تجارت خارجی ایران در دوره قاجار

چارلز عیسوی

دروازه غورخانه تهران

پژوهش در تجارت و صنعت ایران در دوران قاجار یکی از بخش‌هایی است که چارلز عیسوی در کتاب «تاریخ اقتصادی ایران» با استفاده از منابع و مقالات در مورد آن تحقیق کرده و توانسته است اطلاعات و تحلیل‌هایی دقیق و علمی از وضعیت صنعتی ایران در آن زمان ارائه دهد. اصفهان، گرچه از بزرگی و عظمت سابقش کاسته شده، ولی هنوز شهر بزرگ ایران به شمار می‌رود. کالاهای تولیدی آن عبارتند از پارچه‌های زردوزی شده که به حد کمال خود رسیده، کالاهای پوست بره‌ای، پارچه‌های پنبه‌ای ضخیم، کم رنگ و پررنگ، زین، ‌شمشیر و سایر سلاح‌ها، ظروف طلایی، نقره‌ای، آهنی و استیل و برنجی و نیز دارای کالاهای تولیدی کم‌اهمیت است که از آنجا به سایر قسمت‌های امپراتوری صادر می‌شود و آن را به صورت یک مرکز پراهمیت بازرگانی درآورده است.

یزد نسبت به سایر شهرهای ایران حالت سه گوش دارد و بازرگانی‌اش هم نسبت به سایر نواحی پیشرفت زیادی کرده است. کالاهای تولیدی اصل آن عبارتند از: ابریشم، قالی، نمد، شالی که از پشم کرمان درست می‌شود، پارچه‌های ضخیم پنبه‌ای و علاوه بر اینها چند کالای تولیدی جدید هم در این شهر راه افتاده که انتظار می‌رود از موفقیت شایانی برخوردار گردد. پشم و ابریشم کرمان که شال‌های یزد از آن ساخته می‌شود اهمیت زیادی دارد و بقیه هم حریر و مخمل انگلیس است و وقتی به این تولیدات معدن سرب جوار این شهر را که در آن کار می‌شود بیفزاییم و نیز از رگه‌های معدن مس و آهن آن صحبت کنیم می‌توانیم به اهمیت این شهر پی ببریم، البته اگر دولت ایران نسبت به اهمیت آن بذل توجه کند. کالاهای تولیدی عمده شیراز عبارتند از: توپ، شمشیر و سایر سلاح‌های نظامی، شیشه‌آلات، گوسفند و پوست بره برای کلاه، وسایل طلایی و نقره‌ای، میناکاری و پارچه‌های ضخیم که تمام اینها به سایر قسمت‌های امپراتوری صادر می‌گردد. از آن زمانی که این شهر از حالت جایگاه دولتی درآمد تجارت آن روبه کاهش رفت. مع‌الوصف هنوز هم به عنوان یک ناحیه تجاری اهمیت دارد و در عین حال بوشهر هم از بنادر عمده خلیج فارس است و از طریق همین شیراز است که این بندر به صورت یک بازار مهم بازرگانی هند درآمده است. کاشان به خاطر کالاهای ابریشمی و قالی معروفیت دارد. ابریشمی که در کاشان به عمل می‌آید نسبت به ابریشم رشت در درجه دوم اهمیت قرار دارد و قالی‌اش نسبت به قالی طبس و سایر شهرهای خراسان از کیفیت پایینی برخوردار است. ورود مخمل و سایر کالاهای تولیدی اروپایی به این شهر با ناکامی روبه‌رو شده، چرا که اکثر ساکنین آن هنرمند و صنعتگر هستند.

کالای تولیدی عمده همدان چرم است که نسبت به سایر شهرها، در اینجا خوب دباغی می‌شود. این کالا یکی از کالاهای اصلی صادراتی است و همدان کالاهای تولیدی دیگر از قبیل نمد، زین و پارچه‌های ضخیم نیز دارد. ابریشمی که در رشت به عمل می‌آید نسبت به ابریشم سایر نواحی ایران از شهرت زیادی برخوردار است. این ابریشم در مقابل ابریشم کاشان و یزد گران است، از این‌رو مصرف آن زیاد نمی‌باشد. شهر رشت همچنین در ساختن عرق‌گیر و لحاف‌دوزی که معمولا در ایران مورد استفاده قرار می‌گیرد، شهرت دارد. این کالاها را از پارچه عریض انگلیسی و کشمیری تولید می‌کنند و رنگ‌های مختلف آن متضمن کار زیاد و ذوق فوق‌العاده‌ای می‌باشد.

به غیر از کالاهای تولیدی فوق‌الذکر که شاخه مهمی از بازرگانی داخلی را تشکیل می‌دهد، انواع و اقسام غلات نیز از کالاهای عمده تجاری است که به دلیل احتیاج از ایالتی به ایالت دیگر صادر می‌گردد. تنباکو هم به مقدار زیادی از فارس به سایر ایالات امپراتوری صادر می شود و دلیل کشت آن هم در این ایالت، مرغوبیت جنس آن می‌باشد. در ایالت مازندران بعضی از معادن آهن وجود دارد که در آنها کار می‌شود و فلز آن نیز نسبت به آهن اروپا شهرت زیادی ندارد که آن هم شاید در نتیجه غفلت تولیدکنندگان ‌آن باشد.

در جوار شهر مزینان در خراسان مستقل معدن مس بسیار عالی وجود دارد که سال گذشته شاه ایران آن را صاحب شد و تا زمان نادرشاه در آن کار می‌شده است و چند سال قبل که من اسناد گمبرون را پیدا کردم، مقداری از مس را از طریق کارخانه کمپانی هانبل در یزد دریافت کردم و این دلیلی شد بر این عقیده‌ام که هنوز در آن زمان از این معدن بهره‌برداری می‌کرده‌اند.

***

ایران از طریق خلیج فارس با هند و عربستان و از راه دریای خزر با روسیه و از راه خشکی توسط کاروان‌ها با ترکیه، پادشاهی کابل و بخارا روابط تجاری دارد. این را نگفتم که خراسان تولیداتی مستقل در رابطه با سایر نواحی ایران دارد که این روابط تولیدی تا زمان مرگ نادرشاه همچنان برقرار بوده است.

هند

صادرات هند به ایران از مبلغ ناخالص بیست و شش لک روپیه تجاوز نمی‌کند، کالاهای عمده عبارتست از: بنگال، شکر، چیت موصلی، کالاهای خرده‌ریز، نیل. از مدرس: چیت و کالاهای خرده‌ریز، نیل. از بمبئی: کالاهای اروپایی، چینی‌آلات، شکر، نیشکر، کافور. از سواحل مالابار: چوب برای قایق‌سازی، الیاف برای ساختن بادبان‌ها،‌ فلفل سیاه، زنجبیل، زردچوبه، هل و غیره. از سورات: پارچه‌های زری، کالاهای خرده‌ریز، نیل، چیت ضخیم، پارچه‌های پنبه‌ای، پارچه‌های پنبه‌ای نخ‌نما، دستمال. از باتاویا: شکر و ادویه. از سند: چیت‌های ضخیم، چرم، روغن و پنبه. به غیر از این واردات، مال‌التجاره‌های کمپانی‌ هانبل نیز بود که پارچه‌های عریض، آهن، استیل، سرب و قلع را شامل می‌شد. با فرض اینکه میزان اینها به قرار زیر باشد: پانصد عدل پارچه پهن،‌ هشتصد Perpetts، ۱۵۰۰ پوند آهن، ۶۲۰ پوند قلع و ۳۰۰ پوند سرب و ۱۵۰ پوند فولاد، یعنی بیشترین میزانی که توانستند به آن دست یابند، مقدار فروش آنها بیش از چهار لک روپیه بی‌ارزش نبوده است که با افزایش واردات فوق‌الذکر، کل واردات ایران از هند سی لک روپیه می‌گردد. صادرات ایران به هند عبارت است از: ابریشم، مروارید، سنگ‌نمک، آنقوزه، پشم، انواع و اقسام خشکبار، ماهی دود داده، قالی، مازو، گلاب، قالیچه، غلات،‌ صمغ‌مر، زعفران، تنباکو و دانه‌های معمولی. همه اینها از پانزده لک روپیه تجاوز نمی‌کند و نصف بقیه هم به صورت مسکوکات به خاطر بدبختی زیاد مملکت و ضرر تجار ایران که همیشه در مبادله مبتلایش می‌شوند، فرستاده می‌شود.

عربستان

از دریای احمر واردات سالانه ایران حدود یک لک روپیه به صورت پول و برده‌های حبشه‌ای و مقدار کمی هم قهوه در حدود یک لک و بیست هزار روپیه می‌باشد و واردات آن از سواحل جنوبی خلیج فارس، مروارید و پارچه‌های ضخیم به مقدار دولک روپیه است. ایران سالانه فرآورده‌های زیر را از راه دریای احمر صادر می‌کند:‌ قالی، غله، تنباکو، خشکبار، قالیچه، گل سرخ خشک، گلاب، دانه‌های روغنی و رنگ سرخ و به بحرین: غلات،‌ تنباکو و رنگ سرخ.

زوار ایران به مکه را می‌توان سیصد نفر حساب کرد و حد متوسط کالایی که اینها می‌توانند نقدا حمل کنند هر کدام کمتر از ۲۰۰ روپیه است که صدور آن سالانه از ایران به عربستان شش لک روپیه می‌شود.

روسیه

ایران از روسیه اجناس زیر را وارد می‌کند:‌ مسکوکات طلا و نقره، آهن، انواع و اقسام کارد و چنگال، شیشه‌آلات، عینک، لوازم‌التحریر، پارچه‌های پهن و کشمیری، نوعی از پارچه‌های حاشیه‌دار، انواع و اقسام چرم روسی،‌ عرق،‌ گلابتون، انواع و اقسام خز، پوست بره که قزاقی نامیده می‌شود،‌ قرمزدانه، پارچه‌های ضخیم و منقش و ساده، پارچه‌های نخی و چیت اروپایی،‌ مخمل، ساعت، ساعت‌های مچی، توپ و پیستول، نفت، آهن، برنج، فولاد،‌ قلع و دندان اسب دریایی. این وارداتی است که من هرگز نتوانستم مبلغ آن را به راستی ارزیابی کنم، ولیکن معتقدم که در اوج این واردات، مبلغ آن نبایستی بیش از بیست لک روپیه به طور سالانه باشد و در ازای آن از ایران ابریشم خام و تولید شده، پنبه، گلابتون پنبه‌ای، پوست‌بره ضخیم، برنج، پوست روباه، پارچه‌های برودری دوزی شده اصفهان، مروارید، پارچه‌های ضخیم و چیت ضخیم ایران، نفت،‌ زعفران، سولفور، مازو و انواع و اقسام پارچه‌ها و چیت هندی صادر می‌شود.

ترکیه

ایران از ترکیه اجناس زیر را وارد می‌کند: مسکوکات و مفتول طلا، جواهرات، حریر موجدار، مخمل، پارچه‌های پشمی فرانسوی و ونیزی و سایر پارچه‌های اروپایی، پارچه‌های دمشق و حلب، شیشه‌آلات، شیشه‌های منقش، مرجان،‌ عنبر، آهن‌آلات، چوب برای صباغی، لعل، قلع سفید، عینک، تریاک، آهن،‌ فولاد و گلابتون.

ایران در ازای این واردات که ارزیابی آن به مبلغ ناخالص سی و پنج لک روپیه است ابریشم، شال کشمیری، نیل هندی، پارچه‌های منقش ضخیم، آمونیاک، تنباکو، پوست بره، پنبه، قرمزدانه، ریواس، زعفران، پارچه‌های مطلا، پارچه‌های برودری دوزی شده اصفهان صادر می‌کند. حد متوسط مسکوکاتی که سالانه توسط زوار ایرانی وارد بغداد می‌شود حدود ده لک روپیه می‌باشد. در خلال دو یا سه سال مقدار زیادی جواهر که از بغداد از طریق قسطنطنیه صادر می‌شد در ایران به فروش رفت و صادرات مسکوکات را از راه ترکیه کم کرد و بدین ترتیب نسبت به سابق تجارت با این کشور را کاهش داد.

معهذا این فقط یک شاخه موقتی از تجارت است و حادثه‌ای که بر سر شاه ایران که تنها خریدار جواهرات در سرزمین‌های قلمرو خودش است، آمد باعث شد که این اجناس از همان راه به اروپا برگردد یا اینکه به کابل و هند ارسال شود.

کابل

ایران از سرزمین زمانشاه، اجناس زیر را به طور سالانه وارد می‌کند؛ نیل، شال کشمیری، چیت ضخیم، قالیچه و ریواس. ایران در ازای این واردات که به مبلغ ناخالص چهل لک روپیه می‌شود، پارچه‌های اروپایی، ساتن، مخمل، ابریشم، گلابتون، الماس، یاقوت، زمرد و مروارید صادر می‌کند. پارچه‌های مطلای اصفهان، برودری دوزی‌شده، پارچه‌های ضخیم با رنگ‌های مختلف، زعفران، آهن‌آلات،‌ ابریشم یزد و کاشان و تولیدات پشمی کرمان به مبلغ سی لک و بقیه ده لک روپیه به پول نقد نیز صادر می‌گردد.

واردات از بخارا و سرزمین ازبکان امروزه روز محدود است. این واردات عبارت است از: پوست بره سیاه، گلابتون پنبه‌ای و خاکه طلا. مقدار این واردات از ۵ لک روپیه تجاوز نمی‌کند. در ازای آن از ایران پارچه‌های مطلا، برودری دوزی شده، پوست بره صباغی‌شده،‌ پارچه‌های ضخیم و مختلف‌الالوان، مروارید، ابریشم، مرجان، عنبر و شیشه‌های الوان صادر می‌گردد.

ملاحظات عمومی درباره تجارت ایران

مبلغ سالانه واردات و صادرات ایران (اگر این گفته درست باشد) از دو و نیم میلیون استرلینگ تجاوز نمی‌کند و اگر توجه شود که دست‌کم نیمی از این مبلغ از طریق این مملکت وارد ممالک دیگر می‌گردد، معلوم می‌شود که مقدار تجارت این مملکت بسیار کم است. اگر مملکت حالت آرامش پیدا کند و دولت از پیشه‌ها و تولیدات حمایت نماید می‌توان مقدار این بازرگانی را به سه برابر رسانید، ولی آن وقت هم مقدار تجارت آن قابل‌مقایسه با سایر ممالک نخواهد بود.ایران دارای آب و هوای مساعدی است و یکی از ممالک پر از نعمت به شمار می‌رود، ولی مملکت ثروتمندی نیست و به نظر می‌رسد که رویدادهای طبیعی آن شدیدتر است. در ایران هیچ نوع رود قابل کشتیرانی وجود ندارد و رودهای بزرگ آن نیز بسیار کم است. در هر جایی که از این رودها وجود دارد فعالیت در آنجا بیشتر است و شعب آنها برای آبیاری کشت و زرع مملکت به کار می‌رود. به دلیل کمبود آب، بیشه‌زارهای وسیعی هم در ایران وجود ندارد. به غیر از باغات حوالی شهرها و چند کوچه مشجر در جوار شهرهای بزرگ، هیچ نوع نهالستان یا جنگلی در سطح زمین دیده نمی‌شود. در بعضی از کوهستان‌ها مقداری جنگل تنک مشاهده می‌شود ولی از الوار مرغوب تقریبا خبری نیست. در نتیجه ایرانیان از توانایی کمتری برخوردارند؛ اگر آنها میل داشته باشند می‌توانند در سواحل خلیج فارس یا دریای خزر کشتی بسازند؛ در مورد دریای خزر این کار بسیار عملی است؛ چراکه ایالت مازندران نسبت به سایر ایالات امپراتوری ایران از درختان زیادی برخوردار است. هر چند که جاده‌ها در اکثر جاها با کمی تعمیر اجازه استفاده از کالسکه‌های چرخدار را می‌دهد، ولی فعلا در ایران از این نوع وسایل خبری نیست. شاید کمبود الوار دلیل عدم تولید آنها باشد. احتمال دارد که ساخت شهرهای آنها هم که تماما با کوچه‌های تنگ ساخته شده است دلیل دیگر این کار باشد، ولیکن دلیل عمده در این میان غفلت از منافع این نوع وسایل حمل و نقل است. جمعیت ایران هم کمتر از حد متوسط است و بیش از نیمی از جمعیت آن را ایلات تشکیل می‌دهند که در چادرها زندگی می‌کنند و در فاصله تغییر فصول از ایالتی به ایالات دیگر کوچ می‌کنند. فکر نمی‌کنم که امروزه روز در ایران یک هفتم اراضی زیر کشت رفته باشد و شاید یک پنجم اراضی حد نهایتی باشد که حالا مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ اکثر بقیه اراضی را چراگاه‌ها تشکیل می‌دهد و تمول ایران بیشتر متکی بر افزایش و ازدیاد احشام و رمه‌ها و گله‌های آن است البته اگر این مساله برای دولت مساله مهمی باشد. ثروت‌های واقعی امپراتوری ایران و ارزش زیاد بازرگانی آن که معمولا زیاد برآورده می‌شود و عادات جنگی و نظامی ساکنین آن که اغلب شاهان آن را قادر ساخته تا ثروت‌های کشورهای مفتوحه را به نفع کشور خود غصب کنند و اعتبار عظیمی برای آن بی‌آنکه واقعا دارای آن باشد، ایجاد کرده است.