گاهشمار
مساله افغانستان و سیاست غرب
محمدداودخان
۲۷ آوریل سال ۱۹۷۸ در ساعات بعد از نیمه شب (هفتم اردیبهشت ۱۳۵۷ و سال انقلاب ایران) حزب کمونیست افغانستان به دبیرکلی نورمحمد تره کی که دو شاخه آن «خلق و پرچم» بار دیگر متحد شده بودند در این کشور دست به کودتا زد و از ۲۸ آوریل قدرت را به دست گرفت. محمدداودخان ۶۹ ساله که خود با انجام کودتا برضد محمد ظاهر شاه (پسر عمش) به ریاست افغانستان دست یافته بود ۲۸ آوریل و پس از یک روز مقاومت کشته شد. با او هجده تن از بستگان و گروهی از همکارانش هم کشته شدند. محمدداودخان که در ژوئیه ۱۹۷۳ نظام حکومتی افغانستان را تغییر داده و جمهوری کرده بود پنج سال حکومت کرد.
محمدداودخان
۲۷ آوریل سال ۱۹۷۸ در ساعات بعد از نیمه شب (هفتم اردیبهشت ۱۳۵۷ و سال انقلاب ایران) حزب کمونیست افغانستان به دبیرکلی نورمحمد تره کی که دو شاخه آن «خلق و پرچم» بار دیگر متحد شده بودند در این کشور دست به کودتا زد و از ۲۸ آوریل قدرت را به دست گرفت. محمدداودخان ۶۹ ساله که خود با انجام کودتا برضد محمد ظاهر شاه (پسر عمش) به ریاست افغانستان دست یافته بود ۲۸ آوریل و پس از یک روز مقاومت کشته شد. با او هجده تن از بستگان و گروهی از همکارانش هم کشته شدند. محمدداودخان که در ژوئیه ۱۹۷۳ نظام حکومتی افغانستان را تغییر داده و جمهوری کرده بود پنج سال حکومت کرد. وی قبلا هم صدراعظم افغانستان بود.
کودتا توسط افسران کمونیست افغانستان از جمله ژنرال عبدالقادرخان، معاون نیروی هوایی این کشور و محمد اسلم وطنجار صورت گرفته بود. درجریان کودتا، محمد نعیم برادر محمدداودخان (که سابقا سفیر افغانستان در واشنگتن بود) نیز کشته شد. براندازی محمدداودخان از زمانی وارد مرحله جدی خود شده بود که میراکبر خیبر معروف به «پرچم» از رهبران حزب کمونیست (حزب دموکراتیک خلق) افغانستان در شهر کابل براثر اصابت گلوله کشته شده بود. میراکبر پرچم دبیر اول شاخه پرچم حزب کمونیست افغانستان دو هفته پیش از کودتا گلوله خورده و کشته شده بود و کمونیستها (عمدتا دانشجویان، آموزگاران و کارمندان جوان ادارات) مراسم تدفین و ترحیم او را به تظاهرات ضد دولتی گسترده مبدل کرده بودند. محمدداودخان که با این وضعیت رو به رو شده بود دستور داده بود که بقیه سران کمونیست ازجمله نورمحمدتره کی و ببرک کارمل را دستگیر و بازداشت کنند.
قتل میراکبر بهانه کودتا بود و به باور پارهای از آگاهان، تصمیم به حذف محمد داودخان از زمانی گرفته شده بود که میان او و برژنف در مسکو مشاجره لفظی روی داده بود. داودخان قبلا متمایل به شوروی بود و دوستی با این دولت را بر نزدیکی با غرب ترجیح میداد. داودخان در پی این مشاجره دست به مسافرتهای پی درپی به کشورهای دوست آمریکا از جمله ایران و مصر زده بود و ظاهرا قصد خود از دور شدن از مسکو را با سران این کشورها در میان نهاده بود. در زمان ریاستجمهوری محمدداودخان بود که حزب کمونیست افغانستان به عضوگیری در ارتش و پلیس دست زده بود و یک سازمان نظامی نیرومند برای خود به وجودآورده بود. گفته شده است که حفیظ الله امین رابط اصلی حزب با آن سازمان نظامی بود. حزب کمونیست افغانستان در سال ۱۹۶۳ و در دورهای که محمدظاهرشاه در آن کشور فضای بازسیاسی اعلام کرده بود و داشت سلطنت را از صورت قرون وسطایی خود (سلطنت کل فامیل) خارج میساخت، رسمیت خود را اعلام کرده بود. در آن زمان تره کی سردبیر خبرگزاری باختر بود.
در پی وقوع کودتای آوریل ۱۹۷۸ افغانستان، شورای نظامی انقلاب تشکیل و این شورا ریاست دولت انقلاب را به نورمحمد تره کی روزنامه نگار مارکسیست سپرد و اعلام کرد که برای خروج افغانستان از وضعیت قرون وسطایی و حکومت سران طوایف (ملوک الطوایفی) و قرارگرفتن در مسیر پیشرفت و مدرنیزه شدن، جز انجام انقلاب راه دیگری وجود نداشت و انقلاب یعنی وداع صد درصد باگذشته و تحقق تغییرات کامل و قطع مسیر پیشین و... بود و افزوده بود که انگلستان نمی خواهد افغانها را به حال خود وابگذارد و یک افغانستان بی طرف مانعی برسر راه تامین منافع آمریکاست و .... دولت ایران (نظام سابق) از جمله نخستین دولتهایی بود که دولت کمونیستی محمد تره کی را به رسمیت شناخت.
روز پس از تغییر دولت افغانستان، دانشجویان و کمونیستهای افغانی در میدانهای کابل اجتماع و شادمانی کردند و در خیابانهای شهرهای این کشور برقراری نظم از جمله امور ترافیک را به دست گرفتند و ....
پس از این تغییرات حکومتی در افغانستان، بسیاری از مقامها و بزرگان افغان به کشورهای همجوار از جمله ایران پناهنده شدند.
در پاییز سال بعد، حفیظ الله امین یکی از مقامات دولت برضد تره کی (رییس دولت) کودتا کرد که در این ماجرا ترهکی کشته شد و هواداران او حفیظ الله را، «فردی در ارتباط با آمریکا» اعلام کردند که دولت شوروی به دلیل جنگ سرد و رقابتهای دیگر مجبور به مداخله نظامی شد و در ۲۵ دسامبر ۱۹۷۹ چند واحد نظامی به کابل فرستاد، حفیظ الله برکنار و کشته شد.
ورود نیروهای شوروی به کابل، «مساله افغانستان» را (که ریشه در رقابتهای مسکو و غرب و در آن زمان لندن داشت) زنده کرد و به یک کشمکش بزرگ میان قدرتها تبدیل شد که هنوز ادامه دارد.
نیروهای شوروی تا سال ۱۹۸۹ در افغانستان ماندند و با مجاهدان (نیروهای اسلامی) که از سوی آمریکا و پاکستان حمایت و از جانب دولت سعودی کمک مالی میشدند جنگیدند و ۱۳ تا ۱۵ هزار کشته متحمل شدند.
در پی خروج نیروهای شوروی، دولت کمونیستی افغانستان به ریاست دکتر نجیب الله تا سال ۱۹۹۲ بر سر کار بود که توسط گروههای مجاهد مورد حمایت آمریکا برکنار شد. مجاهدین نیز چهار سال بعد توسط طالبان که از پاکستان و مدارس مذهبی (با کمک مالی سعودی) پا گرفته بودند از کابل اخراج شدند.
نوشیروان کیهانیزاده
ارسال نظر