ایران معاصر- پژوهشهایی در تاریخ اقتصادی ایران - ۳
منابع ثروت ایران به روایت جان ملکم
چارلز عیسوی نویسنده کتاب «تاریخ اقتصادی ایران» پس از ارائه گزارشی درباره وضعیت صنعت و تجارت به نقل از سرجان ملکم حاکم آن هنگام بصره که در تاریخ دهم آوریل ۱۸۰۱ آن را نوشته بود، با استناد بر گزارش مفصلی از یک پزشک آلمانی به صنایع دستی ایران میپردازد.
چارلز عیسوی
چارلز عیسوی نویسنده کتاب «تاریخ اقتصادی ایران» پس از ارائه گزارشی درباره وضعیت صنعت و تجارت به نقل از سرجان ملکم حاکم آن هنگام بصره که در تاریخ دهم آوریل ۱۸۰۱ آن را نوشته بود، با استناد بر گزارش مفصلی از یک پزشک آلمانی به صنایع دستی ایران میپردازد. با توضیحاتی که درباره بازرگانی ایران داده شد به نظر میرسد که این کشور برای متعادل کردن تجارت و پرداخت هزینه زوار خود مجبور است بیش از آنچه که به دست آورد پول نقد به خارج صادر کند و چون دارای معدنی نیست؛ لذا صادراتش باید مسکوکات باشد، البته به غیر از مسکوکاتی که گاهگداری از سایر ممالک به دست میآورد. آخرین جریان عظیم ثروت به طرف ایران در زمان برگشت نادرشاه از هند برق و ثروتی که بعدها کسب شد چیزی جز فروپاشی و پراکندگی نبود.اگر دولت ایران شروع به تخته قاپو کردن عشایر بنماید و کشاورزی و تولیدات را تشویق کند (مسالهای که یک نیاز است تا انتظار) این امپراتوری به زودی خواهد توانست نه فقط با صادراتش جوابگوی وارداتش باشد، بلکه تجارت را نیز بنا به دلخواه خود متعادل سازد.
بعضی از منابع ثروتی که ایران دارای آن است به قرار زیر است: ۱- ابریشم - که گرچه دیگر با توجه به تولید آن در چند نقطه جهان تقاضای زیادی بر آن مترتب نیست، ولی هنوز کالایی است که به مقدار زیادی قابل فروش میباشد. ۲- پشم کرمان - این کالای نفیس که فقط در ایران به عمل میآید خواهان زیادی در اروپا دارد، بایستی بر مقدار آن افزوده شود. برای افزایش آن چیزی جز مراقبت از گلههای بز ایالت کرمان و تهیه وسایل پرورش آن لازم نیست. ۳- آهن، مس و قلع معادن این فلزات که فقط به مصرف داخلی امپراتوری نمیرسد میتواند بهبود یابد البته اگر به این منابع توجه زیادی شود و حتی میتواند در تجارت ایران با اقوام همجوارش یکی از منابع با ارزش ثروت آن گردد. ۴- غلات- این کالا یکی از منابع اصلی صادراتی ایران به دریای احمر، بصره و ساحل جنوبی خلیجفارس و بعضی اوقات به سورات و بمبئی میباشد. ۵- شراب- اگر تعصبات مذهبی اجازه بدهد، بهترین شراب میتواند در ایران تولید گردد و به مقدار معتنابهی یکی از کالاهای ارزشمند صادرات آن گردد. ۶- خشکبار- اگر اغتشاشات در ایران بخوابد، این کالای صادراتی میتواند نسبت به امروز افزایش زیادی یابد، با اینکه حالا هم مقدار آن قابل ملاحظه میباشد. ۷- گوگرد- مقدار معتنابهی از آن میتواند از ایران صادر گردد. ۸- قالی- که مقدار تولیدی آن در ایران به اندازه مقدار تولیدیاش در جهان است. ۹- تنباکو- که به مقدار زیادی به ویژه در ایالت فارس تولید میشود و جنس مرغوب آن در تمام ترکیه و عربستان خواهان دارد. ۱۰- مازو- مقدار زیادی از آن امروزه به روسیه و ترکیه صادر میگردد. تجارت با هند از طریق خلیجفارس، نسبت به سایر راهها، اهمیت زیادی برای ایران دارد و این هم راهی است که رفتهرفته دارد متروک میشود از این رو بایستی بر میزان این تجارت نیز افزود.اهمیت این تجارت برای ایران از دو عامل ناشی شده است. ۱- به دلیل اینکه کالاهایی که احتیاج زیادی بدانها است از آن راه به ایران وارد میشود. ۲- به دلیل اینکه ایران میتواند از همین راه، هر وقت احتیاج داشته باشد، تقریبا تمام امتعه خود را از چهار گوشه جهان نظیر کالاهای اروپایی که حالا از روسیه و ترکیه وارد میشود و شالهای کشمیری و نیل که از راه کابل میآید، دریافت کند. امروزه شال مکررا از راه سند به سورات و از آنجا به ایران وارد میشود و نیل هم که در بنگال تهیه میشود در عرض این چهار سال به ایران وارد میگردد و نسبت به سایر نیلهایی که از قسمتهای علیای هند از راه کابل و قندهار وارد میشود از مرغوبیت زیادی برخوردار است و من امیدوارم که در عرض چند سال، تهیه این کالا از راه هند به کانال جدیدی از این شعبه بزرگ تجارت برگردد.
در یک ارزیابی که برای صحت آن دلایلی هم دارم، ارزش سالانه نیلی که از راه کابل وارد ایران میشود سیوسه لک روپیه است که دو سوم آن دگرباره به ترکیه صادر میگردد. اگر تولید قرمزدانه در هند تکمیل شود شکی نیست که بازار پرسودی در ایران خواهد داشت چرا که این کالا به منظور صباغی تمام کالاهای تولیدی ابریشمی ایران خواهان زیادی دارد.
صنایع دستی
گزینش زیر از کتاب یک نفر پزشک آلمانی گرفته شده که چندین سال در ایران گذرانده و آن را خوب میشناسد و در آن گزارش مفصلی از روندها و تولیدات صنایع اصلی عرضه میکند. فروپاشی صنایع دستی تحت فشار رقابت خارجی، که نویسنده به آن اشاره میکند، در سرتاسر این دوره ادامه یافت.طبیعتا در این میان از ارقام درباره تولید، تجهیزات یا گمارش خبری نیست ولیکن اطلاعات چندی در رابطه با اواسط و پایان این قرن در دست است. در سال ۵۰-۱۸۴۹ م.ک.ای.ابوت از مرکز، غرب و جنوب ایران دیدن و اطلاعات زیر را عرضه کرد:
کاشان: ۳۰۰۰۰ نفر جمعیت؛ ۲۷ کاروانسرا، ۷۷۰ مغازه، ۱۳۰ تاجر؛ پنبه و اجناس پشمی اروپایی به ارزش ۴۰۰۰ لیره در ۲۸ مغازه به فروش میرسد؛ ۸۰ نفر مسگر و ۸۰۰ کارگاه بافندگی ابریشم؛ «مقدار زیادی» از پنبه در اینجا رشته میشود و ۱۵۰۰ بار قاطر در سال ۱۸۴۸ م. به آستاراخان فرستاده شد. رقابت اروپاییان به شدت به صنایع دستی لطمه وارد ساخته و گفته میشود که این شهر سابقا ۸۰۰۰ کارگاه بافندگی ابریشم داشته است.
اصفهان: ۲۸ کاروانسرا، ۳۴۰ تاجر؛ ۲۰۰ کارگاه بافندگی ابریشم، «تولید اجناس پنبه به مقدار زیادی انجام میشود و شغل بسیاری از ساکنین این شهر و روستاهای اطراف آن است»؛ در اینجا نیز صنعت «با تجارت نامحدود تولیدات خارجی» لطمه خورده است.
یزد: ۴۰۰۰۰-۳۵۰۰۰ نفر جمعیت؛ «یک تجارت پیشرفته با هند»؛ ۴۰ تا ۵۰ مغازه فروش اجناس خارجی؛ ورود پنبه از هند به ارزش ۶۵۰۰۰-۶۰۰۰۰ لیره و از ترکیه و شمال ایران به ارزش تقریبی ۶۵۰۰۰ لیره؛ ۳۰۰ تا ۳۵۰ کارگاه ابریشمبافی، ۱۳۰۰ کارگاه پنبهبافی که آن نیز در حال زوال است.
کرمان- ۲۵۰۰۰ نفر جمعیت؛ ۲۵۰ نفر تاجر؛ ۱۷ مغازه فروش اجناس خارجی؛ ورود کالاهای تولیدی انگلیس به ارزش تقریبی ۹۸۰۰۰ لیره؛ ۲۲۰۰ کارگاه شالبافی، ۲۲۰ کارگاه پشمبافی به ارزش تولیدی ۴۵۰۰۰-۴۰۰۰۰ لیره، «به غیر از حدود ۳۲۵ کارگاه که متعلق به ۹ روستای اطراف آن است به ارزش ۱۵۰۰۰ تومان (۷۰۰۰ لیره).»
بوشهر: واردات از هند و جاوه به ارزش ۶۰۰۰۰۰-۵۰۰۰۰۰ لیره؛ صادرات نظیر مسکوکات به ارزش ۴۸۰۰۰۰-۴۰۰۰۰۰ لیره.
بندرعباس: واردات برای کرمان، یزد و اصفهان به ارزش ۳۰۰۰۰۰ لیره؛ واردات برای سایر نواحی که ارزش آن معلوم نیست؛ صادرات از یزد و کرمان به ارزش ۴۰۰۰۰-۳۵۰۰۰۰ لیره؛ میزان صادرات مسکوکات نامعلوم.
شیراز: ۱۲۰۰ مغازه که ۱۰۰ دستگاه از آنها به فروش منسوجات انگلیسی مشغول است؛ ۸۰۰۰۰ قطعه پارچههای ساده و رنگی انگلیسی به ارزش ۶۵۰۰۰ لیره که از هند از طریق بوشهر وارد میشود؛ «۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ قطعه پارچه ساده و پارچههای ابریشمی، به ارزش ۴۰۰۰۰ لیره که بیشتر از تبریز» از راه یزد وارد میشود؛ تولید آهنآلات و کارد و چنگال.
کرمانشاه: ۵۰۰۰ نفر جمعیت؛ ۱۶ کاروانسرا؛ واردات ۵۰۰ بار قاطر از کالاهای تولیدی انگلیس به ارزش تقریبی ۲۵۰۰۰ لیره که در ۴۰۰ مغازه به فروش میرود.
همدان: حدود ۶۰۰۰ خانوار؛ ۱۳ کاروانسرا؛ ۶۰ مغازه که اجناس انگلیس میفروشند؛ دباغخانههای متعدد و تولید چرم، نمد و اجناس پنبهای.
ده سال بعد، یک گزارش کنسولی تعداد تجار و پیشهوران تبریز را ۳۱۱۴ نفر قلمداد کرد که از آنها ۲۶۷۶ نفر در خود شهر و ۴۳۸ نفر در حومه شهر بودند.طبق گفته کرزن، در سال ۱۸۸۹ م. در مشهد ۶۵۰ کارگاه ابریشمبافی و ۳۲۰ کارگاه شالبافی و در تبریز ۱۶۶ کاروانسرا و ۳۹۲۲ مغازه وجود داشت که بعضی از آنها «ساختمانهای متروک» بود؛ در سال ۱۸۷۰ م. کرمان ۸۰ کارخانه پنبهبافی و ۶ «کارخانه واقعی قالیبافی» و در اواسط همان قرن «بیش از ۱۸۰۰ کارگاه ابریشمبافی داشت که ۹۰۰۰ نفر در آنها کار میکردند ... معالوصف اینها به دلایلی در جاهای دیگر رو به زوال رفته بود.»
این ارقام برای پایان قرن نوزدهم یا آغاز قرن بیستم به قرار زیر بود: ۱۰۰۰ کارگاه ابریشمبافی در کرمان با صادرات سالانه ۳۰۰۰۰۰ تومان؛ ۲۰۰ کارگاه پشمبافی در نائین و ۳۰۰ کارگاه در کرمان؛ ۲۰۰ کارگاه ابریشمبافی در کاشان با محصول ماهانه ۴۰۰ عدل و ۴۰۰ کارگاه همراه با ۲۰۰۰ کارخانه در یزد، ۱۰۰ مغازه همراه با ۲۰۰ کارگاه در مشهد و ۱۶ مغازه همراه با ۳ تا ۴ کارگاه در نیشابور. در مورد پنبهبافی، در یزد ۸۰۰ کارگاه همراه با ۲۰۰۰ کارخانه بود که پارچههایی به ارزش ۱۰۰۰۰۰ تومان تولید میکرد و در اصفهان ۲۰۰۰ کارگاه و در کاشان ۱۰۰ کارگاه وجود داشت. بنابراین چنانچه ملاحظه میشود که صنایع دستی گرچه از رقابت خارجی صدمه دیده بود معالوصف محصول آن هنوز قابل توجه بود.
ارسال نظر