در تاریخ معاصر ایران خانواده‌هایی هستند که تمام اعضای آن به مدارج و مناصب بالایی در حکومت وقت رسیده‌اند. خانواده اردلان نیز یکی از این خاندان‌ها هستند که هم پدر دارای ارج و قرب در دربار پادشاهان زمان خود بود و هم فرزندان وی با توجه به وجود رابطه‌ها و رایزنی‌ها توانستند بعضا به مناصب مهمی دست پیدا کنند. آنچه در پی می‌آید بخشی دیگر از معرفی «مردان و زنان نامدار ایران» است که بر مبنای کتاب (شرح رجال سیاسی- نظامی معاصر ایران) تالیف دکتر باقرعاقلی نوشته شده است.

ابوالحسن اردلان معروف به حاجی فخرالملک، پسر رضاقلی‌خان والی کردستان و نوه دختری عباس میرزا نایب‌السلطنه در ۱۲۴۳ در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در دارالفنون تهران به پایان برد، وارد دربار ناصرالدین شاه شد و چون با شاهزاده عبدالصمد میرزا عزالدوله برادر ناتنی ناصرالدین شاه از طرف مادر قرابت نزدیک داشت و همنشین او شد و این پیوند بیشتر او را مورد توجه قرار داد؛ به طوری‌که به او لقب فخرالملکی دادند. در سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا جزء همراهان بود. در ۱۳۱۲ قمری رییس فوج عرب و عجم بسطام شد و مدتی حکومت همدان با او بود. بعد به حکمرانی عراق منصوب گردید و سرانجام در ۱۳۲۱ قمری وزیر تجارت شد. بعد از مشروطیت نیز چندی عهده‌دار حکومت بود تا اینکه در بهار ۱۳۰۶ به بیماری کلیه و نقرس درگذشت.فخرالملک در دربار چهار پادشاه مقام ارجمندی داشت و همیشه مورد مشورت بود. تحقیقا این خانواده سال‌ها در کردستان بلامعارض بودند. او در تربیت فرزندان خود سعی وافر به کار برد و همه آنها پیشرفت زیادی کردند. فرزندان وی عبارتند از: عزت‌الله اردلان، امان‌الله اردلان، ناصرقلی اردلان، عباسقلی اردلان و علیقلی اردلان. دختر وی نیز با عبدالله مستوفی پیوند زناشویی بست.امان‌الله اردلان: ملقب به حاج عزالممالک فرزند فخرالملک اردلان، در ۱۲۶۰ تولد یافت. تحصیلات معمول زمان و زبان فرانسه را فرا گرفت و در تیراندازی و سواری و ورزش که از لوازم زندگی خانزادگان بود، مهارت یافت. در چند ماموریت پدر کارهای او را نیابت می‌کرد، ولی چون سری پرشور داشت و جوانی بااحساس بود، در وقایع مشروطیت ایران از خود فعالیت و جنبشی بروز داد. سرانجام به عضویت حزب دموکرات درآمد که از احزاب تندرو و انقلابی بعد از مشروطه بود.در انتخابات دوره دوم مجلس شورای ملی که پس از استبداد صغیر و به دست سپهدار تنکابنی و سردار اسعد انجام گرفت، نماینده دزفول شد. دوره دوم مجلس دوام زیادی نکرد و بالاخره ناصرالملک نایب‌السلطنه و صمصام‌السلطنه رییس‌الوزرا در مقابل اتمام حجت دولت روسیه تاب مقاومت نیاوردند و مجلس را منحل ساختند.

در دوره سوم از کرمانشاه نماینده شد. مجلس سوم نیز با جنگ بین‌المللی عملا تعطیل شد و عده‌ای از نمایندگان که عضو حزب دموکرات بودند، مهاجرت نمودند.ابتدا به کرمانشاه و سپس به استانبول و حلب رفتند. وی نیز در زمره مهاجرین بود و در این راه نقش اساسی داشت.

در کرمانشاه حکومت موقتی به وجود آمد که ریاست آن با رضاقلی نظام‌السلطنه مافی بود. ادیب‌السلطنه سمیعی، سید حسن مدرس، قاسم صوراسرافیل، محمد علی نظام‌السلطنه مافی و امان‌الله اردلان عضو حکومت بودند و هر یک مسوولیت وزارتخانه‌ای را برعهده گرفتند. سالار لشکر فرزند فرمانفرما و داماد نظام‌السلطنه وزارت جنگ و فرماندهی قوا را عهده‌دار شد.در ۱۳۳۸ مهاجرین به وطن بازگشتند و اردلان نیز پس از ورود به ایران، به خدمت وزارت مالیه درآمد و مشاغلی از قبیل ریاست مالیه کرمان را عهده‌دار شد. در ۱۳۰۲ که از طرف دکتر میلیسپو رییس کل مالیه مامور بازرسی در گرگان بود، به تهران احضار و در کابینه سردار سپه به وزارت فوائد عامه و تجارت منصوب گردید. مدتی هم معاونت دکتر میلیسپو را عهده‌دار بود.

در انتخابات دوره پنجم بار دیگر نماینده مجلس شد. پس از خاتمه دوره پنجم مجددا به وزارت مالیه بازگشت و جزو همکاران دکتر میلیسپو شد. پس از برکناری میلیسپو، اردلان نیز از کار معزول شد و مدت‌ها شغلی نداشت. در ۱۳۰۸ با حمایت تیمورتاش وزیر دربار و با مساعدت ادیب‌السلطنه وزیر کشور به وزارت داخله مامور شد و به سمت حاکم استرآباد تعیین شد. در ۱۳۱۱ حکمران لرستان و خرم‌آباد شد و سه سال بعد حاکم بنادر جنوب گردید و در ۱۳۱۵ به جای میرزا ابوالحسن خان پیرنیا(معاضدالسلطنه) استاندار کرمان شد. بالاخره در ۱۳۱۹ به استانداری آذربایجان شرقی انتخاب شد و به تبریز رفت.

بعد از شهریور ۱۳۲۰ مجددا در مشاغلی از قبیل ریاست اداره کل شهرداری‌ها و ریاست اداره خواربار و مدیرکل وزارت دارایی انجام وظیفه می‌کرد تا سرانجام به معاونت وزارت دارایی رسید و سپس رییس بانک رهنی ایران شد.در نخست‌وزیری دوم سهیلی در ۱۳۲۱ به وزارت بهداری تعیین شد و تا پایان ۱۳۲۲ در این سمت باقی بود. در کابینه ساعد وزیر بازرگانی و پیشه و هنر شد. در ترمیم کابینه همان سمت را برعهده داشت. سهام‌السلطان بیات در کابینه خود پست وزارت دارایی را به او سپرد. در کابینه حکیمی وزارت دادگستری با او بود. در نخست‌وزیری سوم حکیم‌الملک وزارت راه به عهده او قرار گرفت. در کابینه هژیر متصدی وزارت دارایی گردید و سپس به استانداری فارس رفت. در اردیبهشت ۱۳۲۹ در کابینه منصورالملک وزیر کشور شد و در کابینه رزم‌آرا نیز در آذر همان سال وزارت کشور را متصدی گردید. در انتخابات دوره هیجدهم وکیل کردستان شد و در دوره نوزدهم نیز همان سمت را داشت. در انتخابات هیات‌رییسه نایب رییس مجلس شد. یک نوبت هم سناتور و نایب رییس سنا بود.

در ۱۳۳۸ به سفارت کبرای ایران در عراق رفت. روی هم رفته، سه مرتبه وزیر بازرگانی و پیشه و هنر، دو بار وزیر کشور، دو نوبت وزیر دارایی، یک بار وزیر راه و دادگستری و بهداری، پنج دوره نماینده مجلس، دو بار سناتور، سه مرتبه استاندار، یک بار سفیر و چندین دفعه حاکم بوده است. در سال ۱۳۶۶ در سن ۱۰۶ سالگی در تهران درگذشت.اردلان در طول حیات خود دو بار ازدواج کرد. بار اول دختر حاج مجدالدوله به زوجیت او درآمد. بار دوم با دختر قهرمان میرزا سالور پیوند زناشویی بست. مردی متدین، خوش محضر، با سواد، شوخ‌طبع و شکارچی ماهری بود. چهار بار هم امیرالحاج شد.

یکی دیگر از فرزندان فخرالملک دکتر علیقلی اردلان، در ۱۲۸۰ ش در تهران تولد یافت. وی پس از انجام تحصیلات مقدماتی و متوسطه به آلمان عزیمت کرد و در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد و درجه دکترا گرفت و اتاشه افتخاری سفارت ایران در برلن شد. در ۱۳۰۲ رسما به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و سمت مترجمی گرفت. در ۱۳۰۸ به وزارت دادگستری انتقال یافت و با رتبه ۴ قضایی چندی معاون دادستان تهران و مدتی معاون دادسرای دیوان کیفر کارکنان دولت بود. پس از یک سال مجددا به وزارت امور خارجه بازگشت و دبیرسوم و دبیردوم سفارت ایران در واشنگتن شد و چندی نیز در پاریس دبیردوم، دبیراول و رایزن بود. از دیگر مشاغل او در وزارت خارجه ریاست اداره سوم سیاسی، رایزن سفارت کبرای آنکارا و کاردار موقت است. در ۱۳۲۷ به سمت معاون وزارت امور خارجه تعیین شد و یک سال بعد با مقام سفیر کبیری به ریاست هیات نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل متحد منصوب گردید. در ۱۳۳۴ ش در کابینه حسین علاء به سمت وزارت مشاور، وزیر صنایع و معادن تعیین شد و سپس وزیر امور خارجه گردید.

در ۱۳۳۶ ش در کابینه دکتر منوچهر اقبال همچنان وزیر امور خارجه بود. در اوایل ۱۳۳۷ به سمت سفیر کبیری ایران در آمریکا تعیین شد. هنگامی که اردلان سفیر ایران در آمریکا بود شاه یک سفر غیررسمی به آن کشور نمود. در این مسافرت، شاه از بعضی از تذکرات اردلان ناراضی شد و پس از مراجعت به تهران او را از سفارت معزول و اردشیر زاهدی را به جای او به سفارت ایران در واشنگتن به آمریکا فرستاد. پس از مدتی به سفارت ایران در شوروی و پس از آن به سفارت ایران در آلمان منصوب گردید. اردلان پس از انجام ماموریت اخیر بازنشسته شد. پس از چندی ریاست مدرسه عالی ارتباطات که موسس و صاحب آن دکتر مصطفی مصباح‌زاده صاحب روزنامه کیهان بود به او واگذار شد و او دور از مشاغل سیاسی به کار فرهنگی پرداخت.

در مهرماه ۱۳۵۷ که شعله‌های انقلاب از هر طرف زبانه می‌کشید، از طرف شاه دعوت به همکاری شد و به جای امیرعباس هویدا به سمت وزیر دربار تعیین شد. او در این سمت دست به اصلاحاتی در دربار زد و آیین‌نامه رفتار خاندان سلطنتی را اعلام نمود و آنها از هرگونه اعمال نفوذ، دخالت، معامله و مشارکت در امور مرتبط با دولت، قبول پست در شرکت‌های دولتی و بانک‌ها و بیمه ممنوع و محروم شدند. اردلان در

۲۳ دی‌ماه ۱۳۵۷ با حفظ سمت به عضویت شورای سلطنتی منصوب شد و تا سقوط رژیم سلطنتی در آن سمت بود. پس از آن از طرف حکومت جمهوری اسلامی بازداشت شد. پس از آزادی از زندان به آمریکا رفت و در ۱۳۶۴ درگذشت.ناصرقلی اردلان دیگر پسر فخرالملک در ۱۲۷۳ تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتی در تهران به اروپا رفت و در بلژیک تحصیلات خود را ادامه داد. پس از مراجعت از اروپا به خدمات دولتی وارد شد. مدت‌ها حکومت شهرهای مختلف با او بود. چندی به حکمرانی آبادان و اصفهان منصوب شد. در انتخابات دوره چهاردهم از سنندج به وکالت رسید. در دوره پانزدهم این سمت را حفظ کرد و در دوره شانزدهم نیز وکیل بود.

در مجلس برخلاف عده زیادی از نمایندگان که جز منافع خودشان به همه چیز بی‌اعتنا بودند، برعکس به مسائل مردم توجه داشت و به دولت تذکرات لازم را می‌داد. یک بار دولت عبدالحسین هژیر را استیضاح کرد. در ۱۳۲۹ که شاه با ثریا عروسی کرد، بعضی از مامورین دولت به نام هدیه عروسی شاه گوش مردم را بریدند. از جمله هرمز احمدی بختیاری استاندار کرمان ده میلیون تومان به همین نام از مردم گرفته بود. اردلان در مجلس به شدت اعتراض کرد و درخواست کرد پول مردم را پس بدهند و این‌گونه مامورین را از کار برکنار سازند. در اواخر دوره شانزدهم نمایندگی مجلس شورای ملی عضو هیات خلع‌ید از شرکت سابق نفت شد. در این کار وطن‌پرستی خود را به منصه ظهور رسانید. پس از مراجعت از آبادان، بازرسی دولت در بانک ملی که از اهم مشاغل اقتصادی آن روز بود، مدتی به او واگذار شد. بعد با اختیارات کامل استانداری آذربایجان را در اوضاع آشفته آن روز برعهده گرفت و تا حد امکان مشکلات را حل و فصل می‌کرد. بعد از سقوط کابینه دکتر محمد مصدق گرفتار شد و چندی در زندان به سر برد. پس از استخلاص از زندان دیگر کاری به او ارجاع نشد و در ۱۳۶۴ درگذشت.