تاریخ ایران
ملی شدن نفت، اشتباه بزرگ؟
گروه تاریخ اقتصاد- در باب فرآیند ملی شدن نفت ایران کارشناسان و روزنامه نگاران دیدگاههای متفاوتی دارند. آنچه میخوانید از کتاب «اشتباه بزرگ ملی شدن نفت»، نوشته ابراهیم صفایی نقل شده که نویسنده موضوع «ملی شدن نفت» را در شرایط سیاسی و تاریخی خاص دهه ۱۳۲۰ در ایران به مثابه «دولتیسازی» نفت قلمداد میکند و معتقد است که اتکا و اعتماد بیجا به دولتمردان آمریکا، اشتباه در تشخیص راهحلهای درست، سیاست منفی و انعطافناپذیری، بیتوجهی به نارضاییهای داخلی، درگیری همه جانبه با دربار و مجلس شورا و مجلس سنا و ارتش، بیاعتنایی به تشکل مخالفان، از دست دادن حمایت آیتالله کاشانی، بحران شدید اقتصادی و مهمتر از همه غفلت از سازش آمریکا و انگلیس، کار ملی شدن نفت را به کودتای ۲۸ مرداد کشاند. برنامه ملی شدن نفت با ایجاد فضای تبلیغاتی و یک محیط ارعاب و تحریک احساسات مردم به اجرا در آمد. آمریکا بهعنوان حمایت از دموکراسی و آزادی ملتها از چنگال استعمار از سالهای پس از جنگ جهانی دوم در جهان سوم تبلیغات فریبنده شدید راه انداخته بود. ولی در همه جا با این نقاب فریبنده میخواست سلطه خود را تحمیل و منافع اقتصادی، سیاسی، نظامی خود را تامین کند.
شاه و مصدق و بسیاری دیگر از دولتمردان ایرانی این ادعای آمریکا را باور داشتند. بر پایه این باورغلط همین که نفت ملی شد مصدق قهرمان این مبارزه سیاسی از آمریکا امید یاری داشت به آمریکا رفت. با دیپلماتهای آمریکایی خوش باورانه گفت وگو و اعلام خطر کرد و کمک خواست ولی نمیدانست که آمریکا نمیتواند و نمیخواهد بدون موافقت انگلیس به دلخواه دکتر مصدق نفت ایران را بخرد یا به ایران کمکهای مالی و رایگان بدهد و نیز نخواهد گذاشت که چاههای نفت ایران برای همیشه بسته شود و ایران بر پایه آخرین تز دکتر مصدق اقتصاد بدون نفت را پیش گیرد. دکتر مصدق با سرسختی هر پیشنهاد و حتی پیشنهادهای منطبق با قانون ملی شدن نفت را رد کرد، زیرا عمل بهرهبرداری از نفت را منحصرا حق دولت ایران میدانست و نمیخواست این حق را به شرکتهای نفتی خارجی بدهد.
در حالی که دولت ایران خود هیچگونه امکانات برای بهرهبرداری مستقیم از صنعت نفت را نداشت و این نکته را خود دکتر مصدق در همان سال ۱۳۳۰ متوجه شد؛ ولی همان سیاست منفی را سرسختانه ادامه داد. دکتر مصدق بعد از روی کار آمدن آیزنهاور در آمریکا با اخطار به اینکه ایران ممکن است در کام کمونیسم بیفتد از او کمک مالی خواست. ولی آیزنهاور این تقاضا را نپذیرفت و برای راه افتادن نفت ایران و سهیم شدن در آن و جلوگیری از خطر احتمالی کمونیزم چنانکه دیدیم دالس و ایدن وزیران خارجه آمریکا و انگلیس پس از چند ماه گفتوگو به توافق رسیدند و با استفاده از آشفتگیها و نارضایتیها و فشار اقتصادی در ایران طرح کودتای ۲۸ مرداد را به اجرا درآوردند.
کنسرسیوم تشکیل شد ایران از تمامی مطالبات خود چشم پوشید و بیست و پنج میلیون لیره هم غرامت داد. آمریکا ۴۰ درصد نفت ایران را به دست آورد. نفوذ سیاسی و نظامی و اقتصادی آمریکا بر ایران سایه افکند و ایران به پیمان پرخرج و بیثمر تدافعی خاورمیانه پیوست.
شاه و سران دولت و حکومت هم شیفته این ابرقدرت و بسیاری از مسائل اجراکننده سیاست او شدند و برقراری نفوذ و قدرت آمریکا در ایران در همان سالها شکل گرفت. در حالی که پس از جنگ دوم جهانی دولت انگلیس جز بهرهبرداری از نفت آن هم بر طبق قرارداد ۱۹۳۳ هیچ گونه نظر خاصی در ایران نداشت. این نکتهای است که دکتر مصدق هم پس از ملی شدن نفت به آن اعتراف کرد و گفت: اگر شرکت سابق نفت در دوره پانزدهم ۵۰ درصدی را که الان حاضر است به ایران بدهد، قبول کرده بود من یقین دارم که هیچ اختلافی بین ملت ایران و شرکت نفت نبود. با این اعتراف صریح دکتر مصدق مبنی بر اینکه اختلاف ایران و شرکت نفت فقط در امور مالی بود باید این واقعیت تلخ را پذیرفت که فریادهای رهبران جبهه ملی و روزنامههای وابسته به جبهه ملی پیرامون مداخله همه جانبه شرکت نفت در امور ایران دست کم پس از پایان جنگ جهانی دوم واقعیت نداشت و بلکه یک برنامه تبلیغاتی تنظیم شده برای پیاده کردن طرح ملی شدن نفت بوده است.
وگرنه چرا اعضای جبهه ملی که در مجلس ۱۴ و ۱۵ شرکت داشتند، حتی یک کلمه درباره فجایع شرکت نفت سخن نگفتند و نیز سخنی از لغو قرارداد ۱۹۳۳ بر زبان نیاوردند؟ و چرا دکتر مصدق در مجلس چهاردهم از امضای طرح لغو قرارداد ۱۹۳۳ خودداری کرد و چرا سخنی از جنایات شرکت نفت و امکان ملی شدن نفت نگفت.
بیتردید دکتر مصدق در اجرای ملی شدن نفت قصد خدمت داشت و این حرکت او در هر صورت یک حرکت ضداستعماری بود. دکتر مصدق برای موفقیت در این راه از رقابت اقتصادی آمریکا و انگلیس و از پشتیبانی آمریکا و دیپلماتهای آمریکایی استفاده کرد اما پس از تحقق آرمان ملی شدن نفت اتکا و اعتماد بیجا به دولتمردان آمریکا اشتباه در تشخیص راه حلهای درست، سیاست منفی و انعطاف ناپذیری، بیتوجهی به نارضاییهای داخلی، درگیری همه جانبه با دربار و مجلس شورا و مجلس سنا و ارتش، بیاعتنایی به تشکل مخالفان، از دست دادن حمایت آیتالله کاشانی، بحران شدید اقتصادی و مهمتر از همه غفلت از سازش آمریکا و انگلیس کار ملی شدن نفت را به کودتای ۲۸ مرداد کشاند و این کودتا گسترش روزافزون سلطه و نفوذ همهجانبه ابرقدرت آمریکا را در کشور ما در پی داشت. تا آنجا که شاه و نخست وزیران و دولتمردان و ژنرالهای ارتش اگر نه همه، بیشترشان در مدتی بیش از ۲۰ سال وابسته و بلکه مجری سیاستهای آمریکا در ایران و منطقه بودند. جای شگفتی نبود که برخی از رجال صاحبنظر و آگاه در همان سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ از پیامدهای ملی شدن نفت نگران بودند و ملی شدن نفت را یک اشتباه بزرگ میدانستند.
ارسال نظر