محمد حسین استخر، مشروطه‌خواه، روزنامه‌نگار، قاضی، نماینده مجلس. در ۱۲۶۶ در یکی از دهات آباده متولد شد. پدرش شیخ اسدالله واعظ از روحانیون منطقه و منبری بود. تا شانزده سالگی در زادگاه خود به تحصیل اشتغال داشت. سپس به شیراز رفت. تحصیلات خود را در ادبیات فارسی و ادبیات عرب و معارف اسلامی ادامه داد. در مشروطیت فعالیت داشت و وارد حزب دموکرات فارس شد. در این حزب فعالیتی شایسته از خود بروز داد و مورد توجه آزادیخواهان فارس قرار گرفت. برای استفاده از اطلاعات و معلوماتش به شغل معلمی دعوت شد و به مدیریت مدارس جدید ارتقا یافت. در ۱۲۹۷ امتیاز روزنامه استخر را گرفت و به انتشار آن در فارس همت گمارد و طرفدارانی پیدا کرد. در ۱۳۰۶ از وزارت معارف به عدلیه انتقال پیدا نمود و شغل قضایی به او ارجاع شد. سال‌ها در سمت بازپرس دادستان و رییس دادگاه در شهرهای مختلف خدمت می‌کرد. در سال ۱۳۲۰ از خدمت قضا کناره‌گیری کرد و مجددا به وزارت معارف رفت. به امور مطبوعاتی و علمی پرداخت و نشریه استخر را با وضع مناسب‌تری انتشار داد. در سیاست کلی فارس صاحب‌نظر گردید. در دوره هیجدهم از شیراز وکیل شد. در دوره نوزدهم نیز وکیل بود، ولی به علت کبر سن به ادوار بعدی مجلس راه نیافت. مردی ادیب و دانشمند و در مسائل مختلف صاحب‌نظر بود. روزنامه‌اش قریب چهل سال در شیراز انتشار یافت. در ۱۳۴۸ درگذشت. آثار و تحقیقات تاریخی و ادبی از وی یادگار مانده است. به زبان و ادبیات عرب تسلط داشت و به آن زبان شعر می‌سرود.

بهادر؛ از آجودانی تا وزیر مختاری

اسدالله بهادر، معروف به یمین خاقان، متولد ۱۲۵۵ در کاشان. پدرش محمد علی خان کاشی مردی ثروتمند بود. در جوانی به قفقاز رفت و خانواده خود را به همراه برد. اسدالله دوره ابتدایی و متوسطه را در مدارس تفلیس گذرانید. آنگاه برای ادامه تحصیل عازم پطرزبورگ شد و در مدرسه علوم نظامی تحصیل نمود و درجه علمی گرفت و زبان‌های روسی و فرانسه را به خوبی آموخت و سپس عازم ایران شد. مدتی در دربار مظفرالدین شاه سمت آجودان حضوری و مترجمی داشت، سپس به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و مامور روسیه گردید. قریب ده سال در سمت‌های نایب دوم، نایب اول، مستشار و کارداری در سفارت ایران در روسیه خدمت کرد. بعد به کارداری و وزیر مختاری ایران در کشورهای اسکاندیناوی ماموریت یافت. آنگاه وزیر مختار ایران در سوئد و بعد در لهستان گردید. مدت‌ها نیز وزیر مختار ایران در پاریس بود. ماموریت او در سوئد و لهستان چند بار تجدید شد تا سرانجام رییس تشریفات وزارت خارجه گردید. در ۱۳۱۷ که عروسی محمدرضا پهلوی و فوزیه مصری پیش آمد، برای انجام مراسم تشریفات و برگزاری جشن‌ها و میهمانی‌ها برای ریاست تشریفات دربار شخصی لازم بود که به تمام آداب و سنن اروپایی آشنایی کامل داشته باشد، لذا از بین اعضای وزارت امور خارجه او انتخاب شد.

در جوانی و میانسالی مرد بسیار ثروتمندی بود. ثروت زیادی را که از پدرش به ارث برده بود خرج کرد. وقتی در روسیه اقامت داشت مانند شاهزادگان زندگی می‌نمود و مخارج تمام دوستان خود و اعضای سفارت را تامین می‌کرد. در همان جا با یک شاهزاده روسی ازدواج کرد. با تیمورتاش دوستی و محرمیت زیادی داشت. در ابتدای سلطنت رضاشاه مرتبا به وزیر مختاری کشورهای مختلف منصوب می‌گردید که نتیجه توجه تیمورتاش به او بود. برادری از خود کوچکتر داشت که نامش فرخ بود و نام خانوادگی«براغن» را برای خود انتخاب کرد. او هم در وزارت امور خارجه شاغل مقاماتی شد؛ مدتی ژنرال قنسول اسلامبول و کاردار سفارت پاریس و رییس تشریفات بود.

اسدالله بهادر تا ۱۳۲۴ شاغل بود بعد بازنشسته شد و پس از چندی درگذشت.