از ایران یاد بگیرید؛ دولتها باید خرید و فروش کلیه را سامان بدهند
هفتهنامه اکونومیست مدتی قبل از بازار خرید و فروش کلیه در سطح جهان گزارش تهیه کرده بود و مدل ایرانی را معرفی کرد. این نشریه نوشت نباید خریداران و فروشندگان کلیه را محاکمه کنیم و باید این فعالیت را قانونی اعلام کرد. اگر کلیهها مثل هر محصول دیگری بودند، اقتصاد بازار آزاد طبق معمول معجزه میکرد. مقدار عرضه به قیمتهای بالای بازار واکنش نشان میداد و برای اینکه تقاضای خروشان را تامین کند افزایش مییافت. اما کلیه انسان یک کالای معمولی نیست. خرید و فروش آن در اکثر کشورها ممنوع است. بنابراین عرضه بستگی به نیکوکاری افراد دارد، برخی مایلند یکی از کلیههای سالم خود را هدیه بدهند در حالیکه هنوز زنده میمانند و سلامتیشان را خطری تهدید نمیکند. سایرین رضایت میدهند پس از مرگ، کلیههایشان استفاده شود. تعجبی ندارد اگر فقط انگیزه نوعدوستی و اجر معنوی وجود داشته باشد کلیه به اندازه کافی عرضه نخواهد شد.
کلیه به موضوعی جدی در سطح جهان تبدیل شده است. با افزایش عمر مردم کشورهای ثروتمند و چاق شدن آنها، صف دریافتکنندگان کلیه به سرعت طولانیتر میشود. برای مثال در آمریکا تقاضا برای کلیه با نرخ ۷درصد در سال رشد میکند که سال گذشته ۴۰۳۹ نفر در صف انتظار مردند. پزشکان مجازند تا کلیههای پیرتر و تنبلتر را عمل کنند. بیماران ثروتمند در بازار سیاه کلیه را از فقرا و بدبختها میخرند. یک دلال گردنکلفت به زودی در آفریقای جنوبی محاکمه میشود. در حالت فروش کلیه در پشت پرده، مراقبتها و کنترلهای پزشکی بسیار اندک بوده و خریداران اغلب گرفتار هپاتیت یا ایدز شده و پیامدهای برخورد سرسری با این قضیه را باید متحمل شوند.
با توجه به این مسائل، اکثر کشورها به بدترین گزینه چسبیدهاند. دولتها مسوولیت را بر دوش شهروندانشان میگذارند که داوطلب اهدای اعضا شوند. چند کشور اروپایی شامل اسپانیا، تلاش دارند تا با جلب رضایت شهروندان به دادن اعضای بدنشان به هنگام مرگ، عرضه را بالا ببرند. سوای اینکه آیا چنین رضایت اجباری از نظر اخلاقی درست است، مشکل عرضه در اسپانیا و جاهای دیگر حل نمیشود. از طرف دیگر، اگر فقط ۰۶/۰درصد آمریکاییهای در سنین ۱۵ تا ۶۵ سال یکی از کلیههای خود را جدا کنند، صف انتظار دریافت کلیه از بین خواهد رفت.
روش تشویق به انجام اینکار، قانونی کردن خرید و فروش کلیه است. اینکار را ایران انجام داده است. یک سازمان متعلق به بیماران کلیه که رسما تایید شده است، بر جریان عمل نظارت دارد. اهداکنندگان کلیه بین ۲ تا ۴هزار دلار دریافت میکنند و لیست انتظار از بین رفته است.
بسیاری از مردم، این اندیشه که افراد اعضای بدنشان را بفروشند نفرتآور میبینند. با این حال بازارهای بدن افراد متوفی از زمانهای گذشته وجود داشته است و شرکتها میلیونها دلار از این راه بهدست میآورند. پس به نظر میرسد محروم کردن افراد از این کار عمل لجوجانهای باشد. داشتن یک کلیه تفاوتی با انجام جراحیهای انتخابی و حتی زیبایی ندارد (این کار حتی کم خطرتر از لیپوساکشن است). در آمریکا هر کسی اجازه دارد که بچهای را از مادر اجارهای بخرد و ریسک مردن به خاطر اجاره دادن رحم، شش برابر بیشتر از فروش کلیه است.
با قوانین مناسب، بازار کلیه وضعیت بهتری در مقایسه با حالت تاسفآور کنونی پیدا خواهد کرد. فروشندگان را قبل از عمل از لحاظ بیماری و اعتیاد به مواد مخدر کنترل میکنند و پس از عمل نیز تحت مراقبت هستند. برای مثال آنها میتوانند بخشی از پرداخت پول را به صورت خدمات بیمه پزشکی درخواست کنند که برای آنها بسیار ارزان خواهد بود چون اهداکنندگانی که به درستی غربال شوند عمر بیشتری در مقایسه با یک فرد معمولی دو کلیهای خواهند داشت و خریداران نیز کلیههای بهتر را سریعتر دریافت میکنند. وضعیت هر دو خریدار و فروشنده در مقایسه با بازار غیرقانونی که بیشتر پول نصیب دلالان میشود بهتر خواهد بود.
غریزه اغلب بر منطق پیروز میشود. برخی اوقات حق با غریزه است. اما در این مورد، غریزهای که فروختن بخشی از بدنتان را کار نادرستی میداند به مرگهای زودرس و درد و رنج فراوان افراد منجر میشود. پاسخ منطقی در این مورد، پاسخ بشردوستانه است.
ارسال نظر