روایت دیگر
روابط ایران و فرانسه-بخش پایانی
با این مشکلات، میرزا محمد علیخان با کشتی کوویه به طرف پاریس حرکت کرد و خبر حرکت او چون به کلنلشیل و پرنس دالگوروکی وزرای مختار انگلیس و روس رسید، برآشفتند و یادداشتی متفقا به حاجی میرزا آقاسی فرستادند و در آن، از رفتار دولت ایران که ایشان را آن چنان اغفال کرده بود، سخت گله کردند، ولی به هرحال، میرزا محمد علیخان در بندر تولون به خاک فرانسه وارد شد. وزیرامور خارجه فرانسه در نامهای که برای کنت دو سارتیژ فرستاده شرح این سبکسریها را به تفضیل نوشته است و بیمناسبت نیست قسمتی از آن را در اینجا بیاوریم:
«آقای کنت. من هیچ یک از توصیهها ونظرات شما را که درباره این سفیر و به خصوص در مورد ضعف نفس او به من نوشته بودید از نظر دور نداشتم. بسیار سهل و آسان تحت تاثیر قرار میگیرد و هیچ اقدامی نمیکند مگر بر اثر تلقینات اطرافیانش، به خصوص القائات منشی جوان و کم تجربهای که با اوست- چنانکه جهالت و سبکسری و غرور بیحد او موجب شده است سفیر به کارها و اقداماتی مبادرت کند که تاسفآور است و بر اثر همین تلقینات است که سفیر پیش از آنکه به حضور اعلیحضرت پادشاه شرفیاب شود، در مورد چگونگی تشریفات، انتظارات و توقعاتی کاملا غیر معقول و غیر منطقی داشت. او میخواست هنگامی که به حضور شاه شرفیاب میشود، چون رسم و معمول در فرانسه سفرا را از نشستن در حضور شاه منع کرده است، شاه هم بایستد یا اگر شاه نمیایستد او هم بنشیند. مسیو گرانژه او را متوجه ساخت که هر کشور رسوم و آداب و عاداتی خاص خود دارد و سنن و تشریفات هر کشور مخصوص به خود آن است. سفرای خارجی هنگامی که به حضور پادشاه فرانسه میرسند و استوارنامههای خود را تقدیم مینمایند در برابر پادشاه که نشسته است، میایستند و جز این نباید کرد، ولی به موقع خوردن شام یا در نمایشهایی که در دربار برپا میشود و ایشان دعوت داشته باشند، میتوانند نشست و حال آنکه در دربار ایران به نحو دیگری است ولی میرزا محمد علیخان در ادعای خود اصرار میورزید و میگفت اگر پادشاه باید او را نشسته بپذیرد و او بایستد پس این قرار در آینده برای سفرای فرانسه هم که به ایران میآیند باید ملحوظ گردد...»
باوجود این احوال، چون دولت فرانسه در سیاست بازرگانی خود به برقراری ارتباط تجارتی با ایران و مشرق علاقهمند بود، این رفتار تکبرآمیز میرزامحمد علیخان را نادیده گرفت و با احترام و تشریفات شایان توجهی از او پذیرایی کردند به طوری که در روزی که میرزا محمد علیخان برای تقدیم استوارنامه خود به حضور پادشاه فرانسه میرفت دو کالسکه از کالسکههای سلطنتی که هریک با هشت اسب کشیده میشد و به طرز بسیار عالی و مجللی تزئین شده بود او را همراهی کردند.
در مدخل کاخ، دو گروهان پیاده و یک دسته موزیک، مراسم احترام نظامی به جا آوردند و در حیاط تشریفات کاخ به وسیله گارد ملی و دسته گارد سلطنتی نیز احترامات نظامی به عمل آمد.
پس از پایان مراسم شرفیابی، میرزا محمد علیخان با کلیه همراهانش به تماشای یک مانور نظامی که در همان حدود ترتیب داده شده بود حضور یافتند و سپس از طرف شاه و ملکه و خانواده سلطنتی نیز با گرمی و محبت پذیرایی شدند.
به دنبال این تشریفات، عهدنامه بازرگانی که متن و سواد آن پیشاپیش توسط کنت دوسارتیژ در تهران تنظیم و به دولت ایران ارائه شده بود به امضا رسید و سرانجام، دو ماه و چند روز بعد، میرزا محمد علیخان از بندر مارسی به طرف ایران به کشتی نشست.
در این گیرودار به مناسبت جلوس ناصرالدین شاه قرار بود تعدادی نشان و امتیاز به سفرای دولتهای خارجی مقیم تهران داده شود. کنت دوسارتیژ هم در این ماجرا سعی و تلاش بسیار میکرد به او نیز نشانی اعطا شود و چون از دریافت نشان مایوس شد در حال خشم، نشانی را که محمد شاه به او داده بود برای دولت ایران پس فرستاد و این امر موجب رنجش دولت ایران از او شد و تصادفا در همین روزها استوارنامه او از طرف فرانسه رسید و روزی که برای تقدیم استوارنامه خود به حضور ناصر الدین شاه رفت، هنگامی که شاه نامه او راپس میداد، سارتیژ پیش رفت تا آن را از دست شاه بگیرد ولی ناصر الدین شاه دست خود را پس کشید و نامه را به او نداد و به رییس تشریفات دربار سپرد و این عمل رنجش باطنی شاه را نسبت به سفیر فرانسه نشان میداد.»
پس از این تاریخ، کنت دوسارتیژ هراندازه برای به تصویب رساندن عهدنامه منعقده تلاش کرد به جایی نرسید و امیر کبیر در پاسخ او گفته بود: «این عهدنامه بین پادشاه سابق ایران و دولت سلطنتی فرانسه بسته شده و اینک رژیم حکومت فرانسه تغییر کرده است. بهتر است بنشینیم و عهدنامهای که منافع طرفین را متقابلا محفوظ بدارد، مشابه همان قراردادی که ایران با دولت بلژیک بسته است، ببندیم» و به این نحو، دولت ایران به کنت دوسارتیژ نشان داد دیگر او در دربار ایران، آن مقام و موقعیت را ندارد که بتواند سیاست سابق خود را تعقیب نماید. کنت دوسارتیژ که در وضع ناگواری قرار گرفته بود در ۴ جمادی الاخره ۱۲۶۵ (۲۷ آوریل ۱۸۴۹) اتمام حجتی از طرف دولت فرانسه به انضمام سواد موافقتنامه دولت ایران با انعقاد قرارداد مزبور به دولت ایران فرستاد ولی دولت ایران به آن ترتیب اثری نداد و سارتیژ از تهران خارج شد و انتظار داشت که دولت ایران او را فراخواند و به همین جهت از تهران تا طرابوزان را در ظرف چهار ماه طی کرد اما دیگر هرگز به ایران فراخوانده نشد و به این ترتیب پرونده نخستین قرارداد بازرگانی فرانسه با ایران بسته شد.
ارسال نظر