظاهرات بزرگ و وسیعی از طرف دسته‌های مختلف به یادبود قیام ملی سی‌ام تیر ۱۳۳۱ انجام گرفت و تظاهرات کنندگان که جمعیت انبوهی را تشکیل می‌دادند پشتیبانی خود را برای ادامه نهضت ملی و زمامداری دکتر مصدق اعلام داشتند.دکتر مصدق هم به مناسبت سی‌ام تیر نطقی از رادیو ایراد و در ضمن آن حملاتی به مخالفان خود نمود و آنها را عده‌ای معدود نفع طلب نامید.