خـــاطـــرات - از خاطرات ناظم الاسلام کرمانی-۴
نه راهآهن داریم نه کارخانه
در اواخر سده گذشته هجری شمسی، ایرانیان روزگار غریبی داشتند و در دنیایی از دسیسه، نیرنگ، زورگویی و بیهویتی اقتصادی، اجتماعی زندگی میکردند. استبداد قاجاری با همه ناتوانیهایی که نسبت به اداره کشور به ویژه در مناسبات با دولتهای نیرومند داشت، در داخل هنوز قدرتمند بود و نیروهای اجتماعی و شخصیتهای سیاسی را سرکوب می کرد.
جمعی از مجاهدین مشروطه
در اواخر سده گذشته هجری شمسی، ایرانیان روزگار غریبی داشتند و در دنیایی از دسیسه، نیرنگ، زورگویی و بیهویتی اقتصادی، اجتماعی زندگی میکردند. استبداد قاجاری با همه ناتوانیهایی که نسبت به اداره کشور به ویژه در مناسبات با دولتهای نیرومند داشت، در داخل هنوز قدرتمند بود و نیروهای اجتماعی و شخصیتهای سیاسی را سرکوب می کرد. با این همه و به دلیل کثرت رفتوآمد خارجیها به ایران و برخی ایرانیان به خارج، موجی از آزادیخواهی دیده میشد. ناظمالاسلام کرمانی در کتاب تاریخ بیداری ایرانیان، این روزهای تلخ را تا جایی که میتوانسته تشریح کرده است و از جمله به تشکیل «انجمن مخفی» توسط گروهی از ناراضیان اشاره میکند.
نوشته او درباره آنچه در جلسههای «انجمن مخفی» جذاب و خواندنی است. خلاصهای از این نشستهای انجمن مخفی به نقل از کتاب«تاریخ بیداری ایرانیان» (چاپ ششم، نشر پیکان، ۱۳۸۹) را میخوانید: ... روز پنجشنبه هجدهم ماه ذیالحجهالحرام سال ۱۳۲۲ هجری که عید غدیر بود، در منزل بنده نگارنده(منظور ناظمالاسلام کرمانی است) جمعی از فضلا و دانشمندان حضور به هم رساندند... من چنین گفتم، ای آقایان و ای دانشمندان وای وطنپرستان و ای اسلامخواهان و اصلاحطلبان و ای غیرتمندان، آیا خوابید یا بیدار؟... اگر حس انسانیت دارید چرا فکری به حال زار خود و هموطنان و همکیشان خود نمیفرمایید و چرا در اوضاع عالم مشاهده نمینمایید؟
این مملکت ژاپن، برادر شرقی و آسیایی شماست که میبینید چگونه به اوج ترقی صعود نموده و چه حرکات محیرالعقول و خارق عادت نموده و مینماید... این اهالی هندوستان میباشند که به خیال آزادی و استرداد استقلال خود افتاده و به زودی افکار عالیه آنها نتایج حسنه داده و به منتهای آمال خود نایل میشوند... اما اهالی ایران چه تقصیر کرده و چه گناهی مرتکب شدیم که باید در نهایت ذلت و خواری و مسکنت و خاکساری بوده در جزو وحشیها و بیتربیتها محسوب باشیم و مبتلای هزاران دردهای بیدرمان از خارج و داخل گردیم. این است امر نان و گوشت و روغن و سایر مأکولات، آن است حال آب و هوا و سایر مشروبات، گاهی به تعدیات حکام ظالم و زمانی گرفتار ظلم دیوانیان... کوچه وخیابانها کثیف، حمامها و آبها بدبو، نه راه آهنی داریم ونه کارخانه و روزنامه آزادی، نه اخبار یومیه، حکام به رشوه و تعارف خو گرفتهاند، وزیران خائن، وطن عزیز را به بهایی کم به اجانب از هر جانب میفروشند... نه لشکر داریم نه دفتر، نه بلدیه داریم نه نظمیه، نه مالیه داریم نه عدلیه.»
ناظمالاسلام پس از آنکه عین نطق خود را میآورد به شرح رویدادهای نخستین جلسه انجمن مخفی پرداخته و مینویسد:« جناب ذوالریاستین آقامیرزا احمد کرمانی که حاضر در آن مجلس و سنش ۴۰ سال بود، گفت: امیدواریم در چنین ایام و از برکت حقیقت اسلام بتوانیم تخم علوم و معارف وتربیت و بیداری را در قلوب افراد بکاریم...
تاکنون به طوری که باید و شاید کسی نگفت و به خیال بیداری مردم که افتادند به آخر نرسانیدند و قدمهای مردانه مجدانه آنها را قطع کردند و دشمنان تمدن آنها را به زوایای محبسهای تنگ و تاریک انداختند...»
ناظمالاسلام کرمانی مینویسد: بنده نگارنده گفتم، هرگاه اجازه دهید قدری از کتاب ابراهیم بیک را که حالت ایران و ایرانی را بیان کرده بخوانم... سبب خواندن کتاب ابراهیم بیک چند امر بود، اول آنکه همه اهالی آن مجلس جرات شنیدن استماع اینگونه مذاکرات را نداشتند و از ترس آنکه خبر به عینالدوله برسد در شرف حرکت کردن و رفتن بودند ولی کتاب خواندن چندان ترسی نداشت... دوم آنکه ایرانیان به مطالبی که در کتاب باشد بهتر اهمیت میدهند... سوم آنکه کتاب ابراهیم بیک تازه منتشر شده و هرکس نسخه آن را نداشت...
ارسال نظر