تاریخ شفاهی- از خاطرات علینقی عالیخانی
یخچال ایران شهرت جهانی داشت
مونتاژ ایران در دهه ۴۰ چه وضعی داشت؟ «علینقی عالیخانی» وزیر اقتصاد دهه چهل ایران، در کتابی که به خاطرات او اختصاص یافته است، به تشریح وضع مونتاژ در این دهه میپردازد. آنچه میخوانید بخش دیگری از خاطرات علیخانی است.
نمایی از یک کارخانه یخچالسازی
مونتاژ ایران در دهه ۴۰ چه وضعی داشت؟ «علینقی عالیخانی» وزیر اقتصاد دهه چهل ایران، در کتابی که به خاطرات او اختصاص یافته است، به تشریح وضع مونتاژ در این دهه میپردازد. آنچه میخوانید بخش دیگری از خاطرات علیخانی است. کالای ایران در بازارهای خارجی
در آغاز به تدریج و بعد خیلی سریعتر، برای ما روشن شد که چه شکلی باید دنبال کارها برویم. گمان میکنم که به این صورت دریافته باشید که مونتاژ ما مونتاژی نبود که قابل ایراد باشد. برعکس، نشان به آن نشانی که مثلا داروهای ما حالا فرآوردههای صنعتی و مکانیکی و مانند آن را نمیگویم که واقعا در آن خیلی موفقیت پیدا کرده بودیم، قاچاق برده میشد. به کشورهای اطراف، در حالی که پروانه این داروها را ما از خارج خریده بودیم و سهم داخلی تولید آنها بیشتر آن بود که مواد اولیه را بگیریم و تبدیل بکنیم به قرص یا شربت و بعد بستهبندی ولی همانها ارزش افزودهای بود که به ما آن حاشیهای که از نظر قیمت بتوانیم برای خودمان بازار خارجی پیدا کنیم را میداد و ما این کار را کرده بودیم و موفق هم شده بودیم یعنی بخش خصوصیمان در این کار موفق شده بود یا، فرض بکنید، یخچال میساختیم قسمت اصلی یخچال عبارت از این است که شما یک صندوق فلزی درست میکنید، ولی داخل یخچال شما احتیاج دارید به یک الکتروموتور و کمپرسور مشخصی که بتواند کار بکند یا قطعاتی که بتواند برای شما سرمای لازم را به وجود بیاورد اینها را ما در ضابطهمان گذاشته بودیم که به چه ترتیبی باید تولید بشود، که به تدریج در ایران تولید شد یخچالهایی که ما میساختیم بسیار مرغوب و با قیمت قابل رقابت بود و در آخر امر، در خلیجفارس، خاورمیانه و اروپای شرقی یخچال ایران شهرت پیدا کرده بود.
مثلا اگر یخچال ارج، یا چیزی شبیه به آن را بگیریم، وقتی که به دور آخر تولیدش میرسیم چند درصد از بخشهای مختلفش در خود ایران ساخته میشود؟
اگر ما فرض بکنیم که ورقش را خودمان میساختیم، چون یادم نیست آن موقع به این مرحله رسیده بودیم یا نه، مثلا ۷۰ درصد.
بخشی از موتورش هم جزء ۷۰ درصد بود؟
بله، من در آخرین سفری که به شوروی کردم- که در ضمن در آن زمان نمایشگاهی نیز از کالاهای صنعتی ایران در شوروی ترتیب داده بودیم- به نایب نخستوزیر شوروی که قائممقام کاسیگین در امور اقتصادی بود- به آقای نوویکو- به عنوان هدیه، یک یخچال ایرانی دادم او فوقالعاده خوشحال شد و به من تاکید کرد که راننده خودش میآید یخچال را ببرد و تاکید کرد مبادا یخچال را به دفترش بفرستم. میخواستم بگویم یخچال ساخت ایران شهرت داشت.
راجع به صنایع بزرگتر صحبت کردید؛ راجع به خیامیها ، لاجوردیها، ارجمندیها و غیره. بعضی از اینها، مثل خیامی، تصور من این است که سرمایه اولیه قابل ملاحظهای در دست نداشتند. بعضی دیگر فرض کنید لاجوردی، شاید در همان زمان در حدی جای پای خودشان را پیدا کرده بودند؟
در مورد این گونه صنایع یک مقدار زیادی بستگی داشت به هنر کسی که به کار مشغول شده، یعنی در بعضی موارد مثل برادران خیامی خوب از آب درمیآمد. ولی صاحبان صنایع دیگری هم بودند که کم و بیش در همان راستا شروع به کار کردند و هیچ گونه موفقیتی هم به دست نیاوردند که البته من از بردن اسم معذور هستم ولی این واقعا هنر این اشخاص بود. یا فرض بفرمایید همین لاجوردیها هم در زمینههایی که کار میکردند مردمان فعال و زحمتکشی بودند و دید داشتند و خودشان را اصلاح میکردند و میخواستند تغییری در جهت کارهایشان بدهند و کارهایشان را بهبود و توسعه بخشند. اشخاصی که موفق شدند بیهوده موفق نمیشدند. اینها دید گستردهتر داشتند. مردمان زحمتکشی بودند فعالیت زیادی میکردند و بهره هم میبردند آن نتیجهای را که از کارشان میگرفتند باز برمیداشتند سرمایهگذاری مجدد میکردند. بیشترشان به من میگفتند و میدانستم راست میگویند که اینها هیچ وقت آفتاب را نمیبینند یعنی صبح وقتی که میروند سرکارشان، هوا تاریک است، شب هم دیروقت برمیگردند به خانه و باز هم تاریک است. تمام مدت مشغول فعالیت بودند به هر حال، با همین شیوه کار توانستند اقتصاد کشور را بسازند و شرایط صنعتی تازهای را در ایران به وجود بیاورند مثلا همان برادران خیامی را بگیریم. خوب، اول از اتوبوس شروع کردند و کارشان درست بود. به خاطر اینکه شما وقتی که بخواهید یک اتوبوسی را از یک جای دیگر بخرید و به ایران بیاورید، هزینه حمل و نقل شما خیلی زیاد است. بنابراین شما در اینجا یک امتیاز روی ترابری دارید که صرف نمیکند که به صورت ساخته شده از خارج بیاورید. البته میتوانید اتوبوس را به صورت قطعات منفصل بیاورید سر هم سوار کنید که خود نوعی فعالیت صنعتی و ایجادکننده کار است. هنگامی که بازار داخلی بزرگتر میشود بیشتر صرف میکند که آن را در داخل تولید بکنید تا از خارج بیاورید. چون در هیچ جای دنیا هم تکنولوژی اتوبوسسازی چندان فرقی با هم ندارد. حال دیگر نوبت این بود که کسی پیدا شود و دید و همت این را داشته باشد که اتوبوس را در داخل بسازد. وقتی هم که این صنعت به راه افتاد فرآوردههایش در مدت کوتاهی قابل رقابت با فرآوردههای خارجی شدند. یعنی اتوبوسهایی را که در ایران میساختند در کشورهای همسایه میفروختند. علت اینکه موفقیت داشتند این بود که اتوبوسهایشان ارزانتر تمام میشد تا کالای مشابهی که شما از ایتالیا، فرانسه یا آلمان وارد میکردید. در ضمن هم با کیفیت فوقالعاده خوب بودند. این جنسها با جنسهایی که کشورهایی مثل هندوستان و پاکستان تولید میکردند، تفاوت داشت.
ارسال نظر