عامل رونق اقتصادی انگلیس، تجارت یا برده‌داری؟

مترجم: فاطمه باباخانی

دوره میانی انقلاب اقتصادی انگلیس در سال ۱۶۸۸ تا نبرد واترلو دوره‌ای بود که انگلستان توانست جایگاه برتر خود در تجارت اروپا را تثبیت کند و به عنوان اولین کشور غربی صنعتی شناخته شود. میزان تغییرات اقتصادی را می‌توان به طور اجمالی از طریق تغییر شرایط کار در خانه (تبدیل کار خانگی به کار در کارخانه‌ها) و رشد صنعتی انگلستان در این دوره دریافت. در سال ۱۶۸۸ انگلستان کشوری با ۹/۴میلیون جمعیت با اقتصادی متکی به کشاورزی بود. پس از آن صنعت داخلی این کشور با کارگرانی که در کشاورزی و صنعت فعالیت می‌کردند، رونق یافت. جامعه انگلیس نیز به همین موازات شکوفایی پیدا کرد و طبقه متوسط در این کشور به نسبت سایر کشورهای غربی نظیر جمهوری آلمان رشد کرد. این روند بنیاد محکمی برای این کشور جهت تجارت با نواحی دوردست فراهم کرد. بازرگانان کشتی‌های خود را برای تجارت به آمریکای شمالی و هند غربی می‌فرستادند، جایی که انگلستان شبکه‌ای از مستعمرات را در آنجا مستقر کرده بود. در سال ۱۶۸۶ تنها از این مستعمره‌ها کالاهایی به ارزش یک میلیون پوند به انگلیس وارد شد. صادرات به این مستعمرات عمدتا شامل پارچه‌های پشمی می‌شد و در مقابل از آنها شکر، تنباکو و محصولات گرمسیری برای مشتریانی که هر روز تعدادشان بیشتر می‌شد، وارد می‌کردند. تجارت برده نیز برای استخدام نیروی کار آفریقایی در مستعمرات انگلیس در آمریکا از سر گرفته شد. آنها در مزارع تنباکو، برنج و شکر فعالیت می‌کردند. این امر زمینه‌ساز فعالیت کمپانی آفریقایی «رویال» شد که دفتر اصلی آن در لندن قرار داشت. رونق بازرگانی و استقرار مستعمرات در آسیا نیز در همان زمان اتفاق افتاد که منجر به تشکیل کمپانی هند شرقی شد. ناوگان کمپانی هند شرقی عموما وظیفه تجارت شمش طلا، چای و منسوجات را به عهده داشت.

تجارت در خارج از انگلستان نیز عمدتا به شیوه مرکانتیلیستی بود. تجارت تنها با کشتی‌های انگلیسی انجام می‌شد و پرسنل انگلیسی اداره آن را به عهده داشتند. با وجود این تحولات در سال ۱۶۸۸، انگلستان هنوز به دلیل حضور رقبایی نظیر فرانسه، هلند، اسپانیا و پرتغال در مستعمرات خود آسیب‌پذیر به نظر می‌رسید.

از سال ۱۷۷۰ جمعیت انگلیس به نحو قابل‌توجهی افزایش پیدا کرد، به طوری که در سال ۱۸۱۵ جمعیت این کشور به ۱۲ میلیون نفر رسیده بود. تولید محصولات کشاورزی، صنعتی شدن و رشد تولیدات و فن‌آوری‌های معدنی جدید به همراه ورود کارخانه‌ها به اقتصاد صنعتی این کشور کمک کرد و شغل‌های تخصصی با شرایط منظم کاری جایگزین مشاغل پیشین شدند.

تجارت مبتنی بر استعمار همچنان در قرن هجدهم با سرعت از سوی انگلستان پیگیری می‌شد، در سال ۱۷۰۰ بیشترین تجارت خارجی انگلیس به لحاظ میزان و ارزش با اروپا بود اما در طول این قرن تجارت خارجی انگلیس به خارج از این قاره نیز گسترش پیدا کرد. به طوری که در سال های ۱۷۹۷ و ۱۷۹۸ حدود ۵۷ درصد از محصولات انگلیس به آمریکا و هند غربی صادر می‌شد. انگلیس همچنین بزرگ‌ترین صادرکننده برده به دنیای جدید محسوب می‌شد؛ جامائیکا در آن زمان ثروتمندترین مستعمره انگلیس بود و بیشترین شمار بردگان در دنیای جدید در این کشور به سر می‌بردند.

در سال ۱۷۷۵ انگلیسی‌ها بیشترین اراضی را در آمریکا به نسبت سایر رقبای خود در اختیار داشتند. تجارت کمپانی هند شرقی در این زمان هنوز شکوفا بود و توافقات گسترده‌تری توسط انگلیس در سال ۱۷۶۵ در بنگال صورت گرفته بود. اما از دست دادن ۱۳ مستعمره اصلی انگلیس در سرزمین آمریکا طی جنگ استقلال ضربه بزرگی به قدرت امپراتوری انگلیس وارد کرد. با این وجود انگلیسی‌ها به سرعت خودشان را بازسازی کردند و مناطق دیگری را در جنگ‌های طولانی با فرانسه از سال ۱۷۹۳ تا ۱۸۱۵ به دست آوردند. این مناطق شامل مواردی نظیر توباگو، گویان، موریتانی، سیلان، سنت لوسیا، ترینیداد، موریس و... بود. در سال ۱۸۱۵ انگلستان به یک امپراتوری قوی و موثر در هر دو حوزه اقیانوس هند و اطلس و در اطراف سواحل خود - نسبت به هر کشور دیگر اروپایی - تبدیل شده بود. تمام این پیشرفت‌ها از سال ۱۶۸۸ و در سایه شبکه اقتصادی حمایت گرا به وجود آمده بود. زمانی که هنوز نظریات اقتصاددانانی مانند آدام اسمیت که به اقتصاد آزاد اعتقاد داشتند در این کشور به جریان نیفتاده بود.

عوامل شکوفایی اقتصاد انگلیس

چه عاملی در سال‌های میانی ۱۶۸۸ تا ۱۸۱۵ موجب این تغییرات در انگلیس شده بود؟ آیا تجارت این امپراتوری را شکل داده بود یا این امپراتوری بود که موجب رشد تجارت شده بود؟ برای پاسخ به این پرسش باید گفت که تجارت و امپراتوری دست به دست هم داده بودند و یک نوع وابستگی متقابل میان این دو روند ایجاد شده بود . رشد تجارت خارجی با مستعمرات، بازرگانان را به صادرات گسترده از طریق کشتی ترغیب می‌کرد ضمن اینکه تجارت بردگان نیز ابزار لازم را برای استقرار امپراتوری در مستعمرات کارائیب و جنوب آمریکا به وجود می‌آورد.

در آن دوران اتباع کشورهای فقیر برای یافتن شرایط زندگی بهتر و در امان ماندن از آزار و اذیت مذهبی به آمریکا مهاجرت می‌کردند بنابراین رشد جمعیت آمریکا در قرن هجدهم، بازار گسترده‌ای را برای صادرات انگلیس فراهم کرد. در نیمه این قرن و پیش از تحول سیاسی و اجتماعی عمیق در آمریکا، تجارت خارجی انگلیس شامل طیف وسیعی از منسوجات، به ویژه پارچه‌‌های کتانی و پنبه بود.

در کنار این کالاها طیفی از مواد معدنی و محصولات صنعتی نیز صادر می‌شد که برای پاسخ به تقاضای جمعیت رو به گسترش مستعمره‌ها که از مزیت‌های صنعتی کمتری به نسبت انگلستان برخوردار بودند، لازم بود. این مثال‌ها جوابی است بر این پرسش که چرا تجارت و امپراتوری دست به دست یکدیگر داده بودند. از سوی دیگر تجارت برده نیز موجب رونق استفاده از تولیدات ساخت انگلیس در مزارع شد چرا که بردگان رابطه میان نیرو و ابزار کار را تشدید کردند.