روایت- ایران بلافاصله پس از رضاشاه-۵
شاه میخواست به تنهایی با بولارد حرف بزند
خوشحال شدم که از ژنرالها شنیدم سفیر کبیر بغداد کمتر از من کار دارد و بیشتر از من کارمند. مهمتر از همه، بنا به سنت، دبیر شرقی امور سفارتخانه او را میگرداند و به عنوان دبیر روابط عمومی عمل میکند.
تهران - ۱۵ مهر ۱۳۲۰
خوشحال شدم که از ژنرالها شنیدم سفیر کبیر بغداد کمتر از من کار دارد و بیشتر از من کارمند. مهمتر از همه، بنا به سنت، دبیر شرقی امور سفارتخانه او را میگرداند و به عنوان دبیر روابط عمومی عمل میکند. یکی از ژنرالها به من توصیه کرد از سر فرماندهی عراق تقاضای آجودان مخصوص بکنم و پیشنهاد کرد تا زمانی که من یک آجودان دائمی بگیرم مال خودش را دو ماه در اختیار من بگذارد. او گفت چون در بغداد افسران در حال گذراندن دوره نقاهت هستند و برای وظایف سنگین مناسب نیستند از آمدن به اینجا خوشحال میشوند.
راستیراستی کیف خواهد داشت که آدم فقط فهرست اسامی میهمانان را تندتند بگوید و بگذارد بقیه کارها را آجودان انجام دهد! اما این کار وقت آجودان را پر نخواهد کرد و علاوهبر این مجبور خواهم بود وقتی ضیافتی در کار نباشد یک سطحی از زندگی که مناسب او باشد فراهم کند. نه، فکر میکنم با بدبختی خود بسازم بهتر است.
امروز یک میهمانی ناهار دادم و بعد از ناهار همگی پانزده دقیقه در باغ گردش کردیم. روزها بود که من به جز رفتن به وزارت امور خارجه یا نزد یک همتا به وسیله اتومبیل، به ندرت بیرون بودم، نه، حقیقت ندارد. من روز یکشنبه برای یک تشییع جنازه بیرون رفتم. دولت ایران روز یکشنبه را برای ما تعیین کرده بود که تا ایستگاه راهآهن دنبال تابوت مرحوم سفیرکبیر ترکیه برویم که قرار است در کشورش به خاک سپرده شود. ما از سفارتخانه تا وزارت امور خارجه که نیم میل فاصله دارد، پیاده رفتیم و چون روز خوبی بود تا حدی خوش گذشت، اما بعد مجبور بودیم، داخل اتومبیلها نشسته و آهسته همگام با تشییعکنندگان، اسکورت سوارهنظام را که به سرعت گام زدن پیش میرفت، تعقیب کنیم. ما سه ساعت از وقت روز یکشنبه برای این کار از دست دادیم. من به کارکنانم دستور دادهام که اگر در اینجا مردم، مرا با سرعت چهار نعل ببرند و به خاک بسپارند.
چند روز پیش روسها یک کنسرت حیرتآور دادند. به نظر میآمد که دسته کر همگی سرباز باشند، اما حتما برای یک مدت طولانی با هم تمرین کرده بودند. آنها بیشتر از یک دوجین آواز خواندند و چندین رقص هم اجرا شد. ما مجبور بودیم سرودهایی درباره بلشویکها و یک کانتات برای استالین را تحمل کنیم، ولی چون بیشتر حاضران نمیتوانستند معنی کلمات را بفهمند اهمیتی نداشت. من بیشتر وقت را صرف نگاه کردن به مردی در ردیف جلو کردم که شکل سرهنگ لارنس بود- اما یک لارنس کمی زمختتر. همانطور که آدم ممکن است از نحوه سربازگیری در ارتش سرخ در مقایسه با سربازگیری در واحد زرهی یا نیروی هوایی سلطنتی انگلستان انتظار داشته باشد.
من با شنیدن شورو سرزندگی آوازهای روسی، برای هزارمین بار از این امر حیرت کردم که چگونه چنین هنری میتواند تحت چنین استبدادی زنده بماند.
حالا مساله تهیه شکر و گندم مطرح است. فردا کمیسیون برنامهریزی، مرکب از شش نفر، تشکیل میشود. دیروز هم کمیسیونی درباره سرویس هوایی کشور تشکیل شد. جالب است، ولی توالی این امور کمی شتاب دارد.
نامه ریدر ویلیام بولارد به ایدن۷ مهر ۱۳۲۰
[ریدر ویلیام بولارد اخیرا یک دو ساعتی با شاه گفتوگو داشت.] بیشتر گفتوگو درباره جنگ، از نوع سخنان بیهودهای بود که ممکن است از طرف هر مرد جوان بیست و سه ساله بیتجربهای عنوان شود... او با تحسین زیاد از دنکرک حرف زد، ولی ظاهرا فکر میکرد که تخلیه مردم تنها به وسیله نیروی دریایی سلطنتی انجام شده است. بنابراین من از فرصت استفاده کردم و با بیان ماجرا، به عنوان مثال، از همکاری داوطلبانه افراد غیرنظامی، در پاسخ به درخواست کمک، صحبت کردم و با موعظهای غیرمستقیم، اندرزی به او دادم که مملکت ایران و فرمانروای آن بدجوری به آن نیاز دارد. شاه- از سر حسرت، آنگونه که من فهمیدم- آهی کشید و گفت: «آه، میبینید این همبستگی به مملکت چه قدرتی میدهد.»
نشانههایی وجود دارد که شاه به لزوم دور نگه داشتن افراد ناباب از دربار پی برده است. وزیر امور خارجه به من اطمینان داد که او میخواهد دو عضو باقیمانده از خانواده سلطنتی را به خارج بفرستد، یعنی مادر و خواهرش را که با [علی قوام] پسر قوام [الملک] ازدواج کرده است و میگویند در جستوجوی کاری در هالیوود است، کاری که اگر از شکل و شمایل و استعداد بگذریم از هر لحاظ برازنده اوست.
ریدر ویلیام بولارد به وزارت خارجه۲۲ مهر ۱۳۲۰
[ریدر ویلیام بولارد با شاه ملاقات میکند و به مدت پنج ساعت با او به گفتوگو مینشیند] اعلیحضرت این بار تاثیر خیلی خوبی گذاشت... این دفعه سوالات زیادی کرد، سخنرانی طولانی نکرد و معقول به نظر میرسید و در بیاناتش تعادل وجود داشت... او نمایندگانی را که پس از عبودیت خفتبار در مقابل شاه پیشین اینک بدین حد در انتقاد تندروی میکنند، تحقیر کرد، اما این امر احساسات او را که ذاتا دموکراتیک است تغییر نداد. او فکر میکند که ملتش هم احساس دموکراتیک دارد، اما آنها در تحقق این احساس محتاج راهنمایی هستند.
ریدر ویلیام بولارد به وزارت خارجه۲۴ مهر ۱۳۲۰
من اخیرا یک پیغام محرمانه از شاه دریافت کردم حاکی از اینکه او مایل است بیشتر اوقات من را، تنها و بدون اطلاع دیگر سیاستمداران، ملاقات کند. شاه گفت که احساس میکند بعضی از وزیران واقعیت را به خاطر منافع خودشان تحریف میکنند...
[جواب بولارد به شاه:] شرفیابی بدون اطلاع حکومت ایران و همتای روس من امکانپذیر نخواهد بود.
ارسال نظر