گاهشمار
مرگ و وحشت، ارمغان جنگ جهانی دوم
گروه تاریخ اقتصاد - پایان جنگ جهانی دوم، روزهای خوشی برای آنان که شکست خوردگان بودند، نبود. میگویند تاریخ را فاتحان مینویسند، شاید از این رو است که آشویتس و قتل عام میلیونها یهودی و کولیها تنها ذهنیت ما از نتایج دومین جنگ بزرگ قرن بیستم است. ژیلس مک دونو در کتاب «تاریخ بیرحم اشغال متفقین» مینویسد: در پایاناین جنگ نزدیک به ۵/۱۶ میلیون آلمانی از خانههایشان رانده شدند، ۳/۹ میلیون نفر از قسمت شرقی آلمان که بخشی از لهستان شد و ۲/۷ میلیون نفر دیگر نیز از سرزمینهای اجدادی خود در اروپای مرکزی رانده شدند.
گروه تاریخ اقتصاد - پایان جنگ جهانی دوم، روزهای خوشی برای آنان که شکست خوردگان بودند، نبود. میگویند تاریخ را فاتحان مینویسند، شاید از این رو است که آشویتس و قتل عام میلیونها یهودی و کولیها تنها ذهنیت ما از نتایج دومین جنگ بزرگ قرن بیستم است. ژیلس مک دونو در کتاب «تاریخ بیرحم اشغال متفقین» مینویسد: در پایاناین جنگ نزدیک به ۵/۱۶ میلیون آلمانی از خانههایشان رانده شدند، ۳/۹ میلیون نفر از قسمت شرقی آلمان که بخشی از لهستان شد و ۲/۷ میلیون نفر دیگر نیز از سرزمینهای اجدادی خود در اروپای مرکزی رانده شدند. این تبعید انبوه به موجب توافق «پوتسدام» در نیمه سال ۱۹۴۵ انجام گرفت، با این حال در این توافق تصریح شده بود که پاکسازی قومی میبایست به «انسانیترین شکل ممکن» صورت بگیرد.
«چرچیل» از جمله کسانی بود که از این کار پشتیبانی کرد و معتقد بود به «صلح پایدار» کمک میکند، اما این روند به قدری غیرانسانی بود که به یکی از قساوتهای بزرگ تاریخ تبدیل شد. کنراد آدنائر که بیشتر دوست غرب محسوب میشود، گفته بود که از میان تبعیدشدگان «شش میلیون آلمانی جان خود را از دست دادند. آنچه مک دونو» بزرگ ترین تراژدی دریایی همه دوران» میخواند، زمانی اتفاق افتاد که کشتی «ویلهلم گوستلاف» که در ژانویه ۱۹۴۵ آلمانیها را از بندر دانزیگ جابه جا میکرد، با تمام ۹۰۰۰ مسافرش که بیشتر آنها کودک بودند غرق شد. ژیلس مک دونو همچنین به میزان فوقالعاده بالای تجاوز از سوی نیروهای مهاجم روسی اشاره کرده و آمار تکان دهندهای را در این زمینه نقل میکند: در منطقه تحت کنترل روسیه و اتریش، «تا سال ۱۹۴۷ تجاوز بخشی از زندگی روزمره بود و زنان بسیاری به بیماریهای مقاربتی مبتلا شده بودند و راهی برای درمان آنها نداشتند.» مک دونو به ما میگوید که ارقام محافظهکارانه تعداد زنانی را که در برلین مورد تجاوز قرار گرفتند ۲۰ هزار نفر عنوان میکنند. هنگامی که انگلیسیها به برلین رسیدند افسرها با دیدن دریاچههای مملو از زنانی که پس از تجاوز خودکشی کرده بودند، شوکه شدند. سن و سال قربانیان اهمیتی نداشت، دامنه سنی آنها از ۱۲ تا ۷۵ میرسید. پرستاران و راهبهها نیز در بین قربانیان بودند (برخی تا ۵۰ بار مورد تجاوز قرار گرفته بودند). روسها به خصوص در مورد اشراف بسیار سختگیر بودند، عمارتهای آنها را به آتش کشیده و به ساکنین آنها تجاوز کرده و آنها را میکشتند. مک دونو میگوید: با وجود اینکه بسیاری از کودکان نامشروع روسی سقط شدند، اما تخمین زده می شود بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نوزاد روسی زنده ماندند. «ایلیا ارنبورگ» و دیگر تبلیغاتچیهای شوروی که تجاوز را وسیله ابراز نفرت تلقی میکردند، سربازان را به این کار تشویق میکردند. اگرچه میزان تجاوز از سوی سربازان آمریکایی نیز گسترده بود، اما یک سیاست نظامی قهریه بر ضد این کار وجود داشت، که باعث شد چندین سرباز آمریکایی به خاطر آن اعدام شوند. در پایان جنگ همچنین در حدود ۴ الی ۵ میلیون نفر در داخل روسیه اسیر بودند (و اینجا یک بار دیگر بایگانیهای KGB ارزش مرور را دارند، این رقم در آنها ۲۳۸۹۵۶۰ نفر ذکر شده است). تعداد کثیری از آنها بیش از ده سال اسیر بودند و تنها پس از دیدار کنراد آدنائر از مسکو در سال ۱۹۵۶ به آلمان بازگردانده شدند. از ۹۰ هزار سرباز آلمانی که در «استالینگراد» اسیر شدند، تنها ۵۰۰۰ نفر آنها به کشور بازگشتند. با این وجود، در سال ۱۹۷۹ - ۳۴ سال پس از پایان جنگ گمان میرفت که ۷۲ هزار اسیر هنوز در زندان - عمدتا روسیه - باشند. وضعیت اسرای آلمانی در بند آمریکا نیزاین گونه بود. بدنامترین اردوگاه اسرای جنگی آمریکا اردوگاه به اصطلاح راینویزنلاگر بود. در آنجا آمریکاییها اجازه دادند ۴۰۰۰۰ سرباز آلمانی در جلگههای گلی «راین» از گرسنگی بمیرند. هرگونه تلاش برای رساندن غذا به اسرا از سوی غیرنظامیان آلمانی میتوانست مجازات مرگ را در پی داشته باشد. اگرچه صلیب سرخ اختیار بازرسی داشت، اما سیمخاردار اطراف اردوگاه SEPها و DEPها غیر قابل نفوذ بود. جای دیگر، در «پادگان پایونیرز سی الی چهل هزار اسیر در محوطه مینشستند و برای یافتن جا باید تقلا میکردند. آنها بدون اینکه سرپناهی داشته باشند زیر باران یخ میزدند. اسرای اردوگاه «لانگواسر» و اردوگاه بدنام زوفنهاوسن با گرسنگی مواجه بودند و برای چندین ماه برای نهار سوپ شلغم و برای شام یک نصف سیبزمینی میخوردند.» فرانسویها هم ازاین رقابت بی نصیب نماندند آنها برای بازسازی کشور به کارگران آلمانی نیاز داشتند، و به این منظور آمریکا و انگلیس حدود یک میلیون سرباز آلمانی را به آنها دادند. مک دونو میگوید: رفتار با آنها مخصوصا بیرحمانه بود. به گزارش صلیب سرخ، در فاصله نه چندان طولانی پس از جنگ ۲۰۰ هزار نفر از زندانیان با گرسنگی مواجه بودند. درباره اردوگاهی در سارت گفته شده است که در آنجا زندانیان مجبور بودند با جیره غذایی ۹۰۰ کالری در روز زنده بمانند. انگلیس نیز به مدت دو سال بعد از پایان جنگ، یک زندان سرّی در آلمان داشت که زندانیان آن شامل اعضای حزب نازی، تا حد مرگ گرسنگی و شکنجه میکشیدند. بر اساس پروندههای وزارت خارجه - که در پی درخواستی به موجب قانون آزادی اطلاعات منتشر شده بودند - انگلیس تا جولای ۱۹۴۷ مردان و زنان را در زندانی در «باد نندورف» نگه میداشت. تهدید به اعدام زندانیان، یا دستگیری، شکنجه و قتل همسران و فرزندانشان - با توجه به اینکه هرگز به اجرا گذاشته نشدند - «کاملا صحیح» محسوب میشدند.
منبع: فارس
ارسال نظر