ایران معاصر- پژوهشهایی در تاریخ اقتصادی ایران-۸
توصیفی از روزگار اصناف ایرانی
چارلز عیسوی در بخش دیگری از بررسی اقتصاد ایران با استناد به گزارشهایی که گردآوری کرده است به وضعیت معادن، ذخایر و اصناف ایران میپردازد. اصلا جای تعجب نیست که در مملکت وسیعی نظیر ایران که از نظر جغرافیایی بسیار متنوع است انواع و اقسام معادن در مقیاس کم و زیاد وجود داشته باشد.
چندتا از این معادن هزاران سال است که مورد استفاده قرار میگیرند و حال آنکه برخی دیگر در سالهای اخیر کشف شدهاند. فهرست معادن موجود به مقدار قابل توجه،
به غیر از نفت، عبارت است از: زغال سنگ، آهن، مس، سرب، روی، کرومیت، بوکسیت، ارسنیک، سلفور، کبالت، نیکل، طلا، نقره و معادن دیگر.
درخصوص معادن قرن نوزدهم، گزارشهای پراکنده از آنها و ذخایر آنها در قسمتهای مختلف کشور در گزارشهای کنسولی و کتابهای سیاحان عرضه شده است. شاید توصیف منظمی از آنها از آن کرزن باشد. در میان معادنی که او فهرستبندی کرده و استخراج هم میشدهاند معادن زیر را میتوان نام برد: مس، آهن و زغالسنگ در دامنههای شمالی و جنوبی کوههای البرز، فیروزه، مس، زغالسنگ و نمک در خراسان؛ آهن و مرم در کرمان؛ و سنگ نمک و سنگ آهن در ناحیه خلیج فارس. ارقامی که کرزن و دیگران درباره محصول آنها دادهاند نشان میدهد که به مقدار بسیار کم مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند. در گزارش کنسول انگلیس آمده:
تاکنون مقامات ایران به کسانی که در قبال منافع بهرهبرداری این معادن (در آذربایجان) درصدی سود بدهند اجازه استفاده از آنها را میدهند، ولی دشواریهای عظیم حملونقل و هزینه زیاد سوخت آنها را از بهرهبرداری و اقدام در این خصوص بازداشته تا آنجا که تمام این معادن امروزه متروک شده است.
گزارشی که نیکولاس از سفارت فرانسه در سال ۱۸۸۸ م درباره معدن فیروزه نیشابور عرضه کرده اطلاعات جالب توجهی ارائه میدهد. این معادن در سال ۱۸۸۲ م برای مدت پانزده سال به چهار نفر ایرانی که سالانه ۱۸۰۰۰ تومان اجارهبها میدادند اجاره داده شد. دویست نفر به کار گرفته شد، استخراج معدن آغاز گشت که هر کارگر روزی ۵ قران و هر تراشکار ۲ قران- به طور متوسط- مزد میگرفتند. ارزش محصول این معدن ۲۵۰۰۰ تومان برآورد شده بود، ولی ارزش فیروزهای که بالاخره به دست آمد سه برابر بیشتر از آن بود. به نظر میرسد که صاحبان امتیاز این معدن را به سکنه محلی به اجاره داده باشند(که تا سال ۱۸۸۲ م. همین سکنه به طور مستقیم از دولت اجاره کرده بودند) و پرداخت آن هم به طور جنسی دریافت شده باشد.
عوامل نامساعدی که فعالیت ایرانیان را محدود ساخت نیز خارجیان را از سرمایهگذاری در زمینه استخراج معادن منصرف کرد. «در سال ۱۸۳۶ م، سر ه لیندسی- بتون گروهی از مهندسین و تعدادی از کارگران ماهر را از انگلستان آورد و پول زیادی را برای کار در معادن مس و آهن قراداغ(در آذربایجان) صرف کرد که عملا به نتایج قانعکنندهای نیانجامید. در سال ۱۸۹۰ م بانک معادن ایران که از آن انگلستان بود با سرمایه ۱۰۰۰۰۰۰ لیره تاسیس شد تا:
با فرمان سلطنتی سال قبل حقوق استخراج معدن را که اخیرا به بانک شاهنشاهی جدیدالتاسیس ایران واگذار شده بود به دست آورده و استخراج نماید. این حقوق شامل انحصار تمام معادن آهن، مس، سرب، جیوه، زغال سنگ، نفت، منگنز، تنکار، پنبهنسوز بود که تعلق به دولت داشت و قبلا هم به کس دیگری واگذار نشده بود.
این امتیاز برای مدت شصت سال بود و قرار بود که ۱۶ درصد سود خالص آن هم به شاه پرداخت شود. شرکت بلافاصله دست به کار مساحی مملکت شد، ولی به نظر نمیرسد که عملیات استخراج معدن را انجام داده باشد،
چرا که به زودی خود را گرفتار مشکلات مالی یافت. معالوصف توانست چاههای نفت هوتس(Hotz) را در جنوب به دست آورد و شروع به کار در زمینه صنعت نفت در ایران کند.
یک شرکت روسی در سال ۱۹۰۸ م. در شمال ایران امتیاز تمام معادن را جز معدن طلا و نقره در ناحیه قراداغ و امتیاز خط آهن جلفا- تبریز را که حاوی حقوق معادن زغالسنگ و نفت در محوطه شصت ورستی اطراف خط بود و در سال ۱۹۱۳ م به روسیه واگذار شده بود به دست آورد. ولی در اینجا نیز هیچ نوع بهرهبرداری واقعی تحقق نیافت.
بالاخره در منطقه خلیج فارس معادن اکسید آهن جزیره هرمز به وسیله یک شرکت انگلیسی به نام ف. سی. استریک و کمپانی که سالانه حدود ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ تن صادر میکرد و معادن ابوموسی به وسیله شرکت ونکهاوس تا واقعه سال ۱۹۰۷ م انگلیس- آلمان مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
کارخانه ذوبآهن، ۱۸۴۷ م
سنگ آهن بیشتر از بستر رودخانهها یا در صورت نبود آنها از نزدیک و سطح مسیلها به دست میآید. این معدن مرکب از سنگهایی است که اندازه آنها از یک ریگ تا سنگهای چندین پوندی است، با رنگ قهوهای متمایل به قرمز و سبز سیر. به من گفتند و من خود نیز ملاحظه کردم که از ۱۰۰ درصد این سنگها ۴۰ درصدش آهن میباشد. نخست. این سنگآهن را در لایههایی در یک کوره به وسیله زغال گرم میکنند، پس از آن به وسیله پتک به قطعات کوچکی قسمت مینمایند و به دومین کوره زغالی که در برابر آن تا سه نفر زغالانداز در مقابل یک نفر آهن کار ایستاده قرار میدهند. باد دمی که به وسیله یک دمه بزرگ آهنگری متشکل از یک چرخ آبی ایجاد میشود فلز را ذوب میکند که آن را در یک چاله میریزند و با ملاقههای چوبی درازی برداشته و در قالبهای گلولهای میریزند یا اینکه به صورت مفتولهای کوتاه در میآورند. یک قالب کروی با اندازه۱۰۰۰ در ۴، به وسیله روستاییان
۳۰ تومان فروخته میشود که ۶، ۹، ۱۲، ۱۸ پوند وزن دارند و یک گلوله ۱۰۰۶ پوندی یا ۵۰ تا از آن چهار اندازه، روزانه در این کورهها تولید میشود. هر خروار ۴۰ من تبریزی آهن در آمل ۱۵ تا ۲۰ شاهی فروخته میشود، در حالی که آهن روسیه ۲۵ تا ۳۵ قران ارزش دارد.
در این میان ۱۶ مغازه یا کورهخانه وجود دارند که در این ناحیه در اطراف سه رودخانه که قبلا ذکر کردم قرار دارند و اسم این دهات به قرار زیر است:
الشرود دارای ۴ کورهخانه
انیسترود دارای ۱ کورهخانه
ناپلا دارای ۲ کورهخانه
اوز دارای ۲ کورهخانه
اوجرود دارای ۳ کورهخانه
گلندرود دارای ۲ کورهخانه
میانبند دارای ۱ کورهخانه
کرسک دارای ۱ کورهخانه
هر کورهخانه احتیاج به ۲۰ تا ۲۲ نفر دارد که فقط ۶ تا ۹ ماه از سال را کار میکنند. وقتی که در ماه نوامبر از ناپلا دیدار کردم فصل، فصل برگشت ساکنین دهکده از ییلاق بود، ولی رییس آن منطقه از دست آنها که کار را تعطیل کرده بودند شکایت به نخستوزیر برده بود. آنها گفتند که در خلال سال گذشته ۱۷۵۰۰۰ گلوله آهن برای دولت تولید کردهاند.
من ندیدم که نزدیک معادن آهن معدن زغالسنگی کشف شده باشد، ولی گزارش شده بود که رگهای از آن در روستای یالو در یالرود در فاصله سه روزه از آمل وجود دارد.
اصناف
توصیف زیر از اصناف ایران در گزینش ذیل نشان میدهد که این اصناف دارای ویژگیهایی بوده که شبیه ویژگیهای اصناف سایر کشورهای خاورمیانه در آن زمان و تا حدی هم شبیه اصناف اروپای قرون وسطی بوده است.
فروپاشی پیشهها در قرن نوزدهم، اصناف را نیز تضعیف کرد. اصناف که رشد قدرت حکومت مرکزی اهمیتی برایشان نداشت به وسیله یک دیوانسالاری راه میافتادند که بسیار کند نوسازی شده بود- چون، بنا به اشاره گزینش زیر، اصناف دارای بعضی از وظایف اداری بود. قطعه زیر از یک گزارش سفارشات ایالات متحده اطلاعات بیشتری در این خصوص عرضه میکند:واژه صنف به صورتی که در حوزه حکومتی ایران به کار میرود و موضوع گزارش مستر اسپری(Mr. Sperry) را تشکیل میدهد با مفهوم عمومیاش نمیخواند. «اصناف» شکل صحیح آن واژه است که اشاره بر انواع و اقسام شغلها از قبیل نجاری، خیاطی، آهنگری، کفاشی، کلاهدوزی و پارچهفروشی و غیره دارد. صادرکنندگان و واردکنندگان عمده فروش از این مالیاتها معاف هستند با این دلیل که آنها سهم خودشان را از مالیات عمومی به صورت حقوق گمرکی عرضه میکنند. افرادی نظیر دکترها، حقوقدانان و به طور کلی طبقه روحانیون در این ردیف قرار دارند.مالیات اصناف یکی از قدیمیترین روشهای جمعآوری درآمده بوده و تاریخ آن به حدود فتح ایران به دست اعراب یا هزار سال قبل برمیگردد و با وجود انقلابات و تحولات سلسلهها، مقدار پولی که از اصناف جمعآوری میشده به ندرت تغییر مییافته است. مالیات هر صنفی بر طبق حساب کلی سودی است که در خلال سال کسب کرده است. مثلا تمام کفاشهای تهران یک مالیات
۱۲۰۰۰ قرانی یا ۱۵۰۰ دلاری در سال میپردازند و فروشندگان دواهای محلی (عطار) که در مغازهشان مواد دیگر از قبیل شکر، چای و تنباکو هم دارند سالانه ۶۰۰۰ قران یا
۷۵۰ دلار میپردازند. پرداخت این مالیاتها در عرض ده ماه از سال انجام میشود - دو ماه مقدس محرم و رمضان مستثنی است. وضع مالیات و جمعآوری آن تا حدی حالت ویژه دارد هر چند که این مالیات هر شخصی را تا حدی از زیادهستانیهای غیرعادلانه نگه میدارد. در هر شش ماه یک بار اعضای هر صنف در جای مخصوص جمع میشوند تا وضع و تمکن هر یک از آنها و مبلغی که هر کدام از آنها باید طبق تصمیمات خودشان بپردازند، البته به اندازهای که کل درخواست دولت تامین گردد، مورد بررسی قرار گیرد. معمولا یک نفر به عنوان رییس انتخاب میشود و همراه یک نفر مامور از سوی حکومت، از اعضای صنف براساس ارزیابی مالیات را جمع میکند؛ بنابراین چنین مینماید که هیچ یک از اعضا بدون اینکه از موضوع اطلاع نداشته باشند وارد صنف نمیشوند. من تا به حال نشنیدهام که برای پرداخت این مالیاتها متعرض یک نفر شهروند آمریکایی شوند و فکر نمیکنم این کار انجام شود.معالوصف تداوم وجود اصناف، البته نه نیروی حیاتی آنها، در قرن حاضر با این واقعیت معلوم میشود که در سال ۱۳۰۵ هـ (۲۷/۱۹۲۶ م.) طبق قانون ۲۰ آذر مجلس مالیات بر اصناف را منحل کرد و متمم قانون هم اشخاص را که در آن زمان مالیات داده بودند فهرستبندی کرد که بیش از ۲۶۷ سازمان نشد.
سازمان اصناف، اوایل قرن نوزدهم
چرخهای اصلی اقتصاد ایران در اکثر شهرهای آن به وسیله حرفهها و تجارت نمیچرخید. صنعتگران نمیتوانستند فقط با این کارها امرار معاش کنند؛ بنابراین به کارهای جنبی نظیر باغبانی و کشاورزی روی میآوردند.
حتی در شهرهای بزرگی نظیر تبریز فعالیتهای کشاورزی به حد کافی گسترش یافته بود. در اوایل قرن نوزدهم تبریز در حدود ۵۰۰۰۰ نفر جمعیت داشت. در این شهر تجارت با روسیه از راه تفلیس و با اروپای غربی از طریق طرابوزان انجام میگرفت. تبریز نه تنها «انباری برای کالاهای محلی» و ایستگاهی ترانزیتی بود، بلکه مرکز مهمی نیز برای پیشهها به شمار میرفت. بیاض (پارچه پنبهای سفید) در تبریز تولید میشد و بورمه (پارچه آبیرنگ) قدک و چلوار (پارچههای پنبهای منقش) و حولههای آن (از نوع کشمیری، ولی با طرحهای درشت) و پارچههای ابریشمی، کانائوس آن بازار بزرگی در ماورای قفقاز پیدا کرده بود و به روسیه صادر میشد. طبقه گفته یو.آ.گاگمیستر (U. A. Gagemeister) یکی از اقتصاددانان اواسط قرن نوزدهم، تبریز در سال ۱۸۳۰ م. کالایی به ارزش ۳ تا ۴ میلیون روبل صادر کرده بود. واسیلی بوروجنا (Vasili Borozdna) گزارش داده که تبریز در اوایل قرن نوزدهم دارای «تولیدات ابریشمی»، «یک ماشین رنگرزی»، «یک چرخ ابریشم تابی» کارخانه پارچههای ابریشمی، منسوجات پنبهای، دستگاههای صابونپزی، کارگاه چرمسازی، کارخانهای برای ساختن چینی (آسیایی) (به صورت ساده و مطلا)، یک کارخانه کوچک باروتسازی و کارخانهای برای ساختن لولههای سفالی و کورههای آهنگری بود. ولی با وجود همه اینها، اکثر مردم در زمینه کشاورزی کار میکردند. یک چنین حال و هوایی در شهرهای دیگر نیز جریان داشت. در شیراز نیز که یکی از مراکز عمده تجارت و صنعت ایران بود کار باغبانی و کشاورزی در ردیف اول اهمیت قرار داشت. اهالی آن نه تنها در زمینه تجارت و حرفه (نساجی، گلابکشی، شیشهآلات، سلاحهای گرم و سرد و غیره) کار میکردند، بلکه میوهجات، سبزیجات، گل، توتون و خشخاش نیز به عمل میآوردند. کشاورزی در شهرهای کوچک نیز نقش بسیار مهمی داشت.
ارسال نظر